هفت وادی عشق و سلوک: پژوهشی در باب هفت وادی سلوک و طریقت و عرفان و چرایی و چگونگی سلوک عارفان (دو جلد)
خلاصه
این کتاب سعی دارد و به این کوشش به راه آمده که عرفان را به عرفان و عارف را به عارف بنمایاند. این اثر در پی مخاطب نیست که در پی سالک است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
عرفان ـ در سادهترین تعبیر و تعریفش ـ «چیزی نیست مگر نگاهی هنری و جمالشناسانه نسبت به الاهیات و دین» که این تعریف، صورتِ نگارینِ عرفان را مینمایاند نه اصل و اصولِ ذاتی عرفان را. سخنگفتن از عرفان، عارفانی را باید که: «نه مرد روزگار خود، و نه مرد روزگار ما، بلکه مردِ زمان و عصری هستند که ممکن است تکامل بشر و عُلوّ انسانیت ازین پس آن را به وجود آورد». این کسان وجودشان را که مملو از عرفان است، از هرچه جز عشق، ـ که موتورِ محرک عرفان است ـ تهی ساخته، توان سخنگفتن در باب عرفان را دارند، که هرچه غیر ازین، تحقیقِ سست و ساده و به دور از لطافتِ ذاتی عرفان در قالب عرفانِ نظری است. سخنِ عاشقانه گفتن با سخن از عشق گفتن، فاصلهای به درازنای دیدن و شنیدن دارد.
یک اثر عارفانه باوجود پیچیدگی و رازآلود بودن، ساده و دلفریب و جانپذیر است و جز الفِ قامت دوست، حرفی برای گفتن ندارد. که هر چه جز این باشد، بیراهی و بیگانگی است و هر که به شمائلِ عارف، تو را به جز این بخواند، راهزن است و او تورا به خود میخواند. عارف آن است که تورا از تو وارهاند و حجاب «خودی» از تو برگیرد و از خودِخود هیچ با تو نگوید، جز آن خودی که آئینهای گشته و جز او را نمینمایاند.
این کتاب سعی دارد و به این کوشش به راه آمده که عرفان را به عرفان و عارف را به عارف بنمایاند. این اثر در پی مخاطب نیست که در پی سالک است. رونده میطلبد نه خواننده! و اگر مخاطبِ عام هم به هر دلیلی دست به سوی آن داشت و بر آن نظر کرد، چون از پسِ خوانشِ آن بر آمد بدون شک نباید آنی باشد که زمانِ آغازِ خوانش این اثر بوده. باید که همراه سیر و گذر از وادیهای هفتگانه و آنچه به حسب نیاز و روشنگری حال در دل آن وادیها طرح شده، خود نیز از خود گذشته باشد و یا در مقام کمترین، به نگاهی دیگر بر خود و هستی رسیده باشد. و طرح و رسم تازه و نوی از زندگی و حیات در انداخته و تفکری بدیع نسبت به آنچه پیش ازین درذهن و نظر داشته، برسد.
در شرح کار مؤلف آمده است: «حین مطالعۀ منظومۀ زیبا و شگفتِ «منطق الطیر» - که یکی و شاید برترین منظومۀ مثنوی عارفانه است و برترین اثر پیر و مرشد و مرادِ نیشابوری ـ شیخ فریدالدّین عطّار ـ طرحی به ذهنم خطور کرد که، «هفت وادی» که در منطق الطیر طرح و پیگیری شده و به حق هم حق مطلب توسط ذهنِ فعال و بدیعساز و روحِ واصل عطار ادا شده، از منظرِ نظر دیگر عارفان، خصوصاً خداوندگاران: حکیم مجدود بن آدم سنایی و مولانا جلالالدین محمّد مولوی نیز مورد برسی قرار گیرد. سالی بیش با این فکر زندگی کردم تا به بهترین طرحِ ممکن دست یابم. طرح اینگونه آمادۀ پیگیری شد که نگاه و نظرِ این سه بزرگوار بدون هیچ شرحی در ذیلِ هر وادی، گزینش و نگارش شود. دیدن و خواندن نظراتِ این سه قلۀ عرفان که بعد از آنها و خصوصاً مولانای دستنایافتنی هرچه گفته شده تکرار و یا شرحی بر آن موضوعات بوده، میتواند مفید باشد. با این دید و این طرح به سراغِ هفت وادی رفتم».
«به هر روی، کار گزینش از روی آثار این سه بزرگوار آغاز گردید؛ در مورد عطار همۀ آثارش مدنظر قرار گرفت و سنایی، دیوان غزلیات و حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه و در مورد مولانا پایۀ کار مثنوی شد و در صورت لزوم دیوان غزلیات و فیه ما فیه و نیز مقالات شمس».
«نظرات به سنایی و عطار و مولوی ختم نشد، ناگاه دیدم، حافظ، سعدی، خیّام، عین القضات، ابوحامد و احمد غزالی، شمس تبریزی، شیخ محمود شبستری، حلّاج، ابن عربی، ابن سینا، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، خواجه عبدالله انصاری، روزبهان بقلی و .... خودنمایی کردند و حکایت حکایت دیگری شد و موضوع موضوع دیگری».
به عبارتی این اثر تنها شرح منطق الطیر نیست، بلکه این شرح با بهرهوری از نظرات این بزرگان در کنار نظرات شیخ عطار به پیش میرود و خواننده را با نظرات همۀ این عارفان بینظیر و یکتا آشنا کرده و عرفان را چنان که آنان زندگی کردهاند و تا حد امکان به زبان آوردهاند، عرضه میدارد.
فهرست مطالب کتاب:
شرح کار
سپاسگزاری
وادی اول: طلب
وادی دوم: عشق
وادی سوم: معرفت
وادی چهارم: استغنا
وادی پنجم: توحید
وادی ششم: حیرت
وادی هفتم: فقر و فنا
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
منابع مشابه بیشتر ...
مروارید ادب ایران
سمانه سنگچولیشهابالدین عبدالله مروارید ملقب به بیانی کرمانی، تنها شاعری است که در قرن نهم هجری به سرودن رباعی شه
دیگر آثار نویسنده
راز خیام: نگرشی نو به شخصیت، اندیشه و اشعار خیام
علیرضا خطیبزادهاین کتاب نگاه و شرحی است متفاوت به شخصیت و رباعیات خیام، به این امید که باعث نگرش تازهای بر این شخص
نظری یافت نشد.