۱۹۶۷
۵۴۷
تحفة الخانی یا تاریخ رحیم‌خانی (تاریخ برآمدن و نخستین سال‌های امارت منغیتیه در آسیای مرکزی)

تحفة الخانی یا تاریخ رحیم‌خانی (تاریخ برآمدن و نخستین سال‌های امارت منغیتیه در آسیای مرکزی)

پدیدآور: قاضی محمدوفا کرمینه‌گی مصحح: منصور صفت‌گل با همکاری نوبوآکی کندو ناشر: مؤسسه مطالعات زبانها و فرهنگ های آسیا و آفریقاتاریخ چاپ: ۲۰۱۳مکان چاپ: توکیوتعداد صفحات: ۵۴۲

خلاصه

تحفه خانی یا تاریخ رحیم‌خانی دربردارندۀ جزئیاتی باارزش دربارۀ نفوذ روبه‌رشد طایفه منغیت در دربار هشترخانیان بخارا و چگونگی رسیدن آنان به قدرت در این امارت در سال 1756 است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

تحفه خانی یا تاریخ رحیم‌خانی دربردارندۀ جزئیاتی باارزش دربارۀ نفوذ روبه‌رشد طایفه منغیت در دربار هشترخانیان بخارا و چگونگی رسیدن آنان به قدرت در این امارت در سال 1756 است. با هدایت محمدرحیم خان، منغیتیان حاکم مطلق خان‌نشین بخارا شدند. این کتاب که توسط قاضی محمدوفا کرمینه‌گی (1685 ـ 1769) نگارش یافته است، در سال‌های بعد، یعنی تا سال‌های 1769 یا 1782 بسته به نسخ خطی کتاب رونویسی شد و ذیلی بر آن نگارش یافت. نویسنده این ذیل عالم‌بیگ ایشان نسفی معرفی شده است. با اینکه این تاریخ دربردارندۀ اطلاعات مهم و باارزشی دربارۀ منغیتیان است، اما تاکنون منتشر نشده است.

از وجوه پراهمیت تاریخ آسیای مرکزی در اواخر عهد اشترخانی و آغاز دورۀ منغیتی، برقراری پیوند دوباره میان تاریخ ایران و این منطقه است. پس از روی کارآمدن صفویان شیبانیان، رابطه و نظم سیاسی پیشاصفوی در این قلمروها از هم پاشید و آن سرزمین پهناور از بغداد تا سیحون چندپارچه شد. طی دوره‌ای طولانی نزدیک به دو و نیم قرن گرچه دولت ایران پیگیرانه کوشید تا نظم قدیم را احیاء و به ماوراءالنهر وارد شود، اما جز کامیابی‌های زودگذر توفیقی نداشت. اوزبکان نیز در یورش به خراسان و کرمان و سیستان، به رغم توفیقات کوتاه‌مدت نتوانستند در این مناطق مستقر شوند. بنابراین و تقریبا بدون انعقاد هیچ عهدنامه مکتوب میان ایران عصر صفوی و خان‌نشین‌های ماوراءالنهری و براساس توافقی نانوشته، جیحون مرز میان این دو شد. برافتادن صفویان و اقدامات نادرشاه دوره‌ای از تغییر در وضعیت این منطقه را ایجاد کرد. دوره‌ای که مهم‌ترین مشخصه آن پیوند مجدد نظم سیاسی ماوراءالنهری با ایران بود. کتاب تحفة الخانی از این منظر منبعی مهم برای بررسی همین موضوع است. موضوعی که تاکنون فقط به صورت گذرا و بیشتر بر اساس اطلاعات اندک و بیشتر ناقص متون تاریخ درجه دوم و یا اطلاعات گزینشی مورخان عهد نادرشاه همچون استرآبادی بدان اشاره شده است. می‌توان گفت تاریخ رحیم‌خانی دربردارندۀ جزئیاتی باارزش دربارۀ تغییراتی است که نادرشاه در ساختار سیاسی بخارا ایجاد کرد؛ جزئیاتی که در هیچ منبع دیگری یافت نمی‌شوند و تاکنون در هیچ‌یک از تحقیقات مربوط به دوره افشاریه مطرح نشده‌اند.

تاریخ رحیم‌خانی در گروه متون دوره گذار و تأسیس قرار می‌گیرد. ویژگی اصلی این نوع از متون نداشتن الگوی پیشینی دربارۀ موضوع است. از آنجا که این متون برای نخستین بار رویدادهایی را روایت می‌کنند که مربوط به حاکمی تازه به قدرت رسیده است، به طور معمول هیچ اطلاع تفصیلی پیشینی دربارۀ رویدادهای طرح‌شده در دسترس مورخ قرار ندارد. در چنین حالتی بخش اعظم وقایع‌نگاری متکی و مبنی بر مشاهدات وقایع‌نگار یا مسموعات او و گاه نیز استفاده از مواد مکتوبی همچون مکتوبات دیوانی و سلطانی است. در تاریخ رحیم‌خانی همۀ این موارد آشکارا نمایان می‌شوند.

قاضی وفا در سراسر کتاب خود اشاره صریحی به منابع مورد استفاده خویش ندارد. فقط در یک جا آن هم به هنگام گزارش درگذشت نادرشاه افشار می‌نویسد که «فردوسی ثانی که صاحب تاریخ آن شاه بود، واقعه ناگزیر او را در سلک نظم آورده». این موضوع قابل توجه است؛ زیرا نشان می‌دهد او در بخارا یا در کرمینه به کتاب یکی از نویسندگان دربار نادری دسترسی داشته است.

غیر از شنیده‌ها و دیده‌ها، یکی دیگر از مهم‌ترین منابع قاضی وفا برای نگارش این کتاب، مکتوبات دیوانی بوده است. نامه‌ها و اسناد دیوانی از مهم‌ترین منابع مورد استفاده مورخان فارسی‌نویسی بود که به عنوان منشی الممالک یا وزیر یا دیگر مقامات درباری و دیوانی فعالیت داشتند. بنا بر نوشته قاضی وفا او نیز در این دستگاه عهده‌دار خدمات دیوانی بود و از این‌رو به اینگونه از مدارک دسترسی داشت. اما او به دیگر شیوه‌های دسترسی به اسناد اداری نیز اشاره دارد. گاه مکتوباتی را که به دستور خان تهیه می‌شد، به او می‌دادند تا مضمون آنها را در متن کتاب بیاورد یا اگر واقعه‌ای رخ می‌داد و مکتوبی از دوستی به او می‌رسید، وی آن را در کتاب خویش نقل می‌کرد. نمونه‌ای مهم از این نوع در متن تاریخ رحیم‌خانی، نامه نادرشاه به محمدرحیم خان است. مضمون این مکتوب ناظر بر اشاره نادرشاه برای برکناری ابوالفیض خان و به تخت نشاندن محمدرحیم خان است.

نمونه دیگری از مکتوبات مهم به عنوان منبع اخبار قاضی وفا، نامه‌ای است که علی‌قلی خان برادرزاده نادرشاه به فرماندهان قزلباشی نوشته است که قرار بود به دستور نادر برای برکناری ابوالفیض خان با رحیم خان همکاری کنند.

الگوی عمومی تألیف این کتاب همان چارچوب متعارف و مرسوم متون تاریخی فارسی است که از دوره اولیه آغاز تاریخ‌نگاری تثبیت شده بود. کانون گزارش، شرح حال و اقدامات فرمانروا است. او شخصیت اصلی کتاب و دیگران در حاشیه و در پیوند با او طرح می‌شوند. نویسنده از رویه مرسوم مورخان ایرانی در ذکر رحیم‌خان استفاده می‌کند و می‌کوشد با ذکر خدمات آنان به خوانین هشترخانی، شایستگی آنان برای دستیابی به قدرت در زمانه هرج و مرج ماوراءالنهر و کنارزدن ابوالفیض خان را نشان دهد. بنابراین مهم‌ترین کار او تلاش برای مشروعیت بخشیدن به فرمانروایی منغیتیه است.

نویسنده در بیشتر جاها بنا بر قواعد واقعه‌نگاری، در شرح یک رویداد ابتدا در یک جمله به آن واقعه اشاره می‌کند و سپس با ذکر یک عبارت متعارف همان واقعه را با جزئیات بیشتر توصیف می‌کند.

به نظر می‌رسد ساختار اصلی کتاب مبتنی بر سبک ذکر روزانه رویدادها با استفاده از تقویم متعارف آن روزگار بوده است. تقویم مورد استفاده در این تاریخ، همان تقویمی است که در آسیای مرکزی و ایران عصر صفوی و پس از آن رایج بوده است. در این تقویم روزها بر اساس سال قدیم شمسی، ماه‌ها برگرفته از تقویم هجری قمری و سال بر اساس تقویم مغولی ـ چینی بیان می‌شود که قاضی وفا رویدادها را در ضمن این تقویم بیان می‌کند.

سبک نگارش تاریخ رحیم‌خانی منطبق با شیوه رایج فارسی‌نویسی نویسندگان ماوراءالنهری در سده‌های دهم هجری قمری به بعد است. این سبک تا اندازه‌ای قابل توجه از ویژگی‌های سبک نویسندگان برجسته دوره پیشااوزبکی پیروی می‌کند. تأکید نویسنده بر استفاده از صنایع ادبی و آوردن استعارات و کنایات همراه با ذکر نمونه‌های اشعار متناسب با بحث و نیز آوردن آیات قرآنی و احادیث نشان‌دهندۀ مهارت‌های ادبی و مذهبی و با این حال منشیانه اوست. به نظر می‌رسد نویسنده تحت تأثیر سبک سعدی نیز قرار داشته است و در توصیفات طبیعی از گلستان سعدی تقلید و گاه تضمین می‌کند.

می‌توان محتوای کتاب را در دو بخش مرتبط با هم دسته‌بندی کرد؛ بخش یکم که مفصل‌ترین قسمت نیز هست، به تاریخ آسیای مرکزی و به طور خاص تاریخ روی کارآمدن منغیتیان اختصاص دارد. بخش دوم اما به دلیل دربرداشتن آگاهی‌هایی نو دربارۀ تاریخ ایران، در دورۀ افشاریه اهمیتی ویژه می‌یابد. در این بخش روایتی از حضور نادرشاه در ماوراءالنهر و بخارا مطرح شده که تاکنون در تحقیقات مربوط به افشاریه مورد توجه قرار نگرفته است.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

چکادنشین والا: واکاوی نمایشنامه‌های مدرن ایبسن

چکادنشین والا: واکاوی نمایشنامه‌های مدرن ایبسن

میرمجید عمرانی

این کتاب درنگی است در درون و پیرامون هنریک ایبسن، یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان و اندیشمندان جهان. در وا

فرهنگ نام‌های کهن و باستانی استان مازندران

فرهنگ نام‌های کهن و باستانی استان مازندران

مصطفی پاشنگ

1160 نام کهن و باستانی در استان مازندران شناسایی و ریشه‌یابی شده که در این کتاب گزارش شده است، استوا