چکامۀ گذشته، مرثیۀ زوال (مجموعه مقالات)
خلاصه
این کتاب دربردارندۀ هجده مقاله در دو بخش نقد ادبی و نظریهپردازی است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب دربردارندۀ هجده مقاله در دو بخش نقد ادبی و نظریهپردازی است.
نویسنده در مقدمه کتاب نوشته است: «هدف من از نوشتن این مقالات تفسیر متون ادبی نبوده است. تفسیر بر این فرض مبتنی است که متن اصلی حاوی واقعیتی است که خود متن آن را صریحاً نگفته است و اکنون وظیفۀ مفسر این است که آن گفتار متن را صراحت و روشنی بخشد. به گفتۀ فوکو مفسر میخواهد آن گفتار موجز و کمگوی اصلی را، انگار ساکت بوده است به درون گفتار پرگوی بکشاند. مفسر بر این مبنا عمل میکند که در متن چیزی خفته و در تاریکی مانده است و حالا او باید آن را بیدار کند و به روشنی بیاورد. او وظیفۀ خود میداند آنچه را که پیشتر گفته شده است، "ترجمه" کند. در این مقالات سعی من این بوده است که از این مفروضات اجتناب کنم. نخواستهام نشان دهم که متن بازنمود واقعیتی است. متن را بازنمود واقعیت در نظر نگرفتهام. بر عکس بر مبنای این فرض عمل کردهام که متن، خود واقعیتش را میسازد و این واقعیت از خلال گفتمانهای یک دوره شکل میگیرد. به عبارت دیگر کوشیدهام واقعیت در هر اثر چگونه ساخته میشود، نه اینکه چگونه بازنمایی میشود».
مبنای تقسیمبندی این مقالات همین اصل یکتایی روش مخصوصاً در فصل نقد ادبی بوده است. در این فصل به بررسی آثاری از ادبیات امروز پرداخته شده است که همین موضوع، دلیل دیگری است برای در کنار هم قرار دادن این مقالات. در این فصل «نویسنده» به عنوان مؤلف گفتمانی در نظر گرفته شده که نحوۀ دیدن و ساختن واقعیت او را مشروط کرده است؛ نه آدمی با ویژگیهای شخصی که من دوست دارم یا ندارم. فصل دوم دربردارندۀ مقالاتی است که در آنها تا حد زیادی از روش فصل استفاده شده است؛ اما چون به موضوعات کلیتری متمایز از فصل اول پرداخته شده، در این فصل گنجانده شده است.
مقاله «صادق هدایت و نوشتن و ...» در فصل اول کتاب، داستانهای صادق هدایت دربارۀ استبداد و دیکتاتور را بررسی کرده است. نویسنده در این گفتار مینویسد: «شاید نوشتن دربارۀ دیکتاتور، یکی از مهمترین سوداهای نویسندهای باشد که در دوران دیکتاتوری زندگی میکند ..... صادق هدایت اگرچه در دوران دیکتاتوری رضاشاه زندگی میکرد، اما نه در زمان خود رضاشاه و نه در زمان بعد از سقوط دیکتاتور رمان ننوشت. دلایل زیادی را در حد حدس و گمان میتوان برشمرد. اینکه این نوع رمان در دورۀ هدایت شناخته شده نبوده است؛ اینکه استبداد دوره اجازۀ نوشتن چنین رمانی را نمیداده است. اگرچه هدایت میتوانسته است بنویسد و منتشر نکند؛ اما شاید مهمترین دلیل این باشد که هدایت دیکتاتوری مثل رضاشاه را فاقد قابلیتهای آدمی میدانسته است که درخور آن باشد که رمانی را دربارۀ او نوشت».
«مدخلی بر نوعشناسی داستان کوتاه» یکی از مقالات فصل دوم کتاب است. نویسنده در این مقاله با تأکید بر برخی عناصر داستان کوتاه و نادیده گرفتن عمدی سایر عناصر، سه نوع از انواع داستان کوتاه را برساخته است. نوعی از داستان که بر تأثیر نهایی داستان تأکید میکند؛ در نتیجه بقیه عناصر به خدمت این تأکید درمیآیند. به عبارتی کارکرد اجرایی دارند و فینفسه فاقد اهمیتاند؛ نوعی از داستان که بیشتر تأکید بر موقعیتی دارد که در آن نکتهای بر کاراکتر معلوم میشود که پیشتر بر او معلوم نبوده یا در ناخودآگاه او وجود داشته اما اجازۀ آمدن به سطح آگاهی را به آن نمیداده که این داستان کمتر از داستان اول استحکام دارد و کمتر اهل ترفندزدن به خواننده است. نوع سوم اگرچه شباهت بسیار زیادی به نوع اول دارد، اما فرق مهمش با آن در آگاهیاش از داستانی بودن خود است. دیگر اینکه در این داستان هدف صرفاً نه ایجاد تأثیرات، بلکه بیان حالاتی از حالات انسان در وضعیت کلی است. نمونۀ عالی این نوع داستان را بورخس، کالوینو و کورتاسار نوشتهاند.
فهرست مطالب کتاب:
درآمد
نقد ادبی:
چکامۀ گذشته، مرثیۀ زوال
در مصاف با دیگری
نویسنده همچون شمن است
صادق هدایت و نوشتن دربارۀ دیکتاتور
صادق هدایت و حزب تودۀ ایران
مهمان ناخوانده در شهر پلید
داستانهای تودهای ابراهیم گلستان
از دُژّستان تا آرمانشهر
ملتسازی در عصر رضاشاه
نظریهپردازی:
رمان به عنوان ترجمه
دیکنز، رورتی، کوندرا
گئورگ لوکاچ و آیرونی
مدخلی بر نوعشناسی داستان کوتاه
یادداشتهای داستانی
نویسنده، ادبیات و اقلیت
رمان تاریخی لوکاچ
سایهروشنهای گارد جوان
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
منابع مشابه بیشتر ...
فیروزشاهنامه: دنبالۀ دارابنامه بر اساس روایت محمد بیغمی (ویراست جدید)
ناشناساین متن در شرح جهانگیری و جنگهای فیروزشاه پسر داراب و برادر دارای دارایان است. در این مجلد بخشی بسی
زندگی علیه مرگ: یادنامهای برای صادق چوبک (چند جستار و سه طرح چاپنشده از او)
علی فردوسیاین کتاب افزون بر جستارهایی که در کنفرانسها خوانده شده یا در نشریات منتشر شده است، دربرگیرندۀ مطالب
نظری یافت نشد.