۱۰۹۲
۳۸۰
هنگامۀ عشق

هنگامۀ عشق

پدیدآور: آنندرام مخلص مصحح: حسن یعقوبی ناشر: سفیر اردهالتاریخ چاپ: ۱۳۹۵مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۵۰شابک: 5ـ394ـ313ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۲۶۴

خلاصه

هنگامۀ عشق، داستان منثور عاشقانه‌ای است که آنندرام مخلص در سال 1152 ق. از زبان هندی به زبان فارسی برگردانده و با نثری زیبا و شاعرانه به رشتۀ تحریر در آورده است. مخلص با بهره‌گیری از صنایع لفظی و معنوی، جلوه‌های زیبایی از نثر فارسی را به نمایش گذاشته است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

هنگامۀ عشق، داستان منثور عاشقانه‌ای است که آنندرام مخلص در سال 1152 ق. از زبان هندی به زبان فارسی برگردانده و با نثری زیبا و شاعرانه به رشتۀ تحریر در آورده است. مخلص با بهره‌گیری از صنایع لفظی و معنوی، جلوه‌های زیبایی از نثر فارسی را به نمایش گذاشته است.

آنندرام مخاطب به لقب رای رایان و متخلص به »مخلص» بوده و با عناوینی چون رای رایان آنندرام مخلص، رای آنندرام مخلص و آنندرام مخلص در تذکره‌های مختلف معرفی شده است. مشهورترین عنوان وی که در بیشتر تذکره‌ها به آن اشاره شده، آنندرام مخلص است. خود مخلص هم در آثارش خود را همین‌گونه معرفی کرده است.

نسبت او را بیشتر لاهوری و گاه سیالکوتی نوشته‌اند که بیانگر خاستگاه و زادگاه اوست. در برخی تذکره‌ها به جهت متمایزشدن او از مخلص کاشی، نسبت هندی به کار رفته است. در مجموعه نغز (تذکرۀ شعرای اردو) و تذکرۀ آثارالشعرای هنود، نام وی آنندرام دهلوی آمده است. البته در بیشتر تذکره‌ها، نسبت کهتری یا چهتری که اشاره به قوم آنندرام دارد، به دنبال نام او آمده است. در تذکرۀ شبستان نام او به اشتباه، آنترام مخلص ذکر شده است. همچنین در تذکرۀ خازن‌الشعرا، از وی با عنوان آنندرام آکبرآبادی یاد شده و از قوم کایسته دانسته که با توجه به دیگر تذکره‌ها، صحیح نیست.

آنندرام مخلص، در روستای سودهره در بخش سیالکوت در شمال لاهور در منطقه پنجاب به دنیا آمد. هیچ کدام از تذکره‌نویسان به سال تولد او اشاره‌ای نکرده‌اند. در دانشنامۀ ادب فارسی در شبه قاره، سال تولد او حدود 1109 ق. ذکر شده است. در جوانی و در عهد فرخ‌شاه به شعر گرایش پیدا کرد و به شاگردی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی درآمد. او پس از درگذشت بیدل، به بهره‌مندی از محضر سراج‌الدین علی‌خان آرزو که به‌تازگی به دهلی آمده بود، مشغول شد. در مقدمۀ کتاب «هنگامۀ عشق» مخلص از خان‌آرزو به عنوان یکی از همراهان و دوستان نزدیک خود یاد کرده است. مخلص پس از گذراندن روزگار در دربار و در سمت‌های مختلف، سرانجام در سال 1164 قمری در دهلی درگذشت.

از آثار مخلص می‌توان اشاره کرد به کارنامۀ عشق، پری‌خانه، رقعات مخلص، گلدستۀ اسرار، مرآت الاصطلاح، چمنستان، بدایع وقایع، هنگامۀ عشق و .... .

هنگامۀ عشق، داستان منثور عاشقانه‌ای است که آنندرام مخلص در سال 1152 ق. از زبان هندی به زبان فارسی برگردانده و با نثری زیبا و شاعرانه به رشتۀ تحریر در آورده است. مخلص با بهره‌گیری از صنایع لفظی و معنوی، جلوه‌های زیبایی از نثر فارسی را به نمایش گذاشته است. تشبیهات زیبا، توصیف‌های جاندار و باطراوت و موسیقی جاری در کلام با استفاده از سجع و استفاده از اشعاری از خود و شاعران دیگر در لابلای داستان، اثر را دلپذیر و خواندنی کرده است.

براساس روایت آنندرام، قهرمانان داستان، «کنور سندرسین» پسر فرمانروای کرناتک و «رانی چندپربها» از سیلان می‌باشند. «کنور» به سرزمین محبوب خود رفته، در معبدی منتظر دیدار وی می‌شود؛ اما خواب بر وی غالب می‌آید و «رانی» توسط شخص بدکاری از معبد دزدیده می‌شود. رانی با توسل به حیله‌ای، خود را از دست دزد می‌رهاند و به جستجوی کنور به راه می‌افتد.

آنندرام مخلص داستان هنگامه عشق را از زبان هندی به فارسی ترجمه کرده و در مقدمه آن به این موضوع اشاره دارد و از داستان پدماوت سرودۀ ملک محمد جائسی نیز نام می‌برد. وی در ابتدای کتاب پس از مناجات، دلیل نگارش هنگامۀ عشق را چنین بیان می‌کند: «اما بعد بر خداوندان محبت و شوق و صاحبان وجد و ذوق پوشیده مباد که در سنۀ یک هزار و یکصد و پنجاه و دو هجری ... به دکنی خدمتکار که خالی از مزاج‌دانی نیست گفتم افسانه‌ای باید گفت شاید به این بهانه دیده، طرح خواب اندازد .... او این حکایت رنگین را که ملک محمد جائسی مصنف پدماوت در هندی به زبان پورب، سرتاسر چون پردۀ پوربی، لبریز درد نگاشته و بنای سخن بر معانی غریب و تشبیهات بدیع گذاشته است، نقل کرد. از آنجا که متضمن نیرنگ‌های محبت است، بی‌اختیار دل را به درد آورد، با خود گفتم که اگر این معشوق هندی را در لباس قلمکار فارسی جلوه داده آید، ممکن که در نظر اهل ذوق این فن مستحسن نماید؛ لهذا قلم پریشان رقم، طرح تحریرش اندخت و .... به هنگامه عشق موسوم ساخت».

او در پایان کتاب، تاریخ تألیف آن را با ماده تاریخ آورده است: « ... به هر تقدیر چون این فقرۀ چند مشعر است بر احوال آن ماه سپهر وفا، یعنی رانی چندر پربها، لهذا فکر معنی در کمند که کلمه نغمه چند، تاریخ اتمامش یافته بود، قلم پریشان خاطر قطعه آن بدین موجب تحریر نمود:

چو این نغمه چند نقاش شوق                            به این رنگ بر صحنه تصویر کرد

به تحریک دل سال اتمام آن                             قلم نغمۀ چند تحریر کرد

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

آرش خازنی

موضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب

دیگر آثار نویسنده

مرآت الاصطلاح

مرآت الاصطلاح

آنندرام مخلص لاهوری

این کتاب دربردارندۀ اصطلاحات، توضیحات، مثل‌ها و آگاهی‌های ادبی و تاریخی دست اولی است که برخی را در م