انسان در اندیشههای عینالقضات همدانی
خلاصه
در این کتاب با طرح اجمالی بعضی از دیدگاههای مطرح دینی، فلسفی و عرفانی، به ویژه دیدگاه عینالقضات سعی نویسنده بر آن بوده تا حدی به سؤالات مربوط به انسان پاسخ دهد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
انسان همواره از خود میپرسد من کیستم؟ از کجا آمدهام و آمدنم برای چه بوده است؟ حقیقت ابعادی وجود من چیست؟ آیا میتوانم سرنوشتم را خود انتخاب کنم یا مجبور به پذیرش برنامهای از پیش تعیینشده هستم؟ برای رسیدن به سعادت و کمال چه راهی را باید طی کنم؟ آیا با مرگ تمام میشوم یا خیزشی و رستاخیزی دیگر را به دنبال خواهم داشت؟ اندیشهورزان عرصۀ حکمت و فلسفه برای پاسخ به این پرسشها نظریههای گوناگونی ارائه کردهاند و همپای آنها عارفان و ادیبان نیز به این حوزه وارد شده، عقاید خود را ابراز داشتهاند. در این کتاب با طرح اجمالی بعضی از دیدگاههای مطرح دینی، فلسفی و عرفانی، به ویژه دیدگاه عینالقضات سعی نویسنده بر آن بوده تا حدی به سؤالات مربوط به انسان پاسخ دهد.
نویسنده در این کتاب به شرح اندیشهها و باورهای عینالقضات همدانی در موضوعات مختلف پرداخته است. این کتاب که شامل پنج فصل است در فصل اول نگاه عینالقضات درباره انسان و اهمیت در عالم هستی از دیدگاههای دینی، فلسفی و عرفانی را مورد نظر قرار میدهد. فصل دوم به هدف خلقت انسان اختصاص دارد. در این فصل خوانندگان با هدف آفرینش و نظریه عینالقضات در اینباره آشنا میشوند. ابعاد وجودی انسان موضوع فصل سوم این کتاب است. حقیقت انسان، سرشت انسان و طبقهبندی آدمیان و .. از جمله عناوین مطرح در این فصل است. در فصل چهارم دیدگاه عینالقضات همدانی را درباره روابط انسانی و روابط او با جهان، خداوند و راههای رسیدن به خداوند شرح داده شده و بالاخره فصل پنجم به سعادت و کمال و مرگ و رستاخیزی میپردازد.
شاید بتوان گفت یکی از جدیترین و بنیادیترین موضوعهای مربوط به انسان، رابطۀ جسم و جان است. دیدگاههای مختلفی در پاسخ به چگونگی ارتباط جسم و جان مطرح شده است. گروهی جان را به عنوان بخش وجودی اصیل پذیرفتهاند و جسم را در پرتو آن معنا میکنند و گروهی دیگر تنها وجود فیزیکی و طبیعی بدن را قبول دارند و برای جان وجودی مستقل و ممتاز از بدن قائل نیستند. در این میان عینالقضات جسم را به قفسی مانند میکند که جان درون آن چون مرغی اسیر است. این جسم فقط برای این به وجود آمده که حامل روح و جان باشد و هموست که میمیرد و نابود میشود در حالی که روح باقی میماند و نابودشدنی نیست.
از دغدغههای دیگر انسان دلیل آفرینش اوست که عینالقضات برای آن پاسخ قابل توجهی دارد. از نظر او درست است که مقصود آفرینش وجود مبارک رسول خداست، اما با توجه به حدیث «المؤمن مرآة المؤمن» و اینکه یکی از اسمای خداوند، مؤمن است، در حقیقت خداوند چون عاشق خود بوده، انسان را آفریده است تا آیینهای برای تماشای خود داشته باشد.
عینالقضات عشق را مانند مرکبی بزرگ میداند که با یک حرکت از دو عالم بیرون میرود و در عالم لامکان به جولان میپردازد؛ همچنین عشق را سهگونه میداند: عشق صغیر و عشق کبیر و عشق میانه که عشق صغیر عشق بنده به خداست و عشق کبیر، عشق خداوند به بنده است و در مورد عشق میانه میگوید دریغا نمییارم گفت که بس مختصر فهم آمدهایم. عینالقضات اعتقاد دارد چون به خدارسیدن واجب است و فقط عشق است که سالک را به خدا میرساند، پس عشق فرض راه سالکان است و میگوید که حتی اگر عشق حقیقی که عشق به خداست نداری، عشق به مخلوق داشته باش. کار طالب آن است که در خود جز عشق نطلبد. وجود عاشق از عشق است، بیعشق چگونه زندگی کند. حیات را از عشق میشناس و ممات را بدون عشق مییاب. وی جان را جوهر و عشق را عرض میداند که جوهر نمیتواند بدون عرض باشد.
پرسش دیگری که همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده این است که آیا زمام امور دنیایی به دست خود اوست یا سررشتۀ کار در دستی دیگر است؟ و اگر چنین باشد چرا انسان باید مسئولیت اعمالی را بر عهده بگیرد که خود نقشی در انتخاب آنها نداشته است؟ عینالقضات انسان را مسخر به اختیار میداند که نوعی پذیرش جبر و نفی اختیار را میرساند.
یکی دیگر از مهمترین مسائل مطرح برای انسان این است که سرنوشت آدمی پس از مرگ چه خواهد بود؟ آیا مرگ به منزلۀ نابودی مطلق و همیشگی است؟ آیا در ورای این دنیای مادی، دنیای دیگری در انتظار انسان است؟ و در چنین صورتی بعد از مرگ چه عالمی در انتظار انسان است؟ آیا رستاخیز انسان جسمانی است یا نه؟ عینالقضات امور آخرت و احوال بعد از مرگ را متافیزیک و ماورای طبیعی میداند و با نقل گفته ابن سینا «نکیر و منکر» را به کار خوب و بر آدمی تفسیر میکند. او زندگانی حقیقی را در کنار دوستبودن میداند و مرگ حقیقی را بدون دوست زندگیکردن. از نظر او هجران و فراق مرگ است و لقاء و شوق زندگی است و میگوید: «اگر خواهی که روشنتر بدانی: مودت نزد ما کفر باشد و حیات اسلام و توحید باشد».
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
زندگینامۀ عینالقضات
فصل اول: شناخت انسان
فصل دوم: هدف از خلقت انسان
فصل سوم: ابعاد وجودی انسان
فصل چهارم: روابط انسانی
فصل پنجم: سعادت و کمال
فصل ششم: مرگ و رستاخیز انسان
پربازدید ها بیشتر ...
ایران در آینۀ شعر روس
میخاییل سینلنیکوفاین کتاب برگرفته از کتاب «ایران و درونمایههای ایرانی در شعر شاعران روس» اثر میخاییل سینلنیکوف شاعر
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
منابع مشابه بیشتر ...
تازیانۀ سلوک: مکتوب احمد غزالی به عینالقضات همدانی
احمد غزالییکی از مهمترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بیامان تاریخ مصون مانده، نامههایی است که میان خ
سوانح (پیوست: مکتوبات عینالقضات همدانی)
احمد غزالیرسالۀ «سوانح» غزالی یک رسالۀ مستقل دربارۀ عشق است و کهنترین رسالۀ برجایمانده با موضوع عشق به زبان
نظری یافت نشد.