دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد (70): طبیعتگرایی
خلاصه
این مدخل دو بخش اصلی خواهد داشت که بخش اول به طبیعتگرایی هستیشناختی اختصاص یافته و بخش دوم نیز به طبیعتگرایی روششناختی.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
اصطلاح «طبیعتگرایی» معنای چندان مشخصی در فلسفه معاصر ندارد. کاربرد امروزی آن از مناقشات نیمه اول قرن گذشته در آمریکا ناشی میشود. از جمله کسانی که در آن دوره خود را «طبیعتگرا» اعلام کردند میتوان جان دیویی، ارنست نیگل، سیدنی هوک، و روی وود سلرز را نام برد. این فیلسوفان میخواستند فلسفه را هر چه بیشتر با علم همگام کنند. آنها استدلال میکردند که واقعیت صرفاً طبیعت در تمام حوزههای واقعیت، از جمله «روح انسانی» باید روش علمی را به کار برد.
«طبیعتگرایی» بدین معنا، وقتی که در مورد فیلسوفان معاصر به کار میرود، اصطلاح چندان اطلاعبخشی نیست. پیشینه عظیم فیلسوفان معاصر طبیعتگرایی را به آن صورتی که در اینجا توصیف شد با خرسندی میپذیرند ـ به عبارت دیگر، آنها هم امور «فراطبیعی» را انکار میکنند و هم روا میدارند که علم (اگر ضرورتاً یگانه راه ممکن نباشد، دستکم) راهی ممکن برای حصول حقایق مهم درباره «روح انسانی» باشد.
با این حال، این مدخل بر آن نیست که به دقت تعریف اطلاعبخشتری از «طبیعتگرایی» به دست دهد. تلاش برای تعیین شیوهای رسمی از فهم این اصطلاح بیهوده است. فیلسوفان مختلف معاصر «طبیعتگرایی» را به شیوههای مختلف تعبیر میکنند. این اختلافنظر بر سر کاربرد اصطلاح تصادفی نیست. چه بخواهیم چه نخواهیم، «طبیعتگرایی» به طور وسیعی در محافل فلسفی به چشم اصطلاحی مثبت نگریسته میشود ـ این روزها فیلسوفان فعال معدودی هستند که با خرسندی خود را «غیرطبیعتگرا» اعلام میکنند. این امر لاجرم به واگرایی در فهم ملزومات «طبیعتگرایی» راه میبرد. تمایل آن فیلسوفانی که پایبندیهای طبیعتگرایانه نسبتاً ضعیفی دارند به این است که «طبیعتگرایی» را به نحوی غیرمحدودکننده بفهمند تا خودشان را از دسته «طبیعتگرایان» خارج نسازند، حال آنکه فیلسوفانی که آموزههای طبیعت گرایانه پررنگتری اختیار میکنند خوش دارند که ملاک سختگیرانهتری برای «طبیعتگرایی» وضع کنند.
این مدخل، به جای آنکه خود را گرفتار مسئله تعریف ذاتی کند، راهکاری دیگری در پیش خواهد گرفت. نمای کلی طیفی از پایبندیهای فلسفی از سنخ عموماً طبیعتگرایانه را ترسیم خواهد کرد و نکاتی در باب اتقان فلسفی آنها خواهد گفت. در درجه اول بر این مسئله تمرکز خواهد شد که آیا این پایبندیها را باید پذیرفت یا خیر، نه اینکه آنها معرف «طبیعتگرایی» هستند یا نه. مسئله مهم، مدونسازی و ارزیابی استدلالی است که فیلسوفان را به جهتی در کل طبیعتگرایانه سوق داده است، نه تصریح این امر که برای آنکه بتوانید خودتان را «طبیعتگرا»یی پروپاقرص بدانید، تا کجا باید پیش روید. همانطور که توصیف مذکور از جریان آمریکایی نیمۀ دوم قرن بیستم نشان میدهد، طبیعتگرایی را میتوان به دو عنصر هستیشناختی و روششناختی تقسیم کرد. سروکار عنصر هستیشناختی با محتویات واقعیت است و این عنصر حکم میکند که در واقعیت جایی برای انواع «فراطبیعی» یا دیگر انواع «موهوم» موجودات نیست. در مقابل عنصر روششناختی به شیوههای تحقیق دربارۀ واقعیت میپردازد و دعوی نوعی مرجعیت عام برای روش علمی دارد. متناظراً این مدخل دو بخش اصلی خواهد داشت که بخش اول به طبیعتگرایی هستیشناختی اختصاص یافته و بخش دوم نیز به طبیعتگرایی روششناختی. بخش نخست مدخل به طور خاص به دیدگاههایی پرداخته که دربارۀ محتویات عام واقعیتاند و از استدلال و تحلیل فلسفی برخاستهاند. تمرکز بخش دوم نیز به طور خاص بر آن دسته از مناقشات روششناختی خواهد بود که به کار فلسفی و به ویژه به ارتباط بین فلسفه و علم مربوط میشوند.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار دبیر مجموعه
درآمد
1. طبیعتگرایی هستیشناختی
2. طبیعتگرایی روششناختی
یادداشتها
کتابنامه
واژهنامۀ انگلیسی به فارسی
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.