۱۲۴۰
۴۸۷
شوش: کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر پانزدهم دوره عیلام میانی

شوش: کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر پانزدهم دوره عیلام میانی

پدیدآور: احسان (اسماعیل) یغمایی ناشر: دنیای اقتصادتاریخ چاپ: ۱۳۹۴مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۱۰۰شابک: 2ـ17ـ8004ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۱۸۴

خلاصه

این کتاب یکی از معدود پژوهش‌های باستان‌شناسی ایرانی است درباره شوش؛ این شهر پر رمزوراز که پاره‌ای از هویت ایرانیان را در سینه دارد.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

این کتاب یکی از معدود پژوهش‌های باستان‌شناسی ایرانی است درباره شوش؛ این شهر پر رمزوراز که پاره‌ای از هویت ایرانیان را در سینه دارد.

بی‌گمان شوش این ارزشمندترین محوطۀ باستانی ایران، در همۀ پهنۀ جهان خاکی چند نمونۀ نزدیک انگشت‌شمار بیش ندارد. چشم‌انداز شوش با رج‌هایی از تپه‌های پست و بلند، ویرانه کاخ‌های شاهان هخامنشی، نیایش‌گاه‌هایی از هزاره‌های دور، خطوط درهم بافت معماری شهر پانزدهم، مسجدی ویرانه، دژ فرانسویان، شکسته ستون‌های سنگی، شیشه‌ها، تکه سفالینه‌هایی که در هر قدم به چشم می‌آیند و صدای خردشدن و شکستن آنها در زیر پا چنگ به قلب می‌اندازد و هزاران هزار راز و رمز ناگفته بر لب با سکوتی به درازای زمان و گنجینه‌هایی سپرده در خاک، هنوز ویژه است و والا.

شوش را نخستین بار «بنجامین بن جناح» خاخام کلیمی شناخت؛ ما «کنت لوفتوس» انگلیسی زیرک در سال 1850 م نخستین کلنگ را بر تپه‌های آن زد. او پس از چندی با مخالفت روحانیون و مردم بومی روبرو شد و به‌ناگزیر آنجا را ترک کرد؛ اما انگلیسی‌ها بنا به خصیصۀ ذاتی و نژادی دست‌بردار نبودند و پس از او دو نفر انگلیسی دیگر آمدند و راه گشودند و چون هموار شد، آن را به فرانسویان سپردند و خود در پی نفت رفتند که ثروتی بود بی‌کران و بی‌صاحب.

بیش از همۀ باستان‌شناسان پرفسور «رومان گیرشمن» فرانسوی در شوش و دور بر آن به کندوکاو پرداخته است. او نزدیک ربع قرن یعنی ۱۹۴۶تا ۱۹۶۷ میلادی، دشت شوش را زیر پای گذاشت و بر آثار باستانی آن کلنگ زد. شهر پانزدهم یکی دیگر از ده‌ها کاوش این ایران‌شناس است. گیرشمن در سال ۱۹۴۶ مسیحی در بخش گسترده‌ای که نزدیک شهر شاهی بود به کاوش پرداخت و نزدیک ۱۱ متر پایین رفت. دوره‌ها و لایه‌های بسیاری را در این راه نشیب از دست داد و سرانجام به لایه پانزدهم و بافت رازی‌گری آن رسید. سپس از کندوکاو دست برداشت و آنجا را شهر پانزدهم، شهری از دوره «سوکل مخ‌ها» یا عیلام میانی نامید و تأکید کرد که پانزده‌متر از رویۀ پاخور خاک‌برداری کرده تا به این شهر که بر روی خاک بکر و دست نخورده جای دارد رسیده است. یعنی بر پایۀ اندیشه‌اش (نه کاوش) هر لایه یا هر دوره باستانی را یک متر محاسبه کرد.

شهر پانزدهم پس از این کاوش درازمدت ـ اما بی‌سرانجام و بی‌نتیجه ـ با گزارش‌هایی پراکنده و درهم که با یکدیگر هماهنگ نیستند و هم‌خوانی ندارند، یک‌باره رها و به حال خود گذاشته می‌شود. بعد از مدت‌ها گروهی به سرپرستی میرعابدین کابلی به کاوش در این شهر پرداخته‌اند.

شهر پانزدهم در شمال شهر شاهی، سوی خاورین تپۀ آپادانا، مشرف به دروازۀ خاوری آن و شمال خاوری دژ شوش به گونۀ دره‌ای ژرف جای دارد.

در قسمتی از «یادی و اشاره‌ای» این کتاب آمده است: «هنگامی که در نخستین کاوش خود به عنوان کوچک‌ترین عضو همراه گروه بودم، یک روز که نم‌نم بارانی هم می‌آمد، دکتر نگهبان ما را به شوش برد و کنار شهر پانزدهم. گودی ژرف و گسترده‌ای با پشته‌های پراکنده و دور از یکدیگر پوشیده از بوته و علفزارهای خود روییده. زمین لیز بود و خطر سقوط در این گودی. دکتر نگهبان هشدار داد زیاد جلو نرویم و کنار لبه‌ها نایستیم. کمی از دور نگرستیم و با شگفتی پرسیدم: ببخشید استاد این ویرانه‌ها شهر پانزدهم است؟ این خرابه‌ها که با فرموده شما سر کلاس همخوانی ندا...؛ حرفم را برید و کمی خشمناک گفت؛ بله این نتیجه حفاری گیرشمن است و ... خوب حالا ویران شده و سکوت کرد، یک سکوت تلخ کش‌دار. سرانجام یکی از اعضای گروه گفت: این دره را کنده تا هر چه بوده بردارد و ببرد یا بدهد به لوور .... دکتر نگهبان نگاه تندی به او انداخت و گفت: شما که نمی‌دانید این‌طور قضاوت نکنید و باز سکوت و تنها صدای باران. کمی بعد گفت برویم، برویم، باران دارد تند می‌شود. هرگز ندیدم یا نشنیدم این استاد بزرگ‌منش روی در خاک کشیده حتی به دشمنش بی‌احترامی کند.

روزی که آقای کابلی مدیر پروژه ملی شوش پیشنهاد کاوشی دیگر بار را در شهر پانزدهم کرد، به یاد پنجاه سال پیش، آن نخستین دیدار، آن خرابه‌ها و ویرانه‌ها که امروز سخت بدتر و آشفته‌تر از گذشته بودند، پذیرفتم و اندیشیدم باید این کاوش دوباره را تعریف کرد. در ایران نه برای برای اینگونه کارهای کوچک، که برای پروژه‌های بزرگ هم هیچ تعریف دقیقی نشده است. روشن نیست چه می‌خواهیم بکنیم برای چه. ده‌ها سد می‌سازیم و روستانشین‌ها را آواره و بی‌خانمان می‌کنیم بی‌آنکه بدانیم برای چه. از کنار سنگ‌نگاره‌ها خط آهن می‌کشیم، در اصفهان خط مترو می‌سازیم و هنگاهی که پایه‌های پل می‌ریزد تازه به فکر چاره می‌افتیم، هزاران درخت جنگل را می‌بریم و نابود می‌کنیم تا جاده بکشیم، تونل کندوان را بدون آگاهی و بدون تعریف زمین ریخت‌شناسی آن پهن‌تر می‌کنیم و پس از این شاهکار می‌خواهیم با سیمان از ریزش کوه جلوگیری کنیم، در حریم شوش ورزشگاه و هتل می‌سازیم و آن‌گاه که می‌خواهیم به زور زر هم که شده ثبت جهانی کنیم چون آدم در گل مانده درمانده و از پای‌افتاده می‌شویم و.. و هزاران از این دست بی‌آنکه آن را تعریف کنیم، بنویسیم تا بدانیم چه می‌خواهیم بکنیم. در باستان‌شناسی هم از دیرباز تا امروز تا فردا و فرداها همین‌گونه بوده است و خواهد بود».

و این کتاب حاصل کاوش و پژوهش‌های نویسنده در این شهر باستانی است.

فهرست مطالب کتاب:

سپاس‌گزاری

یادی و اشاره‌ای

پیش‌نبشتار

بخش نخست: واحد A

بخش دویم: واحد B

بخش سیوم: نخستین ارزیابی‌ها

یادداشت‌ها

سفالینه‌ها

پیوست

تصاویر گام‌به‌گام هنگام بازسازی

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

مجید مصطفوی

نیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفق‌ترین و محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان و یکی از بهت

زبان ملت، هستی ملت

زبان ملت، هستی ملت

امامعلی رحمان

زبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش