۱۴۱۱
۳۳۵
گفتگو با وودی آلن

گفتگو با وودی آلن

پدیدآور: اریک لَکس ناشر: کتاب پنجرهتاریخ چاپ: ۱۳۹۳مترجم: گلی امامی مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۵۰شابک: 2ـ73ـ7822ـ964ـ978 تعداد صفحات: ۵۶۸

خلاصه

این کتاب، آلبوم عکسی است که بیش از نیمی از زندگی وودی آلن، از سال ۱۹۷۱ را دربر می‌گیرد و گذر او از یک کارگردان بی‌تجربه به یکی از مطرح‌ترین فیلم‌سازان دنیا و چیزهایی را که در این مدت فراگرفته، به خوبی نشان می‌دهد.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

این کتاب، آلبوم عکسی است که بیش از نیمی از زندگی وودی آلن، از سال ۱۹۷۱ را دربر می‌گیرد و گذر او از یک کارگردان بی‌تجربه به یکی از مطرح‌ترین فیلم‌سازان دنیا و چیزهایی را که در این مدت فراگرفته، به خوبی نشان می‌دهد.

الن استوات کونیگزبرگ، در اول دسامبر 1935 متولد شد و در محلۀ بروکلین نیویورک بزرگ شد. در بهار 1952، زمانی که چند تا از نویسندگان ستون شایعات در روزنامه‌های نیویورک شروع کردند به استفاده کردن از شوخی‌ها و جمله‌های یک خطی‌ای که برایشان می‌فرستاد، به وودی آلن تغییر نام داد. پسرک شانزده سالۀ خجول مایل نبود همشاگردی‌هایش روزنامه‌ها را باز کنند و نامش را ببیند ـ ستون شایعات روزنامه‌ها روزی میلیون‌ها خواننده دارد ـ و به‌علاوه فکر کرد هر کسی در کار «شو بیزنس» (کارهای نمایشی) نامش را عوض می‌کند. نامی می‌خواست که سبک باشد و به یک آدم خنده‌دار بیاید. چیزی نگذشت که به حدی مطالبش نقل محافل شد که یک مدیر روابط عمومی استخدامش کرد تا چیزهای بانمکی بنویسد که بتواند به مشتریانش نسبت بدهد. وودی هر روز پس از تعطیل شدن مدرسه، سوار مترو می‌شد و چهل دقیقه بعد خود را به دفتر کار روابط عمومی در قلب منهتن می‌رساند و به مدت سه ساعت، هر چه لطیفه و شوخی به نظرش می‌رسید می‌نوشت. تصور می‌کرد که در قلب «شو بیزنس» قرار گرفته است. روزی سه، چهار صفحۀ تایپی می‌نوشت (در حدود پنجاه شوخی؛ حدس می‌زند در مدت دو سال و خرده‌ای که آن‌جا کار کرده، حدود بیست‌هزار شوخی و لطیفه نوشته باشد). در مقابل، هفته‌ای بیست و به زودی چهل دلار می‌گرفت؛ که برای آن زمان درآمد هنگفتی بود.

در هر گام، موفقیت همراهی‌اش می‌کرد. در نوزده سالگی، تلویزیون ان.بی.سی در چارچوب برنامۀ پرورش نویسندگان جدید استخدامش کرد و او را به هالیوود فرستاد تا با شوی یک ساعت خنده با کُلگیت همکاری کند. در بیست و دو سالگی برای «سید سیزار» مطلب می‌نوشت؛ در 1960 که بیست و چهار سالش بود، هشتاد برابرِ درآمد اولیه‌اش درمی‌آورد. بعد مورت سال را ملاقات کرد، که با پولوور و روزنامه‌ای زیر بغلش می‌آمد روی صحنه و دربارۀ سیاست و زندگی امریکایی حرف می‌زد و مزه می‌پراند، و متوجه شد که روی صحنه رفتن و لطیفه گفتن کاری است که از عهده‌اش بر می‌آید و برآمد. همزمان با این برنامه استخدام شد تا فیلمنامۀ چه خبر پوسی‌کَت (1965) را بنویسد و در آن بازی هم کرد، که پرفروش‌ترین فیلم کمدی تا آن زمان شد. البته نسخۀ نهایی فیلم، شباهت اندکی به فیلمنامۀ او داشت. بعد‌ها وودی گفت که اگر نوشتۀ او را عیناً کار کرده بودند، دو برابر خنده‌دار می‌شد ولی با نیمی از آن موفقیت مال. این تجربه به او آموخت که اگر بخواهد فیلم‌نامه بنویسد، باید کنترل تمام امورد را به دست بگیرد.

