حکایتهای عامیانه وفسی (پیکره، دستور و آوانگاشت)
خلاصه
این کتاب نخستین اثر منسجم و زبانشناسانه در توصیف زبان وفسی، از زبانهای ایرانی در خطر میباشد که به کوشش پروفسور استیلو با عنوان Vafsi Folk Tales در سال 2004 انتشار یافت.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
در یک معنا، وفسی یک زبان در خطر میباشد. حداقل نصف یا بیشتر از گوایشوران آن در خارج از روستای بومیشان زندگی میکنند. بسیاری از آنهایی که در تهران، قم و دیگر نواحی بزرگ شدهاند نیز کویشور این زبان میباشند و ممکن است با این موضوع مواجه شوند که بسیاری از واژههایی که به طور معمول در فارسی به کار میبرند دارای معادل وفسی سره میباشند. با چاپ کتاب به زبانشان، آنها میتوانند به زبانشان که توسط حدود 20000 نفر تکلم میشود ببالند و از آن مشعوف شده و در مورد برخی از واژههای قدیمیتر در زبانشان که اکنون به تدریج در حال جایگزین شدن با واژههای فارسی میباشند، کنجکاو گردند.
اهمیت وفسی در چیست؟ وفسی و بسیاری دیگر از زبانها و گویشهای کوچک در ایران، به ما کمک میکنند تا منشأ، تاریخ و رشد زبانهای ایرانی را درک نماییم. همچنین وفسی و دیگر زبانها، نشاندهنده دامنه وسیعی از ویژگیهای دستوری کهن در برخی از زبانهای ایرانی میباشند که در فارسی مهجور شدهاند. از آنجایی که وفسی شاخهای از پارسی باستان نبوده بلکه شاخهای از مادی میباشد، اینگونه زبانها منشأ وسیع وازگانی دارند که فارسی دارا نمیباشد و حتی ممکن است در تاریخچهاش تا دوران پارسی باستان، هرگز دارای چنین ویژگیهایی نبوده باشد. برخی اقلام واژگانی وفسی به دوران ایرانی میانه و حتی دوران ایرانی باستان باز میگردد. مثلا واژه aervesazom «باز میکنم» دقیقا دارای یک ریشه مشترک با واژه فارسی رسمی «میگشایم» میباشد. یعنی، «میگشایم» تنها ترجمه واژه وفسی نمیباشد بلکه به طور تاریخی هر دو واژه بیانگر ریشه مشترک هستند که امروز در دو مسیر مختلف به ما رسیدهاند، در نتیجه اکنون گونههای فارسی و وفسی متفاوت به نظر میرسند، یا به عنوان مثال می دانیم که واژه فارسی «کندن» دارای دو معنای متفاوت میباشد، مثلا چاه میکنم (1) و لباس میکنم(2)، در حالی که در وفسی دو واژه مجزا برای این دو مفهوم دارد: (1) cah aerkeynom اما (2) laebas aervaezom.
در زمینه تاریخی واژگان وفسی، واژه غیرمعمول yawa "تا" را مییابیم. به احتمال قوی، این واژه وفسی مستقیما به واژه اوستایی yawat و واژه سانسکریت yavat که هر دو نیز به معنای "تا" میباشند، باز میگردد. من این واژه باستانی را در هیچ کدام از زبانها یا گویشهای جدید ایرانی مشاهده نکردهام. در موردی دیگر، برای بنده بسیار جالب بود که متوجه شدم که آقای سیدمحمد سجادی، متولد وفس حدود 1304، واژه مربوط به نام حیوان بسیار نادر، paersoqae را میدانست. وی درباره این حیوان میدانست اما هرگز آن را (بجز پوست آن را در یک مورد) مستقیما ندیده بود. این واژه مربوط به حیوانی است با نام علمی mellivora capensis indice (که گونههای آن در ایران یافت میشوند) که در فارسی "گورکن" و در انگلیسی ratel نامیده میشود. قطعا این حیوان در حومه وفس منقرض شده است. بعلاوه، واژه وفسی aesbae "سگ" از واژه مادی spaka (یکی از معدود واژههایی که از زبان مادی میدانیم) منشعب شده است و این واژه از قبایل سکاهای ایرانی در آسیای مرکزی وارد زبان روسی (اما نه دیگر زبانهای اسلاو) به صورت sobaka شده است. همچنین وفسی دارای دستوری بسیار پیچیده است اما از آنجایی که توصیف کاملتر دستوری وفسی در انتهای همین کتاب یافت میشود. در اینجا به آوردن دو مثال ساده بسنده میکنم. در فارسی، مثلا ما میگوییم (1)من خورم، و (2) من خوردم. در حالی که، در وفسی هم حالت فاعل و هم صرف فعل با توجه به زمان کاملا تغییر میکند. معادلهای وفسی برای این دو جمله عبارتنداز (1) aez aedorom (حال)، اما (2) taemen bimordae (گذشته). این پدیده ـ قطعا با تفاوتهایی ـ در بسیاری دیگر از زبانهای ایرانی غیرفارسی مانند کردی، تالشی، گورانی، بلوچی، ابیانهای (گویش فلات مرکزی) و پشتو و بسیاری دیگر منعکس شده است.
