شهر خوشی: نگاهی به زندگی و عرفان بهاءولد
خلاصه
نویسنده در این کتاب طی چند بخش سعی دارد ابعاد گوناگون عرفان بهاءولد، پدر مولوی را بر بنیاد معارف او به زبانی ساده و روشن معرفی کند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
نویسنده در این کتاب طی چند بخش سعی دارد ابعاد گوناگون عرفان بهاءولد، پدر مولوی را بر بنیاد معارف او به زبانی ساده و روشن معرفی کند.
بهاءولد که عموماً شهرتش از آن جهت که پدر مولوی بوده، ناشی شده است و تا پیش از این به اهمیت او و تأثیرش در تکوین شخصیت مولانای بزرگ توجّه نشده بود. امروزه به واسطۀ پژوهشگرانی مانند ریتر، فروزانفر و خصوصاً فریتس مایر، ابعاد تا اندازهای شناخته شده است. بر بنیاد همین پژوهشها و به ویژه با مطالعۀ اثر یگانه و منحصربهفرد بهاءولد، «معارف» میتوان به دنیای لطیف و رنگارنگی راه یافت که آکنده از تصویرهای بدیع و اندیشهها و تأمّلات ژرف و شگرف اوست. گزافه نیست اگر او را در عرفان اسلامی، عارفی صاحبِ نظر و مکتب خاص ـ که ما آن را «الهیّات لذّت» نام نهادهایم ـ و از این حیث یگانه و ممتاز بدانیم.
تاریخ و مکان دقیق تولد او را نمیتوان از گزارشهای تذکرهها دریافت؛ اما بر اساس اشارۀ او در «معارف» که در آغاز رمضان 600 هـ.ق نزدیک به 55 سال داشته، ولادت او باید در حدود 545 بوده باشد. زادگاه وی بلخ یا حوالی آن (احتمالاً وخش) بوده و در این صورت دوران کودکیاش را در قلمرو سلجوقیان سپری کرده است.
بهاءولد در خراسان و در خطۀ بلخ به وعظ و درس میپرداخت و موعظههای او با اندیشهها و کلمات صوفیان آمیخته بودهاست. بهاءولد شیوۀ تحقیق حکما و فلاسفه و نیز علوم اهل مدرسه را راه وصول به حقیقت نمیدیدهاست و اختلاف او را با فلاسفه و متکلمان آن زمان میتوان در اشارتی که در معارف به فخرالدین رازی متکلم سدۀ ششم کرده است، ملاحظه کرد.
اندکی پیش از حملۀ مغول به آن نواحی و به سبب آزردگی از مردم بلخ و پادشاه وقت، صلاح کار خود را در آن دید که از خراسان دور شود و بدین سبب به عزم سفر مکه از بلخ بیرون شد. بهاءولد و همراهانش رهسپار بغداد شدند و بهاءولد از آنجا راهی مکه شد. بهاءولد از مکه به شام رفت، ولی مدت اقامت او در شام به درستی معلوم نیست. آنچه از منابع معتبر برمیآید، صرفنظر از مبالغهگوییهای مناقبنویسان، بهاءالدین ولد در لارنده اعزاز و احترام نواب و وابستگان دربار سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی (۶۱۷-۶۳۴ق) را برانگیخت. سرانجام بهاءولد در ۶۲۶ ق به شهر قونیه رفت. دو سال پس از ورود به این شهر در ۸۵ سالگی وفات یافت. مجموعۀ مواعظ او با عنوان «معارف» دربردارندۀ مباحثی است در توحید، اسماء و صفات الهی و دیگر موضوعات مربوط به کلام و تصوف اسلامی و نیز نکاتی در تفسیر قرآن، البته با تعبیراتی شاعرانه و الفاظیدلنشین. مولوی در محاورات خویش غالباً از این کتاب به تعبیر «فواید والد» یاد میکند و تأثیر مضامین و مطالب معارف در آثار مولوی مشهود است. مولوی در مثنوی و نیز در غزلیات خود از معانی این کتاب اقتباس بسیار کردهاست.
بهاء در گفتار و اندیشه مثل پسرش مولانا ابن الوقت است. چنانکه معروف است مولانا مثنوی خود را در نشستهای پیدرپی به شاگرد جوانش حسام الدین چلبی املاء میکرده و او مینوشتهاست. این مطالب مطمئناً از نوع قرآن و وحی نیست ولی نوعی الهام به شمار میرود. بهاء املا نمیکرده بلکه خود مینوشتهاست. با این حال او گاه خود را دریافت دارندۀ مطالبی که در ذهنش میگذشته میدید. در این حالت احساس میکرد که خدا با او سخن میگوید و او را وسیله قرار میدهد.
سه استدلال میتواند بیانگر صوفیبودن بهاء باشد: دلیل اول: بیان این مسئله که گویا بهاء ولد شاگرد نجم الدین کبری بودهاست و این مسئله که پدر بهاء، او را در حلقۀ صوفیه داخل کردهاست.
دلیل دوم: وجود شاگردش برهان الدین محقق ترمذی است و این استدلال اخیر حقانیت خاصی هم دارد. زیرا همین جاست که بلافاصله دو میدان عمل مدنظر قرار میگیرد. در اینجا هر دو ساحت بهاء در وجود دو تن از شاگردانش با هم روبرو میشوند: در پسر بهاء جلال الدین که تا زمان مرگ پدرش تنها لوازم علم ظاهری را جمعآوری کرده بود، و در محقق که در کنار استاد خود آشکارا فقط از کسب معرفت درونی و عرفانی بهرهمند گشته بود. محقق یک سال پس از فوت بهاء به قونیه آمد و احتمالاً در آنجا پسر ۲۵ سالۀ بهاء، جلال الدین را با پیش کشیدن معارف بهاء که به قولی آن را هزار بار با او دوره کردهاست، برای نخستین بار به طرف عرفان هدایت کرده باشد. این کار تا زمان فوت محقق یعنی نه سال ادامه یافت. بدین ترتیب گویا تجسم دوبارۀ سرشت دوگانۀ بهاء در پسرش جلال الدین اول بار از طریق یک مرحلۀ میانی صورت گرفته باشد. محقق ابتدا نحوۀ ورود به عرفان و از طریق آن، روح عرفانی پدرش را با او در میان گذاشتهاست. در ضمن این مطلب باید گفته شود که برای دلیل اول هیچ تکیهگاه محکمی نیست، میتوانیم این استدلال را به حال خود بگذاریم.
دلیل سوم: بهاء جبه بر تن میکرده، ولی ممکن است همان بالاپوش بلند باشد که مردم دیگر هم از پوشیدن آن ابایی نداشتند.
مردم قونیه پس از فوت بها در عزای او رستخیز به پا کردند، سلطان علاء الدین در سوگ بها بود و عزاداری کرد و یک هفته در مسجد جامعه خوان نهاد و به فقرا بخشش کرد.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
نگاهی به زندگی
میراث بهاءولد
شهر خوشی: الهیات شادی، لذت و زیبایی در اندیشۀ بهاءولد
سلوک عملی و تربیت عرفانی
کلام با طعم عرفان
در حضور حضرت قرآن
مناجات
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
منابع مشابه بیشتر ...
از واردات و تقدیسات سهروردی تا سمینادهای آذرکیوان
ملیحه کرباسیاننیایشهایی در این کتاب از سه کتاب دو نویسندۀ ایرانی گردآوری شده است که هر دو پس از مهاجرت و در غربت
دیگری: مجموعه مقالات همایش بزرگداشت روز جهانی فلسفه سال 1400
گروهی از نویسندگان به گردآوری و ویرایش: رضا کوهکنفلسفه و فلسفیدن امری است جهانی. و روز جهانیِ فلسفه فرصتی است برای اندیشیدن به این دستآورد بشری و ار
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
تاریخ تصوف و عرفان اسلامی از آغاز عصر صفویه تا اواخر دورۀ قاجاریه
محمودرضا اسفندیار زیرنظر شهرام پازوکیاین کتاب به بررسی تاریخی تصوف و عرفان اسلامی در یکی از مقاطع مهم تاریخ و فرهنگ ایران، یعنی از آغاز ع
از ایران چه میدانم؟؛ ابوالحسن خرقانی
محمودرضا اسفندیارابوالحسن را باید از عارفان آزادهای شمرد که هیچگاه به اهل قدرت و ثروت توجه نشان نداد و بندگی مطلق خ
نظری یافت نشد.