۱۷۶۱
۶۳۹
نصیحت‌نامۀ شاهی؛ ینبوع الاسرار فی نصایح الابرار

نصیحت‌نامۀ شاهی؛ ینبوع الاسرار فی نصایح الابرار

پدیدآور: تاج‌الدین حسین خوارزمی مصحح: اکرم آقاجانلو ناشر: مولیتاریخ چاپ: ۱۳۹۵مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۲۰شابک: 3ـ055ـ339ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۵۲+۵۶۴

خلاصه

نصيحت‌نامۀ شاهي در ادامه سنت نصيحت‌نامه‌ها و نصيحة‌الملوك‌هاي تاريخ ادبيات فارسي است. هدف از نگارش اين قبيل آثار همبستگي جامعه و خير و صلاح همگاني است. البته افزون بر مطالب اين رساله‌ها، نثر فارسي و گاه مسجع آنها نيز از ديد ادبي ارزشمند است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

نصيحت‌نامۀ شاهي در ادامه سنت نصيحت‌نامه‌ها و نصيحة‌الملوك‌هاي تاريخ ادبيات فارسي است. هدف از نگارش اين قبيل آثار همبستگي جامعه و خير و صلاح همگاني است. البته افزون بر مطالب اين رساله‌ها، نثر فارسي و گاه مسجع آنها نيز از ديد ادبي ارزشمند است.

«کمال حسین خوارزمی» نامی است برای سه شخصیت، که در سنوات مختلف در تذکره‌ها و کتب مناقب به آمیختگی ذکر شده است. حسین خوارزمی مؤلف این اثر، ملقب به «تاج‌الدین» از عرفای سلسله کبرویه، در نیمه دوم سده هشتم و نیمه اول سده نهم هجری، و شاعری توانا و عالم به علوم معقول و منقول و ظاهر و باطن و دارای قلمی نیکو در نگاشتن نثر فارسی بوده است. طبق نظر آقای درخشان، به ظن قریب به یقین می‌توان گفت که وی نیمه قرن 8 هجری (بین سال‌های 770ـ780) متولد شده است؛ زیرا با توجه به مطالبی که در کتاب ینبوع آورده، در زمان تألیف کتاب (832 ق) از پیدا شدن آثار پیری و فتور در خود خبر داده است. به نظر محققان با توجه به این سخن، در زمان تألیف کتاب، سن وی 50 تا 60 سال بوده است.

محققان کتاب‌های متعددی به او نسبت داده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارتند از: ینبوع الاسرار، شرح مثنوی معروف به جواهر الاسرار، کنوزالحقایق، نصیحت‌نامه شاهی، المقصد الاقصی، دیوان اشعار، تحفه الابرار فی افضل الاذکار، کتابی در علوم ظاهری و اصطلاحات، رساله در مستی از باده عرفان، شرح قصیده برده، آداب المریدین، جواز السایرین، رساله در عرفان، اساس القواعد.

مؤلف این اثر را به دلیل ارادت به امیر شاه ملک و به دلیل احساس مسئولیتی که نسبت به امیرزاده ابراهیم می‌کرده نوشته است. هدف او خیرخواهی برای امیرزاده و به‌جای آوردن حقی که پدر او بر گردن مؤلف داشته بوده است، نه برای تملق و کسب صله. مؤلف ضمن بیان وجه تسمیه کتاب، خود را «پروردۀ نعمت این خاندان» دانسته و قصد داشته نصایح شاه را که فهرست ابواب این اثر است، حفظ کند.

این اثر از یک دیباچه و دو مقاله و دو خاتمه تشکیل شده است؛ مقاله اول یازده باب و مقاله دوم نه باب دارد. دیباچه این کتاب با حمد و ستایش خداوند آغاز شده است و پس از آن درود و تحیت به حضرت محمد (ص) و سپس در همین دیباچه، مؤلف نام خودش را ذکر کرده است و سپس انسان را محور موضوع قرار داده و بیان کرده است که مراد اصلی از جمله آفرینش وجود انسان بوده که آینه جمال‌نمای شاهی می‌باشد و مقصود از وجود انسان، کمال معرفت حضرت رحمان است و سپس به حدیث قدسی «کنت کنزا مخفیا فا حببت ان اعرف فخلقت الخلق» پرداخته است.