در مثالی دیگر، میبینیم که همه اسامی وفسی، مانند عربی، بر اساس جنس دستوری، الگوی تکیه اسم، و همچنین نوع ظهور فعل معین "بودن" (در سوم شخص مفرد، زمان حال) طبقهبندی میشوند: in sizdae (masculine) taemen-e "این جارو مال من است." در برابر serdae (feminine) taemen-oae "نردبان مال من است" طبقه جنس دستوری در وفسی، نه تنها به پارسی باستان و اوستایی بلکه حتی بسیار عقبتر به هند و اروپایی مادر باز میگردد.
این کتاب نخستین اثر منسجم و زبانشناسانه در توصیف زبان وفسی، از زبانهای ایرانی در خطر میباشد که به کوشش پروفسور استیلو با عنوان Vafsi Folk Tales در سال 2004 انتشار یافت. با توجه به اهمیت حفظ میراث کهن زبانی، ترجمه این اثر ارزشمند که مشتمل بر پیکره زبان وفسی، فولکور وفسی و دستور زبان وفسی است توسط مترجمان به انجام رسید. پیکره زبانی این کتاب، شامل 24 حکایت وفسی است که در اوایل دهه شصت میلادی گردآوری و در اواخر دهه نود میلادی آوانویسی و به زبان انگلیسی ترجمه و همراه با استخراج دستور وفسی توسط پروفسور استیلو به چاپ رسید. مجلد حاضر برگردان این کتاب از انگلیسی به فارسی میباشد. این کتاب در چهار فصل تنظیم گردیده است. فصل اول مقدمهای در مورد گویشوران نمونه وفسی، تاریخچه پروژه وفسی، و شیوه آوانگاری متون را در برمیگیرد. فصل دوم، که پیکره اصلی کتاب است، شامل 24 حکایت وفسی به صورت آوانگاری شده و ترجمه داستانها میباشد. فصل سوم، حواشی و توضیحاتی است بر مسائل زبانشناختی در مورد هر حکایت. فصل چهارم، شامل مسائل دستوری وفسی میباشد. در انتها نیز واژهنامهای از وفسی ارائه گردیده است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه پرفسور استیلو بر ترجمه فارسی
مقدمه مترجمان
آشنایی با پروفسور استیلو
پیشگفتار مولف
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: حکایتهای عامیانه وفسی
فصل سوم: حواشی
فصل چهارم: دستور وفسی
جدول نشانههای اختصاری
واژهنامه
کتابنامه
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
منابع مشابه
شخصیت در آیینه زبان: پیوند زبان و شخصیت در جای خالی سلوچ
فرزانه مجتهدیهدف نویسنده از تألیف این کتاب، روشنکردن این موضوع است که محمود دولتآبادی، تا چه حد برای پرداختن به
دیگر آثار نویسنده
حکایت های عامیانۀ وفسی (پیکره، دستور و آوانگاشت)
پروفسور دونالد ال. استیلواین کتاب نخستین اثر منسجم و زبانشناسانه در توصیف زبان وفسی، از زبانهای ایرانی در خطر است که به کوش