۱۰۱۶
۴۰۶
شاعرانه‌ها و باورانه‌ها در نامه‌ها و نثر نیما

شاعرانه‌ها و باورانه‌ها در نامه‌ها و نثر نیما

پدیدآور: به کوشش کریم شاهسون ناشر: روزگارتاریخ چاپ: ۱۳۹۵مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 4ـ638ـ374ـ964ـ978 تعداد صفحات: ۱۷۶

خلاصه

هدف از گردآوری این کتاب اولا این بود که گزیده‌ای باشد از نثر نیما برای علاقمندان به ادبیات نیمایی. برگزیده این کتاب از کتاب‌های یادداشت‌های روزانۀ نیما، حرف‌های همسایه، ارزش احساسات، نامه‌های نیما و مجموعه داستان‌های او انتخاب شده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

نیما سال‌ها با درد و رنج و بی‌شکوه‌ای زیست؛ اما با همۀ ناملایمات زندگی خود، خانۀ دلش تنها از غم و درد دیگران ابری بود و اگر این ابر بارانش گرفته و میل باریدن داشت، به خاطر دیگران بود. هرچند نیما در عین عسرت و شهرت، عمری در قناعت و مناعت و فردوسی‌وار با عزت و شکوه زیست، ولی همیشه دلش از این میهمان‌خانۀ مهمان‌کش روزش تاریک و از آدم‌های آن گرفته بود، گرفته بود چون او را آنگونه که باید یاوری نکردند و در مسیر دشواری که می‌خواست بپیماید، سنگ‌های سدّ راه شدند.

ولی او که خلف فردوسی فرهمند بود، ناامید نشد و این راه به سنگ آکنده و دشوار را به چشم پا پیمود و همچون شهنامه‌گوی سترگ خراسان که در رنجی سی‌ساله میراث نیاکان‌مان (شاهنامه) را پاس داشت، نیما نیز در رنجی چهل‌ساله نازک‌آرای تن ساقه‌گلی کِشت و پرورش داد که اینک درختی تناور و سایه‌گستر گشته که شاخه‌های پرثمری از این درخت در آسمان ادبیات و شعر وطن گسترانیده شده و همچنان گسترده خواهد شد و همان‌گونه که فردوسی بزرگ با چشمان بینا می‌دید که کاخ نظمش استوار و به دور از گزند خواهد ماند و نامش جاویدان، گوش نیما نیز از صدای آیندگان که او را می‌ستایند و بر رنجش ارج می‌نهند پر بود و این روزها را می‌دید که آنها پای خود را به جای پای او می‌گذارند «به جای پای من بگذار پای خود، ملنگان پا/ مپیچان راه را دامن/ بخوان ای همسفر با من» و سرانجام بنایی استوار برکشید و چراغی برافروخت تا تمام عیب‌جویان و بهانه‌گیران در روشنای آن راه را بیابند.

هدف از گردآوری این کتاب اولا این بود که گزیده‌ای باشد از نثر نیما برای علاقمندان به ادبیات نیمایی. برگزیده این کتاب از کتاب‌های یادداشت‌های روزانۀ نیما، حرف‌های همسایه، ارزش احساسات، نامه‌های نیما و مجموعه داستان‌های او انتخاب شده است. دیگر اینکه نشان داده شود نظم و نثر نیما چقدر به هم نزدیک است. همان‌طور که خود او گفته است: «من بر آنم که نثر را به نظم و نظم را به نثر نزدیک کنم».

به همین منظور در نثر وی نیز جان‌مایه‌ها، ترکیبات و عبارات و فضای شاعرانه فراوان دیده می‌شود. این مهم در بخش شاعران‌های نیما که از نثر نامه‌هایش انتخاب شده، به‌خوبی آشکار است و گاهی در ذیل نو شته‌های نیما شاهد مثال‌هایی از شعر او یا شاعران دیگر انتخاب شده تا هم به غنای شعری خوانندۀ ادب‌دوست کمک کند و هم به ذهن شاعرانه و اشراقی نیما پی برده شود. «مغز من هنوز بیش از حد لزوم شاعرانه است، یعنی مشرقی» و دانسته شود اینکه زندگی و شعر و نثر نیمار چقدر درهم‌تنیده و چون درگاه و بارگاه باشکوهی است که در پیوندند و یکدیگر را کامل می‌کنند و اینها همه نه از روی اتفاق بوده است؛ چراکه نیما خود بر این باور بوده و مکتوب بیان کرده که زندگی‌اش را به شعر گفته است و اعتقاد دارد اگر کسی مثلاً بخواهد در مورد هیزم‌کش یا کشاورزی شعر بگوید، خودش باید هیزم‌کش و کشاورز شود. دانسته‌ها و مانیفست (بیانیه) شعری نیما در کتاب حرف‌های همسایه و برخی نامه‌های او به دیگر شاعران و نویسندگان مسطور است. نیما حتی از باارزش‌شدن نامه‌هایش در آینده‌ای نه‌چندان دور اطلاع داشت و آنها را نگهداری می‌کرد یا توصیه به نگهداری آنها می‌نمود: «امیدوارم این جواب نامه‌ها در پیش خود شما جمع شده و به قول شما بعدها تاریخی بشود. اگرچه من از تاریخی‌شدن خود کم رنج نمی‌برم».

بعضی نامه‌ها سراسر احساس و فضای شاعرانه است، به طوری که گزینش قسمتی از آنها دشوار بوده است؛ بنابراین علاقمندان می‌توانند متن کامل آنها را در نامه‌های نیما مطالعه کنند که در این مورد می‌توان به نامۀ نیما به خواهرش (ناکتا) در صفحه ۶۶ کتاب نامه‌های نیما اشاره کرد. حتی عبارت‌های ساده که از کلام و خامۀ نیما تراویده، گویی زیبایی خاصی دارد و خواننده را به فضای شعری او رهنمون می‌کند. هرچه آن خسرو کند شیرین بود / چون درخت تین که جمله تین کند (مولوی).

به هر حال شعر نیما چون طبیعت بکر و زیبای سرزمین زادگاهش، خواستنی و دل‌فریب است. زادگاهی که نیما خود آن را به نامش افزود تا چون نامش جاودانه و ورد زبان‌ها شود. زادگاهی که دلبستگی نیما به آن یادآور رودکی و شعر بوی جوی مولیان است و بخارای نیما یوش زیبا بود، همان بهشت دلکشی که نیما را هر سال مجنون‌وار برای دیدن لیلایش از تهران به دامنۀ کوه‌های سربه‌فلک‌کشیدۀ «وازنا» و «فراکش» می‌کشید. « به هیچ جا پناه نمی‌برم مگر به وطن محبوبم .... وطنم، آشیان محبوبم، روشنی چشمم ....».

برخی مخاطبان نامه‌های نیما: مادر نیما، پسرش شراگیم، خواهران، برادرش، یحیی ریحان، یحیی آریان‌پور، سیدامیرحسین عابدی، پرویز ناتل خانلری، رسام ارژنگی، سعید نفیسی، علامه حائری مازندرانی، تقی ارانی، صادق هدایت، احسان طبری، محمدحسین شهریار، فریدون توللو، احمد شاملو، جلال آل احمد، میرزاده عشقی، علی دشتی، ذبیح‌الله صفا، احسان طبری و .... . نامه‌ها از چهار مرداد سال ۱۳۱۸ شمسی از یوش به تهران خطاب به مادرش آغاز و با نامه‌ای مورخ ۲۴ شهریور ۱۳۳۸ چند ماهی پیش از مرگش و باز هم از یوش به تهران برای فرزندش شراگیم پایان می‌گیرد. مجموع این نامه‌ها ۲۱۴ فقره است.

فهرست مطالب کتاب:

سپاس‌گزاری‌ها

در مورد خانوادۀ نیما و نامه‌هایش

مقدمه (برای نیما)

شاعرانه‌ها

باورانه‌ها

منابع

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مطالعات ادبی هرمنوتیک متن‌شناختی

مطالعات ادبی هرمنوتیک متن‌شناختی

مهیار علوی‌مقدم

تأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهره‌گیری هر چه بیشتر خواننده از ارزش‌های شناخته‌نشدۀ متن می‌ش

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

مجید مصطفوی

نیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفق‌ترین و محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان و یکی از بهت

منابع مشابه بیشتر ...

واپسین های پیش از تندر: نامه‌های احمد قاسمی به دوستان (1314 ـ 1321)

واپسین های پیش از تندر: نامه‌های احمد قاسمی به دوستان (1314 ـ 1321)

احمد قاسمی به کوشش کاظم فرهادی

این مجموعه مشتمل بر 63 نامه، کارت تبریک و ظهرنویسی عکس و یک مقاله است که احمد قاسمی آنها را بین 18 ت

تازیانۀ سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی

تازیانۀ سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی

احمد غزالی

یکی از مهم‎ترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بی‌امان تاریخ مصون مانده، نامه‌هایی است که میان خ