باب اول به فضایل معرفت خدا و راه‌های کسب معرفت و سلوک راه عبودیت پرداخته است و بیان می‌کند که معرفت الهی، نقد گنجینه پادشاهی و میوه درخت محبت است، چنان‌که در «احببت ان اعرف» به آن اشاره شد. در این بخش به تعاریفی از معرفت توسط برخی از بزرگان و تفاوت‌های معرفت و علم پرداخته شده و از مقامات معرفت عقلیه، نظریه و شهودیه است، سخن به میان آمده است.

مؤلف باب دوم را به فضایل علم و حسن نتایج آن اختصاص داده است که شامل دو مطلب می‌شود: مطلب اول در فضایل علم و حسن نتایج آن و مطلب دوم در فضایل عقل و حسن نتایج آن و قبایح حماقت است. در این بخش به شایستگی جایگاه علم و علما پرداخته است و بیان می‌کند که علم حیات دل و وسیله‌ای محکم برای رسیدن به درجات والا و سعادت ادبی است و بر فضیلت عالم بر عابد تأکید می‌کند.

در باب سوم به تحریض بر مصاحبت ابرار و دوری از همنشینی اشرار پرداخته است و بیان می‌کند کسی را که برای دوستی انتخاب می‌کنی باید دارای پنج ویژگی باشد، از جمله: نیکوخویی، راستگویی، بر دنیا حریص نباشد، عاقل باشد و خصلت صلاح است که مفصلا به آن پرداخته است. نکته اصلی که در این بخش وجود دارد آن است که در سلوک راه دین و رسیدن به عالم یقین حتما باید راهبر راه‌شناس صاحب ولایتی باشد.

بابا چهارم در فضایل معدلت و راستی و پرداختن به حال مظلومان است.

باب پنجم به فضایل تقوی پرداخته است و بیان می‌کند که بهترین توشه برای سفر آخرت تقوی است و مسافر راه آخرت با خیالی آسوده قدم در راه می‌گذارد و سخنان برخی بزرگان را که از تقوی تعاریف مختلفی داشتند، ذکر کرده است.

باب ششم را مؤلف به فضایل محاسبه و مراقبه احوال اختصاص داده است و این عمل را از صفات عاقل می‌شمارد و سعی می‌کند که شاه را آگاه کند که سرمایه عمر، گنجی گرانمایه است؛ پس باید وقت را غنیمت شمرده و سرمایه از دست ندهد تا پشیمان نشود، زیرا هر کسی که برای لذت نفسانی چنین گنجی را از دست بدهد، مانند کودکی است که انگشترین به خرما دهد. او شاه را فقط به محاسبه‌ای که محاسبه عوام است پند نمی‌دهد، بلکه به او طریقه محاسبه خواص را می‌آموزد.

باب هفتم به فضایل تواضع پرداخته که از مفاتیح ابواب فیض رحمانیت است و نقطه مقابل آن را کبر ذکر کرده و از زبان حکما بیان کرده است که ابلیس به خاطر داشتن کبر و نخوت ملعون شد و نکته این قسمت آن بود که هیچ کسی در کبریای الوهیت خداوند و عظمت او تمی‌تواند منازعت کند، زیرا در حدیث قدسی آمده است: «کبریاء ردای من و عظمت ازار من است. هر که در این دو مورد با من منازعت کند، او را در آتش افکنم». یعنی خدا، خداست و بنده، بنده و هر کس باید جایگاهش را بداند.

باب هشتم به فضایل حلم و عفو و حسن مکارم اخلاق پرداخته است. اسوۀ همه محاسن افعال، حلم است و از زبان ارباب اشارات بیان می‌کند که کرم و حلم و شفقت و حسن اخلاق حضرت ابراهیم بود که سبب دعای ملائک شد که بدان دعا تا انقراض عالم و انقطاع نسل بنی آدم دولت و نبوت از خاندان او دور نشد و سرور انبیاء حضرت محمد (ص) که یکی از فرزندان اوست، بدین واسطه مأمور به اتباع ملت او شد. در آخر نیز مؤلف توجه شاهزاده را به عفو در هنگام قدرت جلب می‌کند.

باب نهم در فضایل علوّ همت و رذایل دون همتی است. همت عالی سبب نیل مقامات متعالیه است و انسان با بال همتش می‌تواند پرواز کند؛ مؤلف سعی دارد نظر شاهزاده را به صرف همت در مراتب بالاتر جلب کند؛ لذا نوع سخنش ذهن را به چیزی بالاتر از این دنیا می‌کشاند. می‌گوید: کسانی که بلند‌همت‌ترند، همت‌شان را صرف دنیا نمی‌کنند و از اقبالش شاد و از ادبارش غمگین نمی‌شوند.

باب دهم در مورد فضایل ترجیح حکم خدا و هوای نفس و اختیار دین بر دنیا است. در این بخش بیان شده است که هوی، راهزن طالبان حق است. می‌توان گفت: بازدارندگان سختی هستند، چون وقتی انسان غالب شود، همه مملکت وجودش را می‌گیرد.

و آخرین باب از مقاله اول، شامل سه فصل است: در فضایل بیداری، در فضایل هشیاری، اندیشه کردن از خوف خاتمت و ملاقات خدا. مؤلف در این قسمت بر بیداری و شب‌زنده داری بسیار سفارش کرده است. در حقیقت بیداری کلید باب‌های جود و سبب رسیدن به مقام محمد است. سپس به مقالۀ دوم می‌پردازد که در مورد آیین خدمت حضرت خاقانی و رعایت رسوم جهانبانی است و نُه باب دارد.

باب اول در فضایل وفاداری و حق‌گزاری است. وفا، خال رخساره جمال است و هیچ مرغ دلی از دام محبت چنین رخساره‌ای نمی‌تواند رها شود. نکته اصلی در این بخش آن است که نقض عهد و بی‌وفایی با خلق ناپسندیده است و با حق ناپسندیده‌تر، چنانچه خداوند در قرآن بارها به بنی‌اسرائیل نعمت‌هایی را که به آنها ارزانی داشت را یادآوری می‌کند و می‌خواهد که به عهد خودشان وفادار باشند؛ زیرا برای او وفای به عهد و قدردانی اهمیت دارد.

باب دوم در فضایل اطاعت فرمان شاهی است که در قسمت «اطاعت از فرمان شاه از نگاه مؤلف» مفصلا به آن پرداخته شده است. باب سوم به فضایل شکر نعمت و حسن خدمت اختصاص دارد. در این قسمت به چند نکته اشاره دارد: اول آنکه عده کمی از بندگان خدا، اهل سپاسگزاری هستند. دوم: شکر نعمت، نعمت را فزایش می‌دهد. سوم: کسی که شکر مخلوق را بجا نیاورد، شکر خالق را نیز نمی‌تواند بجا آورد. و دیگر آنکه شکر، تنها به گفتن الحمد نیست، بلکه شکر مال، سخاوت، شکر نفس، عبادت، شکر زبان، تصدیق، شکر دل، محبت و توحید، شکر سر، مشاهدات است و شکری دیگر برتر از این است که بنده این همه را از خدا بیند نه از خود.

باب چهارم نیز به فضایل اکتساب رضای والدین و دعای خیر بر والدین پرداخته است. باب پنجم در دانستن مقادیر مردم در تنزیل هر یک در منزلش است. در این بخش به این امر توجه شده است که فضیلت و ارزش انسان فقط به صورتش نیست، بلکه به صفای قلب و صدق نیت و بلندی همت است.

باب ششم در فضایل رضا دادن به قضای الهی و مصابرت بر جریان احکام پادشاهی است. مقام رضا، مقام بلندی است که هر کس دارای آن مقام نیست؛ نشان دهنده اخلاص بنده نسبت به خدا و سنگ محک عیار محبت اوست.

باب هفتم در فواید ارشاد مرشد است. مؤلف در این باب باز هم تأکید می‌کند که جویندگان قرب پادشاه مطلق باید مرشدی واصل و واقف از مراحل راه داشته باشند تا به گمراهی نیفتند.

مؤلف باب هشتم را به توکل نسبت داده است. بدیهی است که میان رضا و توکل ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. نکته کلیدی، ترک تصوف و اختیار و تفویض امور به خداست. هر چقدر معرفت عالی‌تر شود، تصوف همت کمتر می‌شود و زمانی که معرفت به کمال برسد، همت را تصرف می‌کند. توکل سه درجه دارد: درجه اول آن است که اعتماد متوکل بر حضرت حق مثل اعتماد موکل باشد بر وکیل خود. درجه دوم: از این اقوی است و اعتماد متوکل بر حضرت حق مثل اعتماد کودک بر مادرش است. درجه سوم از هر دو درجه اعلاست؛ در این درجه متوکل نزد حق چون نیت است نزد غسال که اختیار خود را به کلی ترک کرده است.

باب نهم که خاتمه کتاب است، به فضیلت انسان بر سایر موجودات که نطق و سخن است پرداخته و هدف خود را از تألیف این کتاب بیان کرده است.

منابع مورد استفادۀ مؤلف در این کتاب از جمله کتاب‌ها و مآخذ منثور کتاب مرصادالعباد، منارات السائرین نجم‌الدین رازی، کیمیای سعادت غزالی، شرح تعرف کلاباذی، شرح فصوص الحکم قیصری و همچنین تفاسیر عرفانی است که در متن از آنها با تعبیر «ارباب اشارات» و نیز از کتب تاریخی با عنوان «اصحاب تواریخ» یاد کرده و عموما بدون ذکر نام از آنان مطالبی نقل کرده است. از آثار منظوم نیز از مثنوی معنوی، دیوان شمس، بوستان سعدی، تذکرة الاولیاء و غزلیات عطار و .... نیز استفاده کرده ات. افزون بر این مؤلف به اشعار خود نیز استناد کرده است ولی چون خودش شارح مثنوی بوده، بیشتر از اشعار مثنوی و دیوان شمس و پس از آن اشعار خاقانی و آثار عطار بهره برده است.

مؤلف ابتدای هر باب را با آیات قرآن و سپس احادیث آغاز کرده است و در موارد زیادی به آیات و روایات و حکایات استناد جسته است.

فهرست مطالب کتاب:

ریشه‌شناسی کلمه «نصح»/ تاج‌الدین حسین خوارزمی، مؤلف نصیحت‌نامه شاهی/ آثار تاج‌الدین خوارزمی/ انگیزه تألیف نصیحت‌نامه شاهی/ نگاه اجمالی به محتوای نصیحت‌نامه شاهی/ دیدگاه‌های خاص حسین خوارزمی در نصیحت‌نامه شاهی/ منابع مورد استفاده مؤلف/ شیوه نصیحه الملوک، ذخیره‌ الملوک و نصیحت‌نامه شاهی/ نسخه‌های خطی مورد استفاده در تصحیح/ روش تصحیح/ افتادگی‌های نسخ

کتاب نصیحت‌نامه شاهی

مقدمه مؤلف

* مقاله اولی: در فضایل امتثال اوامر الهی و اجتناب از زواجر و مناهی

باب اول: در فضایل معرفت باری و طیق اکتساب آن و سلوک راه عبودیت به قدر امکان

باب دوم: در فضایل علم و حسن نتایج آن

باب سیم: در تحریض بر مصاحبت ابرار و تحذیر از اشرار

باب چهارم: در فضایل معدلت و به حال مظلومان دیدن

باب پنجم: در فضایل تقوی که توشه راه عقبی است

بابا ششم: در فضایل محاسبه اعمال و مراقبه احوال خود

باب هفتم: در فضایل تواضع و زذایل تکبر

بابا هشتم: در فضایل حلم و حسن اخلاق و عفو و اشفاق

باب نهم: در فضایل علو همت و زذایل دون همتی

باب دهم: در ترجیح حکم خدا بر هوا و اختیار دین بر دنیا

باب یازدهم: در فضایل بیداری و هشیاری و خوف خاتمت و ملاقات باری

* مقاله دوم: در آیین خدمت حضرت خاقانی و رعایت رسوم جهان‌بانی

باب اول: در فضایل وفاداری و حق‌گزاری

باب دوم: در فضایل اطاعت فرمان پادشاهی

باب سیم: در فضایل شکر نعمت و حسن خدمت

باب چهارم: در فضایل اکتساب رضای والدین و دعای خیر بر والده

باب پنجم: در فواید دانستن مقادیر مردم و تنزیل هر کس در منزلش

باب ششم: در فضایل رضا دادن به قضای الهی و مصابرت بر جریان احکام پادشاهی

باب هفتم: در فواید ارشاد مسترشد و عمل کردن به موجب کلام زبانی

باب هشتم: در توکل به حضرت الهی با وجود خرم و آگاهی

باب نهم: در خاتمه کتاب

فهارس

منابع و مأخذ/ فهرست آیات/ فهرست احادیث/ فهرست اشخاص/ فهرست جای‌ها 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

نشر کتاب، و تمدن

نشر کتاب، و تمدن

عبدالحسین آذرنگ

در این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا