۲۳۲۰
۱۱۴۳
اسطوره‌شناسی سفید: استعاره در متن فلسفه

اسطوره‌شناسی سفید: استعاره در متن فلسفه

پدیدآور: ژاک دریدا ناشر: شوندتاریخ چاپ: ۱۳۹۵مترجم: حسام دهقانی، مهدی پارسا مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 7ـ9ـ95761ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۱۲۲

خلاصه

دریدا با رجوع به آثاری که در تاریخ فلسفه به استعاره پرداخته‌اند، تلاش می‌کند نشان دهد که فلسفه از یک‌سو نیروی استعاری را آشکار ساخته و محدود کرده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

موضوع این متن مهم دریدا استعاره در فلسفه است. اینکه فلسفه چگونه استعاره را به کار گرفته است. دریدا با رجوع به آثاری که در تاریخ فلسفه به استعاره پرداخته‌اند، تلاش می‌کند نشان دهد که فلسفه از یک‌سو نیروی استعاری را آشکار ساخته و محدود کرده است. این نشان می‌دهد که میان فلسفه و ادبیات دادوستدی وجود دارد: فلسفه به کمک ادبیات خلق می‌کند و ادبیات به کمک فلسفه می‌اندیشد. این داد و ستد در خود متن «اسطوره‌شناسی سفید» برجسته شده است، چنان‌که در این متن خلاقیت ادبی و تفکر فلسفی در هم گره خورده‌اند. حاصل مطلب متنی عمیق، جزئی‌نگر و جذاب است که در بخش‌های مختلف خود خواننده را به توقف‌گاه‌هایی بدیع و غیرمنتظره می‌برد.

دریدا در این کتاب به مواجهۀ فلسفه با استعاره به منزلۀ امری بیرونی نسبت به خود پرداخته و نتیجه گرفته است که فلسفه گرایش به درونی‌سازی هر امر بیرونی دارد. فلسفه با امر استعاری به‌عنوان چیزی برخورد کرده که باید بر آن تسلط پیدا کند. نتیجه این است که وقتی در خود فلسفه استعاره را جستجو می‌کنیم، نه با خود استعاره، که با مفهوم استعاره مواجه می‌شویم. استعاره در متن فلسفه، استعارۀ فلسفی است. وقتی فیلسوفی می‌پرسد «استعاره چیست؟» استعاره را به مفهوم استعاره فروکاسته و از پیش امر فلسفی را بر امر ادبی مسلط کرده است.

دریدا به سراغ پژوهشگرانی می‌رود که تلاش کرده‌اند ببینند فلاسفه چگونه در متون خود استعاره را به کار می‌گیرند. یکی از این افراد پیر لویی است که در "استعاره‌های افلاطون" هنگام بررسی استعاره‌های مورد استفادۀ افلاطون معتقد است: «همه می‌دانیم که آنچه اهمیت دارد محتوای دلالت شده، معنا، قصد حقیقت و غیره است. این ضرورت که باید تفکر افلاطونی، نظام آن و مفصل‌بندی درونی به خود استعاره‌ها تعلق ندارد، بلکه مفصل‌بندی درونی ایده‌های فلسفی هستند و استعاره‌ها صرفاً نقش تعلیمی زینتی را ایفا می‌کنند». در اینجا بر نقش ثانوی استعاره‌ها برای فلسفۀ افلاطونی تأکید می‌شود، اما لویی می‌نویسد: «تصاویر افلاطونی صرفاً خود را در کیفیاتی که نبوغ افلاطون را نشان دهند معرفی نمی‌کنند. هر کسی که نگاهی حتی اجمالی به آنها بیندازد، می‌فهمد که آنها صرفاً تزیین نیستند، بلکه آمده‌اند که ایده‌ها را بهتر بیان کنند و کمک کنند که نویسنده دچار اطناب نشود».

دریدا در این متن به‌ویژه بر توصیف استعاره در آثار ارسطو تمرکز می‌کند؛ زیرا ارسطو نه‌تنها نخستین و مهم‌ترین فیلسوف نظام‌مند تاریخ است، همچنین فیلسوفی است که به طور مفصل به رتوریک و پوئتیک و به طور خاص به استعاره پرداخته است. از نظر دریدا رویکرد ارسطویی به استعاره در کل تاریخ فلسفه ثابت باقی ماند. تعریف اسطوره از استعاره در پوئتیک و رتوریک انتقال نام از یک چیز به چیزی دیگر است. اما این انتقال نام باید بازگشت‌پذیر باشد، به این معنا که خوانندۀ شعر باید بتواند تشخیص دهد که نام درست هر چیز در واقع چیست. در متافیزیک و منطق هر چیز باید نام خود را بر خود داشته باشد. این معنای استقلال جوهر است. استعاره در ابتدا تخطی از این قانون و سپس بازگشت به آن است. پس استعاره نزد ارسطو استعارۀ اسمی است، زیرا میان انواع کلمات تنها اسم به ذات متصل است.

فهرست مطالب کتاب:

سرنوشته

افزون بر استعاره

جای خالی خورشید: رازآمیز، درک‌ناپذیر، دسترس‌ناپذیر

گل‌های رتوریک: خورشیدگشت

متافیزیک ـ رفع استعاره

پس‌گفتار مترجمان

نمایۀ نام‌ها

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

نظریه و روش: تحلیل چارچوب

نظریه و روش: تحلیل چارچوب

زهرا اجاق

چارچوب‌بندی به عبارت ساده‌تر به فرایند ارتباطاتی قابل فهم ساختن گفته می‌شود که طی آن، برخی جنبه‌های