۹۲۸
۳۴۹
نقد دیالکتیک دستگاه‌مند؛ همراه با آثاری از هانس ـ گئورک بکهاوس، هلموت رایشلت، ولفگانگ فریتزهاوگ، برتل اولمن

نقد دیالکتیک دستگاه‌مند؛ همراه با آثاری از هانس ـ گئورک بکهاوس، هلموت رایشلت، ولفگانگ فریتزهاوگ، برتل اولمن

پدیدآور: تألیف و ترجمه: کمال خسروی ناشر: چشمهتاریخ چاپ: ۱۳۹۶مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۷۰۰شابک: 3ـ772ـ229ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۲۲۷

خلاصه

کار مؤلف با دو نوشته در نقد «دیالکتیک دستگاه‌مند» یا «دیالکتیک نظام‌مند» تلاشی است برای فهمیدن، سبک و سنگین‌کردن و نقد این گرایش؛ ادای سهمی است بسیار کوچک به وظیفۀ پژوهش و نقد نظری و مهم‌تر از هر چیز، دعوتی است به اندیشیدن و گفت‌وگویی نقادانه در درون سپهر ترقی‌خواهی.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

بی‌گمان نمی‌توان گناه ناکامی‌های سیاسی تاریخی را تنها بر گردن کاستی‌ها و سست‌پایگی نظری نهاد. فروکاهی علل این واقعیت اجتماعی و تاریخی مشخص به تعیین‌کنندگی عامل نظری، نه تنها به نادرستی، ده‌ها علت و زمینۀ تاریخی ـ جامعه‌شناختی مهم دیگر را، چه در مقیاس محلی و چه در بُعد جهانی، نادیده می‌گیرد، بلکه آن ناکامی کنش‌ها و واکنش‌های بازیگران تاریخی را نیز در سایۀ تحلیلی یک‌سویه قرار می‌دهد. دستاوردها و سرنوشت هر جنبش را، حتا اگر فعالانش آگاه‌ترین و دانشورترین افراد در حیطۀ مبانی و تاریخ نظری و شرایط اجتماعی و تاریخی مشخص خویش می‌بودند، بی‌گمان باید در عطف به تحقق جامعه‌ای آزاد و رها از سلطه بر بستر دیالکتیک بحران تئوری و بحران چشم‌انداز تاریخی رهایی انسان در بُعد و گسترده‌ای جهانی ـ تاریخی ارزیابی کرد.

با این همه ضرورت انکارناپذیر آگاهی از مبانی نظری را، به ویژه در نهادین شدن این آگاهی، چه در جنبش‌های سیاسی و اجتماعی در جهان 150 سال گذشته و چه در راهکارهای نهادین‌شدن آن در مبارزۀ جاری و بالفعل آن، نمی‌توان نادیده گرفت. جنبش‌های سیاسی و مبارزۀ طبقاتی نه هرگز از پای می‌ایستند و نه کنشگرانی سیاسی را انتظار  می‌کشند که خود در انتظار کشف راه و چاره‌اند. ما همیشه با همان بضاعتی که دارین در پراتیک مبارزات واقعی و جاری دخیل‌ایم، حتا با حضور نداشتن یا با ناتوانی خویش در ایفای نقشی که باید ایفا کنیم در سرنوشت این مبارزات شریک‌ایم. چهرۀ کریه جهان امروز و دوراهۀ بدیل‌هایی هر دو جهنمی، شاید هیچ زمانی تا این اندازه گواه ناروشنی چشم‌انداز مترقی و انقلابی و محصول بلافصل این فقدان نبوده است.

فروپاشی جوامع نوع شوروی، جوامعی که تاریخ‌شان با تاریخ و سرنوشت دیدگاه مارکسیستی و چشم‌اندازهای آن برای برپایی جامعه‌ای آزاد و رها از سلطه گرده خورده است، بی‌گمان کار نظری در حوزۀ مارکسیسم و نقد دیدگاه‌های بسیار گونه‌گون در این حوزه را بسیار دشوارتر و ضروری‌تر می‌کند. مسئله فقط پاسخ‌گویی به هرزه‌درآیی‌های کسانی نیست که با شولای استادی و از منابر آکادمیک به مارکسیسم می‌تازند و ندانسته‌ها و نیم‌دانسته‌های کج‌ومعوج‌شان را بر یر بازار نادانی‌ها و ناتوانی‌ها جار می‌زنند و در زرورق تحلیل‌های به اصطلاح «علمی» و «جامعه‌شناسانه» و «فلسفی» و ... به مخاطبان‌شان، به ویژه و متأسفانه به دانشجویان ما در دانشگاه‌ها، تحویل می‌دهند. چه آنها که جیره‌خوارانِ قلم به مُزدند، چه نوکران خودخواستۀ  بی‌جیره و مواجب،که اگر نه به تمنای نان، به سودای نام لگد بر پیکری، به خیال خود بی‌جان، می‌زنند.  این تنها نعضل نیست. معضل دیگر قناعت به تکرار نادانستۀ  عبارت خوش‌نما و دنباله‌روی نیندیشیده از این یا آن مُدِ روشنفکرانه و دل به تن ندادن به پژوهشی جدی است.

کار مؤلف با دو نوشته در نقد «دیالکتیک دستگاه‌مند» یا «دیالکتیک نظام‌مند» تلاشی است برای فهمیدن، سبک و سنگین‌کردن و نقد این گرایش؛ ادای سهمی است بسیار کوچک به وظیفۀ پژوهش و نقد نظری و مهم‌تر از هر چیز، دعوتی است به اندیشیدن و گفت‌وگویی نقادانه در درون سپهر ترقی‌خواهی.

به دو نوشتۀ نخستین در نقد «دیالکتیک دستگاه‌مند» که محتوای اصلی این مجموعه را می‌سازند، ترجمۀ چند نوشتۀ کوتاه دیگر را نیز افزوده‌ شده؛ نوشته‌هایی که می‌توانند به آشنایی با پیشینه‌های اصلی این دیدگاه در مباحث مارکسیستی و نقد آنها یاری رسانند.

نوشتۀ نخست تحت عنوان «دیالکتیک شکل ارزش» مقالۀ کوتاهی است از هانس ـ گئورگ بکهاوس که نخست در مجموعه‌ای به ویراستاری آلفرد اشمیت منتشر شد و هستۀ مرکزی کتاب پُراهمیت او تحت همین عنوان است. این نوشتۀ بکهاوس را می‌توان سنگ بنای بحث‌های مربوط به «شکل‌ارزش» دانست که چهار دهه بعد از نخستین تلاش روبین، انگیزۀ بحث‌های بسیاری بین مارکسیست‌ها و پژوهش‌هایی ژرف و ارزنده دربارۀ روش مارکس و روش اقتصاد سیاسی در دهۀ 70 قرن بیستم در آلمان شد.

نوشته دوم تحت عنوان «دربارۀ رابطۀ روش منطقی و روش تاریخی» بخش کوتاهی است که از اثر مهم هلموت رایشلت به نام «دربارۀ ساختار منطقی مفهوم سرمایه نزد کارل مارکس» که به طور ویژه یکی از مبانی یا نقاط عزیمت آنچه را سپس در اروپای غربی و امریکا و کانادا به گرایش «دیالکتیک دستگاه‌مند» یا «دیالکتیک جدید» یا «دیالکتیک سرمایه» شهرت یافت، مورد کنکاش و بررسی قرار داده است.

نوشتۀ سوم تحت عنوان «کاپیتال‌خوانیِ تازۀ نظریۀ پول پایه‌ای ارزش»، بخش هفتم از اثر جدلیِ ولفگانگ فریتز هاوگ است که تحت عنوان «کاپیتال را بخوانیم، اما چگونه؟» در سال 2007 انتشار یافت. پس از آن‌که به پیروی از دیدگاه‌های بکهاوس و رایشلت موج تازه‌ای به نام «کاپیتال‌خوانی» در آلمان دهۀ 80 قرن بیستم شکل گرفت، مجموعه مقالاتی با عنوان «کاپیتال را از نو بخوانیم» با ویراستاری یان‌هوف و دیگران به سال 2006 در آلمان منتشر شد که به بحث و دفاع از دیدگاه بکهاوس و رایشلت در مورد «شکل‌ارزش» و آنچه «روش منطقی» نامیده می‌شد، اختصاص داشت. کتاب هاوگ، دقیقاً نقد و پاسخی به این مجموعه است. ترجمۀ بخش کوتاهی از این کتاب در اینجا می‌تواند تصویری از بحث‌های این دوره و مهم‌تر از آن نقدی خواندنی به پیشگامان و پدران فکری «دیالکتیک دستگاه‌مند» در اختیار خواننده بگذارد. نکتۀ مهم در این‌جا زبان جدلی نوشتۀ هاوگ است. او برای نمایش «قلمبه‌گویی‌ها»ی به نظر او بی‌معنی برخی از نمایندگان «روش منطقی» گفته‌هایی از آنها نقل کرده است که زبانی مطنطن، علم‌مآبانه و دشوار دارند.

نوشتۀ چهارم مقاله‌ای است از بِرِتِل اولمن تحت عنوان «روش دیالکتیکی مارکی چیزی بیش از شیوۀ ارایه است: نقدی بر دیالکتیک دستگاه‌مند»، متنی است فشرده و مفید در تعیین و تعریف نقاط عزیمت دیالکتیک دستگاه‌مند و چارچوبی است برای نقدی ژرف و گسترده از این دیدگاه. اولمن از دوستان و همدمان طراحان اصطلاح «دیالکتیک دستگاه‌مند» است و در همکاری با آنها کتاب‌هایی نیز تدوین و منتشر کرده است.

فهرست مطالب کتاب:

درآمد

نقد تئوری «سرمایه‌داری ناب» و «دیالکتیک سرمایه»

بخش نخست: اونووسِکین؛ هیاهو برای هیچ؟ ـ کمال خسروی

نقد «گرایش» دیالکتیک دستگاه‌مند

بخش دوم: معاصران و چشم‌اندازها؛ سبکی تحمل‌ناپذیر بارِ دیالکتیک ـ کمال خسروی

دربارۀ دیالکتیک شکل ارزش: هانس ـ گِئورگ بکهاوس

دربارۀ رابطۀ روش منطقی و روش تاریخی ـ هلموت رایشِلت

«کاپیتال‌خوانیِ» تازه ـ ولفگانگ فریتزهاوگ

نقدی بر دیالکتیک دستگاه‌مند ـ بِرتل اُولمن

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

آرش خازنی

موضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب

قفل‌های دست‌ساز آذربایجان

قفل‌های دست‌ساز آذربایجان

رحمان احمدی ملکی

از بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درون‌مایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل