حاتم طائی
خلاصه
داستانهای عامیانۀ فارسی گنجینههایی از مضمون، تمثیل، ضربالمثلها و آداب و رسوم فارسیزبانان به شمار میروند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
داستانهای عامیانۀ فارسی گنجینههایی از مضمون، تمثیل، ضربالمثلها و آداب و رسوم فارسیزبانان به شمار میروند. توجه به چنین گنجینههایی در اصل پاسداشت فرهنگ و ادب کهن سرزمینی است به وسعت زبان فارسی. در این کتاب با بهکارگیری رسمالخط جدید، نسخهای بهدور از لغزشها و خوشخوان از داستان عامیانۀ حاتم طائی آورده شده است.
حاتم بن طی بن گیلان بن رسن ابن نخشب بن قحطاره ابن هود است و هود در حوالی یمن کدخدا بود که کمکم از ظلم شاه یمن به ستوه آمد و با خدای خود عهد کرد که اگر سلطان یمن را از میان بردارد و به جای او به تخت سلطنت بنشیند، با رعیت کمال عدل و داد کند و همیشه داد مظلوم از ظالم بستاند. تا آنکه به مرور ایام پنج هزار سوار تهیه کرده به سلطان یمن تاخت و تاج و تخت را تصرف نمود و با مردم خوشرفتاری کرد. بعد از او اولادش به تخت نشستند، همین طور نسل به نسل رسیدند تا اینکه سلطنت به طی رسید و خداوند به وی پسری مرحمت فرمود نام او را حاتم گذاشت که بعدها ملقب به حاتم طائی شد.
روزی که حاتم به دنیا آمد، شش هزار طفل در آن روز به دنیا آمدند. طی دستور داد شش هزار دایه تهیه نموده، طفلهای تولدشده را به خرج طی پرستاری کنند و چهار دایه برای حاتم گرفت. ولی حاتم شیر نمیخورد. طی منجمان را طلبید و دستور خواست. عرض کردند: «این پسر در عالم در سخاوت بینظیر است، تا اطفال تولدشده شیر نخورند، او نخواهد خورد». شاه دستور داد اطفال در یک عمارت جمع نمودند تا آنها شیر بخورند و حاتم هم شیر بخورد.
بعد از آنکه بزرگ شد، همیشه با آن اطفال در سر یک سفره غذا میخورد تا به دوازده سالگی رسید دست خود را از بخشش بازنمیداشت؛ مسافران را طعام میداد، به فقرا بذل و بخشش مینمود تا شهرۀ آفاق شد.
کمکم در عالم تیراندازی و شکارت مهارت تام پیدا کرد. هیچ شکاری را با تیر و با شمشیر نمیزد، همه را با کمند میگرفت، بعد آزادمیکرد و با هیچکس سخنی نگفتی الا به نرمی و حسن بهغایت داشت که تمام مرد و زن عاشق روی او بودند. ریحان جوانی بر گلزار رخسار او هنر آغاز کرد و حسن او ده چندان زیاده شد. چون زن و مرد برای دیدن حسن حاتم میآمدند آنها را پند میداد که «بندۀ خدا را چه دیدن است؟! خالق را باید دید که ما و شما و جمله خوبان جهان را آفریده».
آوازۀ سخاوت و خوشخلقی حاتم در اطراف و اکناف عالم رسیده برای دیدن حاتم میآمدند. روزی حاتم به صحرا میرفت، ناگاه شیری آمد و با او مقابل شد. حاتم در دل گفت «اگر او را بکشم از مردی دور است که جانورآزاری است و اگر نزنم شکم مرا خواهد درید». پس نزد شیر آمد و به زبان نرم گفت: «ای آفریدۀ خدا! اگر گرسنه هستی، گوشت من حاضر است، وگرنه اینکه اسب من حاضر است، بخور و شکمت را سیر کن». شیر سر به زیر انداخت و به مکان خود بازگشت. اینطور کارها و احسانها برای رضای خدا بسیار میکرد و کار مردمان را برای رضای خدا انجام میداد.چ
در این کتاب روایتهایی از داستانهای عامیانۀ حاتم طائی با زبان ساده آورده شده است.
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.