علم و شعر
خلاصه
این کتاب، کتابی است دربارۀ پیوندها، به ویژه دربارۀ پیوند علوم طبیعی با سایر حوزههای اندیشه و حیات، و همین طور پیوند انسان با دیگر همنوعان خود و سایر موجودات جهان.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب، کتابی است دربارۀ پیوندها، به ویژه دربارۀ پیوند علوم طبیعی با سایر حوزههای اندیشه و حیات، و همین طور پیوند انسان با دیگر همنوعان خود و سایر موجودات جهان. از جمله مسائل اصلی این کتاب رابطۀ میان علوم طبیعی و علوم انسانی است. علمی که میجلی در نظر دارد علوم طبیعی، از فیزیک گرفته تا زیستشناسی و ژنتیک است و شعری که مدنظر اوست دایرهای بسیار وسیع دارد و به تعبیری کل علوم انسانی از فلسفه و ادبیات گرفته تا جامعهشناسی و تاریخ را دربر میگیرد.
این کتاب درباره هویت شخصی است، دربارۀ اینکه ما کیستیم و چیستیم. موضوع کتاب یکپارچهبودن زندگی ماست. نویسنده میکوشد نشان ده با مُدهای دانشگاهی حال حاضر که پی تکهتکه کردن [زندگی] ما هستند، چگونه میتوان مقابله کرد. به جنبههای متنوع و گوناگون وجود خودمان که با درگیرشدن در علوم و هنرهای مختلف از هم تفکیک میشوند، نگاه کرده و میپرسد چگونه میتوان تصوراتمان از علم و شعر را درون کل واحدی به هم پیوست که برای هر یک از این دو، جایگاه درخوری دارد. این کتاب ایدئولوژی عجیب و توسعهطلبانه و جدایی طلبانه دربارۀ علم را که اکنون این پیوند را ناممکن جلوه میدهد، به دقت بررسی میکند.
این ایدئولوژی همان چیزی است که سبب شده است اکنون خود علم عامل نگرانی باشد. آنچه احساس «ضدیت با علم» خوانده میشود معمولاً مخالفت با کشف واقعیات جهان در عمل نیست. (اگر اینطور بود خیلی عجیب بود) در عوض این احساس اعتراضی علیه توسعهطلبی علم است؛ ابراز انزجار از طرز فکری است که روشهای غیرشخصی و فروکاستگرایانه و اتمباورانه را، که برای علوم فیزیکی مناسب است، آگاهانه به حوزۀ پژوهشهای اجتماعی و روانشناختی، که در آنها اصلاٌ خوب کار نمیکند، تعمیم میدهد. اینکه این روشها در آن زمینهها اصلاً خوب کار نمیکنند اغلب آشکارا اعلام شده است. با این حال، هنوز هم در بسیاری موارد جایگاه این روشها به عنوان تنها روش عقلانی برای درک موضوعات یادشده محفوظ مانده است.
با تعمیم آگاهانه این روشها به تمام حوزهها اینطور مینماید که چیزی به نام علم ما را از انسانبودن بازمیدارد. اما علم چنین کاری نمیکند. ادعای تعمیم روشهای علم به قلمروهای نامناسب از خود علم نمیآید، بلکه منشأ آن شهودی عجیب و غریب دربارۀ جهان است؛ منظور مجموعهای از عادات تخیل است که از همان آغاز علم جدید در قرن هفدهم منتسب به علم دانسته میشد. شهودهای ما ـ روشهای ما برای تخیل جهان ـ مسیر اندیشههایمان را تعیین میکند و هم چنین سرچشمه شعرمان است. اصلاٌ وجود شعر برای بیان مستقیم همین شهودها در قالبی فشرده است. اما این شهودها [به جز شعر] در تمام ندیشهها و اعمال ما به شکلی غیر مستقیمتر حضور دارد، از جمله در اندیشهها و اعمال مربوط به علم؛ جایی که اغلب نه کسی متوجه حضورشان میشود و نه ارزیایی و نقدی دربارهشان صورت میگیرد.
این کتاب میکوشد درک بهتری از طرز کار کلی تخیلات خلاقانه به دست آورد، به ویژه میخواهد دریابد شهودهای اتمباورانه چه نقشی در شکلدادن فرهنگمان بازی کردهاند. موضوع اصلی بخش نخست کتاب همین است. در این بخش نشان داده میشود که این دو شکل اتمباوری، در طول تاریخ ما پیوند نزدیکی با یکدیگر داشتهاند. این دو دیدگاه دائماٌ در حال تقویت یکدیگر بودهاند، زیرا شباهت ظاهریشان بسیار بیش از ناسازگاری اساسیشان پیش چشم بوده است. از این رو گسترش فردگرایی در اجتماع جذابیت نمادین اتمباوری فیزیکی را افزایش داده و در مقابل موفقیتهای علمی اتمباوری فیزیکی، ظاهری علمی به فردگرایی اجتماعی داده است.
بیشک تعمیم روشهای اتمباورانه به عرصه اجتماع به رغم آن که از زبان علمی استفاده میکند، واقعاً برنامهای علمی نیست. این کار نوعی ناهنجاری است که میتواند کل مفهوم علم را بیاعتبار کند، زیرا از علم برای رسیدن به نتایج مشکوک سیاسی و اخلاقی بهرهبرداری میکند. این ناهنجاری در مورد خود همین مفهوم اتم (جزء لایتجزا) ـ یعنی مفهوم واحدی نفوذناپذیر و مطلقاً مجزا که صورت غایی ماده است ـ کاملاً آشکار شده است.
ممنوعیت بحث دربارۀ خوداگاهی حالا دیگر برداشته شده است. افرادی که تفکر علمی دارند اکنون دیگر پذیرفتهاند که سوژههای خودآگاه وجود دارد و میتواند بر جهان تأثیر بگذارد. بنابراین دیدگاه اول شخص (برخلاف آنچه رفتارگرایان گاهی میگفتند) اسطوره نیست، بلکه متأسفانه باید پذیرفت که واقعیتی طبیعی مانند دیگر واقعیات و احتمالاً واقعیتی مهم است. اینجاست که مشکل اصلی به وجود میآید: چگونه میتوانیم این مسئله را در چارچوب طرحهایی مفهومی که هرگز برای پرداختن به این بحث طراحی نشدهاند مطرح کنیم؟ چطور باید دربارۀ خودمان در مقام سوژه سخن بگوییم؟ به خصوص چگونه باید دربارۀ رابطه میان خودمان در مقام سوژه و در مقام ابژه ـ یعنی رابطۀ میان زاویۀ دید اولشخص و سومشخص از خودمان ـ سخن بگوییم؟ اکنون ما انسانها ـ به مثابۀ یک کل واحد ـ چگونه موجوداتی خواهیم بود؟ بخش دوم کتاب عمدتاٌ به همین مسئله میپردازد.
اینجا واقعاً با دشواری مواجهیم زیرا علوم طبیعی تماماً به بحث دربارۀ اشیاء (ابژهها) اختصاص یافتهاند. کارشان همین است. در طلیعۀ علوم جدید کسانی مانند گالیله، با وضع قراردادهایی صریح هر چیز ذهنی را از دامنه این علوم کنار گذاشتند. در نتیجه آنها نمیتوانند زبانی برای بحث دربارۀ روابط میان سوژهها و ابژهها فراهم آورند. البته این مسئله مانع از بحث دانشمندان دربارۀ این موضوعات نمیشود. آنها خیلی خوب هم میتوانند در این باره بحث کنند. اما برای این کار دانشمندان هم مانند دیگران ناچارند از اصطلاحاتی استفاده کنند که زمینههای دیگری به جز علوم طبیعی ـ اغلب از متن زندگی روزمره ـ گرفته شده است.
در بخش سوم این کتاب با توجه به مفاهیم مسئولیت و آزادی که در بخث ارادۀ آزاد به میان آمدند، به موضوع جنبههای اجتماعی هویت انسان پرداخته شده است. پرسشهای این بحث عبارتاند از اینکه چگونه آن نوع خویشتنی که با آن سروکار داریم با جهان گستردهتر تطبیق مییابد، و اینکه کاستیهای اتمباوری اجتماعی در پرداختن به این مسئله کدام است.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت مترجم
قدردانی
درآمد: ما کیستیم؟
بخش اول: شهود عقلانیت
1. سرچشمههای اندیشه
2. معرفت در نقش آفتکش
3. عقلانیت و رنگینکمانها
4. بریدن از خواب غفلت
5. شهود اتمباورانه؛ در جستجوی ثبات
6. میمها و دیگر شکلهای غیرعادی حیات
بخش دوم: ذهن و بدن: پایان جداسازی
7. بازیابی انسجام خویش
8. زندگی در جهان
9. سرسختی عجیب جبرباوری
10. صفحات شطرنج و خدایان هوسباز
11. فعالیت علمی از روی قصد و نیت
12. یک جهان، اما جهانی عظیم
13. بلایی به جان هر دو
14. نگرش علمی دربارۀ خودمان
بخش سوم: در کدام جهان؟
15. گسترش مسئولیتها
16 مسئله فریبکاری
17. فردگرایی و مفهوم گایا
18. ایزدان و ایزد بانوان: نقش حیرت
19. چرا چیزی به نام جامعه وجود دارد؟
20. ناسازههای زیستجامعهشناسی و داروین گرایی اجتماعی
21. اسطورهها، سبک بیان و مذهب
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.