مجموعۀ اشعار گلرخسار
خلاصه
گلرخسار یکی از بزرگترین سرایندگان معاصر تاجیکستان، زادۀ هفتم دسامبر 1947 میلادی در روستای «یخچ» از ناحیۀ «کومسومول آباد» (نورآباد» کنونی است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
گلرخسار یکی از بزرگترین سرایندگان معاصر تاجیکستان، زادۀ هفتم دسامبر 1947 میلادی در روستای «یخچ» از ناحیۀ «کومسومول آباد» (نورآباد» کنونی است.
گلرخسار دوران کودکی دشواری را سپری کرد؛ چراکه مادرش را در یازده سالگی از دست داد. مادری که روح تشنۀ او را با گفته و شنیدههایش سیراب کرده و به قول تاجیکان او را با گنجینهای از ادبیات دهانکی (شفاهی) آشنا کرده بود. گلرخسار با تأثیرپذیری از همین آموزهها بود که به سال 1962 میلادی، یعنی زمانی که پانزده ساله بود نخستین سرودهاش را در ستایش بهار به روی کاغذ آورد و در همین سال اولین شعر او دربارۀ تاجیکستان در یک روزنامۀ محلی چاپ شد و از شکوفایی استعدادی در عرصۀ ادبیات تاجیکستان نوید داد. تحصیل در دانشگاه دولتی دوشنبه و انتشار آثار دیگری از او سبب آشناییاش با بزرگانی همچون میرزا تورسونزاده و باقی رحیماوف گردید و چند سال بعد نیز دوستی و آشنایی با نامآوران ادبیات شوروی از جمله شولوخف، تیخونوف و چنگیر آیتماتوف سبب شد تا با سرودههایش در میان اهل قلم نامی و جایی درخور یابد.
آوازۀ شهرت و کلام گلرخسار از مرزهای تاجیکستان گذشت و با ترجمۀ آثارش به زبانهای مختلف جمهوریهای شوروی سابق از جمله روسی، اکراینی، ازبکی و قرقیزی و ... سبب شد که در سال 1971 به عضویت کانون نویسندگان شوروی درآید.
او به جز سرودن شعرهایی به زبان فارسی/ تاجیکی، آثاری نیز برای کودکان آفرید و همچنین به آفرینش داستان و رمان نیز اشتغال داشته است. در سال 1990 رمانی با عنوان «مرز ناموس» دربارۀ چگونگی زندگی زنان کوهنشین تاجیک در دوران جنگ میهنی نگاشت. وی همچنین برندۀ جایزۀ جوانان لنین شد؛ جایزهای که در زمان خود یکی از معتبرترین جایزههای ادبی بود.
پس از فروپاشی شوری، ارتباط فرهنگی ایران و تاجیکستان سبب شد تا دیدارهای میان اهل قلم این دو سرزمین با پیشینۀ فرهنگی مشترک فرو ریزد و به یمن این رابطۀ فرهنگی، آثار نویسندگان و شاعران دو کشور در این کشورها چاپ و منتشر گردند. بر همین اساس در سال 1994 گزیدهای از سرودههای گلرخسار به خط فارسی در تهران منتشر شد.
اما این مجموعه که در این کتاب آورده شده، یکی از کاملترین و غنیترین مجموعههایی است که از اشعار گلرخسار در ایران چاپ و منتشر میشود و دربردارندۀ کهنسرودهها اعم از غزل، قطعه، رباعی، چهارپاره و نوسرودههایی است که بازتابدهندۀ نوع نگاه و سرایش او در روزگار کنونی است.
سرودههای بانو گلرخسار آکنده است از اشارات و کنایات و ضربالمثلهایی که برگرفته از فولکلور و ادبیات شفاهی سرزمین مادری اوست و بدین سبب این قبیل اشارتها یا استفاده از واژگان اصیل پارسی برای ما ایرانیان جذابیتی دیگرگونه دارد. او به جز استفاده از واژگان اصیل پارسی، در بعضی شعرهای خود واژگانی را نیز میسازد و اینگونه است که این قبیل برساختهها خود به غنای گنجینۀ واژگان شعری او میافزاید. برای آسانی دریافت این قبیل اشارتها و مفاهیم واژگانی سرودههای ایشان، در انتهای این کتاب واژهنامهای فراهم شده که به گونهای کامل مفاهیم و معنی آنها را برای خواننده روشن میکند تا بتواند از سرودههای این بانوی سختکوش بهره برگیرد.
در ابتدای این کتاب و پس از سخن ناشر، مقدمهای از سیمین بهبهانی دربارۀ شعر گلرخسار آورده شده که در قسمتی از این نوشته میخوانیم: «از شعرش بگویم: نه غزل است و نه قصیده، نه رباعی و نه قطعه و نه مسمط و نه شعر نیمایی. آمیختهیی از همۀ اینهاست. چیزی که خود آن را آفریده و خاص خود اوست. زبان فارسی چند قرن پیش است که همۀ دگرگونیها و ترکیبآفرینیهای این چند قرن را با خود قرین دارد؛ ممکن است واژهها، وزنها، قافیهپردازیها و ترکیبها معمول نباشند؛ اما آنچه در این سرودهها به حد کمال آشناست احساس بسیار قوی آنهاست که درک و رابطۀ همۀ واژهها را آسان و شورانگیز میکند ... ». (ص 16)
در یکی از غزلهای این کتاب با عنوان «بیکفن» میخوانیم:
من یزدگرد کشور تنهایی خودم
یکتاپرست عالم تنهایی خودم
بس که گدای در به در از شاهی خودم
آیینهدار عزت و رسوایی خودم
وقتم گذشت و وارث تختم عیان نشد
من تکیهدار طاقت رهپایی خودم
از آبرو آب رو مانده است آب چشم
من نوحهساز هرزۀ لالایی خودم
در چشم جهل پیرهن با فضل بیکفن
گوهرنمای مفلس سودایی خودم
فرهنگ فرنوشت من تفسیر ظلمت است
من زندهدار مسند یسنایی خودم. (ص 50)
فهرست مطالب کتاب:
سخن ناشر
در ملتقای حس و کلام / سیمین بهبهانی
غزلها
قطعهها
مثنویها
چهارپارهها
قالبهای دیگر
رباعیها
دوبیتیها
نوسرودهها
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه
پیامی از ژرفای سکوت و شعرهای دیگر
نارخواجه چاری زاده (شاعر تاجیکی)این کتاب سرودۀ شاعر امروزین سمرقند نارخواجه چاریزاده متخلص به «خواجه» است. خواجه افزون بر تدریس زبا
نظری یافت نشد.