تا کنون هر فیلمی ساخته بر همین اساس بوده، در عین حال هرگز امیدش را برای ساختن یک فیلم جدی کامل که هم خواسته‌های خودش را عملی کند و هم توجه تماشاگران را جلب کند از دست نداد. چیزی که با ساختن فیلم امتیاز نهایی (2005) موفق به انجام آن شد و امیدوار است آن را تکرار کند. فیلم‌های دیگرش از جمله زلیگ (1983) جزو قاموس فرهنگ ما شده‌اند. در ایم میان کمدی‌های عاشقانه هم ساخته؛ تفکر در مورد جهان بدون خداوند، شبه مستند، یک موزیکال، فیلم‌هایی در مورد انتخاب زندگی در تخیل یا در واقعیت، دربارۀ از بین رفتن روایط عاطفی و غیر قابل پیش‌بینی بودن عشق. داستان‌هایی از خانواده‌ها، خاطرات، تخیلات و هنرمند بودن. دلقک‌بازی و ورجه وورجه و روح و شعبده‌بازی هم در فیلم‌هایش دارد. پس‌زمینۀ بیشتر فیلم‌هایش شهر نیویورک است، به خصوص منهتن، که به صورت مکانی پر زرق‌وبرق نشان داده می‌شود و به قول خودش نه چندان بر مبنای منهتنِ واقعی، که مبتنی بر منهتنِ آپارتمان‌های «دوپلکس» و کلوب‌های شبانه و مردم شیک‌وپیکی است که او در کودکی و نوجوانی، در فیلم‌های بی‌شماری دیده بود. در دنیایی به کلی دور از این‌جا، در بروکلین ـ هر چند در واقعیت، بروکلین (محل تولدش) و منهتن دو محله‌اند که فقط با رودخانۀ غربی (ایست ریور) از هم جدا شده‌اند.

دربارۀ چندین فیلم او، بیش‌تر بر حسب تصادف و نه برنامه‌ریزی شده، در حین ساختن آن‌ها با هم صحبت کرده‌ایم و بارها و بارها در مورد همۀ فیلم‌هایش گفتگو کرده‌این. ظاهراً پس از سی‌وهشت سال، مصاحبه‌های ما تثبیت‌شده‌ترین مصاحبۀ شناور در نیویورک است. با هم در پشت صحنۀ اتاق تدوین و اکران فیلم‌ها، اتاق تعویض لباس، در اتومبیل، در مدیسون اسکوئرگاردن و پیاده‌روهای منهتن، در پاریس، نیواورلئان و لندن و در خانه‌های متعددش حرف زده‌ایم. پاسخ‌هایش به پرسش‌های من همیشه به شکل پاراگراف‌های منظم‌اندیشیده، صادقانه، همراه با دست انداختن خود، اغلب بانمک، گاهی روده‌برکننده بوده‌اند، هر چند هرگز به نظرم نیامد که سعی می‌کند خنده‌دار باشد.

وودی آلن درست برعکس شخصیت سینمایی‌اش که معمولاً عصبی است و درگیر مشکلات، کاملاً بر کار و زمانش احاطه دارد. تعریف خودش دقیق‌تر است: «آدمی جدی، کارگری با اصول، علاقمند به نوشتن، علاقمند به ادبیات و علاقمند به سینما و تئاتر هستم. من به اندازۀ شخصیت کمیک فیلم‌هایم دست‌وپاچلفتی نیستم. می‌دانم که زندگی‌ام یک رشته مشکلات خانمان‌برانداز نیست که از شدت مسخره‌بودن خنده‌دار باشد؛ زندگی من به مراتب کسالت‌بارتر است».

نویسنده در قسمتی از مقدمه‌اش می‌نویسد: «دهه‌های متمادی موفقیتِ پیاپی، او را آرام‌تر کرده و به طور کلی از خجول بودنش کاسته و ملاقات‌های ما خیلی سرخوشانه و در آرامش می‌گذرند. در عین حال همکار فعالی است. همکاری‌اش در مورد این کتاب هم همان‌گونه بود. بین آوریل 2005 تا اوایل 2007، ساعت‌های طولانی برای مصاحبه حاضر شد، تا گفتگوی‌مان روزآمد باشد. متن را خواند و نکاتی را اصلاح کرد و هرگاه احساس کرد مانند مربی بیس‌بال نیویورک یانکی‌ها، کیسی استنگل حرف می‌زند، که معروف بود مغلق و نامفهوم حرف می‌زده، آن را تصحیح کرد».

فهرست مطالب کتاب:

مقدمه

فکر اولیه

نوشتن

انتخاب بازیگر، بازیگران و بازیگری

فیلم‌برداری، طراحی صحنه‌ها، مکان‌ها

کاگردانی

تدوین

انتخاب موسیقی برای فیلم

حرفه

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

مجید مصطفوی

نیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفق‌ترین و محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان و یکی از بهت

زبان ملت، هستی ملت

زبان ملت، هستی ملت

امامعلی رحمان

زبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش