بلوغ و مدرنیته: نیچه، وبر، فوکو و سرشت دووجهی خرد
خلاصه
این کتاب اندیشه «نیچه»، «وبر» و «فوکو» را در مقام مسیری متفاوت از اندیشههای مدرن مورد بررسی قرار داده و ظهور و گسترش تبارشناسی را به منزله شکلی از نقد درونبود پی میگیرد. همچنین بر آن است که رابطه این سه متفکر با یکدیگر را روشن کرده و اتهام «هابرماس» مبنی بر اینکه نیچه، وبر و فوکو نیهیلیست هستند و رویکردشان به لحاظ فلسفی فاقد انسجام و به لحاظ علمی غیرمسئولانه است را از این طریق پاسخ دهد که تبارشناسی در مقام فعالیتی عملی به سوی تحقق خودمختاری بشری میل میکند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب اندیشه «نیچه»، «وبر» و «فوکو» را در مقام مسیری متفاوت از اندیشههای مدرن مورد بررسی قرار داده و ظهور و گسترش تبارشناسی را به منزله شکلی از نقد درونبود پی میگیرد. همچنین بر آن است که رابطه این سه متفکر با یکدیگر را روشن کرده و اتهام «هابرماس» مبنی بر اینکه نیچه، وبر و فوکو نیهیلیست هستند و رویکردشان به لحاظ فلسفی فاقد انسجام و به لحاظ علمی غیرمسئولانه است را از این طریق پاسخ دهد که تبارشناسی در مقام فعالیتی عملی به سوی تحقق خودمختاری بشری میل میکند.
نویسنده در این کتاب میکوشد در استدلالش مسیر تاریخی نقد از کانت تا فوکو را پیجویی کند. در ابتدا این مسئله طرح میشود که کانت چگونه مسئلۀ بلوغ را مطرح کرد و چگونه تفکر انتقادی او در پرداختن و عرضۀ پاسخی کافی و بسنده به این مسئله ناکام ماند. در قدم بعدی به این مطلب پرداخته شده است که نیچه چگونه در مواجهه با مسئلۀ بلوغ به عنوان مسئلهای تاریخی، نقد کانتی را دگرگون میکند. سپس نشان داده میشود که چگونه هم وبر و هم فوکو شکل مربوط به نقد درونبود را ـ نقدی که نیچه گسترشاش داد ـ میپالایند و بازتولید میکنند. بنابراین نخست نشان داده میشود که هر یک از این متفکران رویکردی تبارشناسانه به مسئلۀ بلوغ اختیار میکنند. در گام بعدی تبارشناسیهای مدرنیته بررسی میشوند و سرانجام سیاستی که از پاسخهای این متفکران به مسئلۀ بلوغ نتیجه میشود، تحلیل شده است.
در فصل اول مقالۀ کانت دربارۀ روشنگری به طور مفصل بررسی شده است؛ این مقاله به عنوان متنی که نخستین بار مسئلۀ بلوغ را مطرح میکند، مورد توجه قرار گرفته است و سپس این مقاله در بستر و زمینۀ انتقادی کانت جای داده شده تا تناقض تاریخی و پارادوکس سیاسیای آشکار شود که کانت ناخواسته برای اندیشۀ مدرن به میراث گذاشت. در این فصل مشخص میشود که مسئلۀ بلوغ چه وظایفی را بر دوش اندیشۀ مدرن میگذارد.
در سه فصل بعدی کار نیچه بررسی شده است. در فصل دوم شرح داده میشود که نیچه با تمرکز بر مسئلۀ تبارشناسی و پروژۀ مربوط به ارزیابی ارزشها، شکل نقد درونبود را دگرگون میکند. با بررسی آموزۀ ارادۀ معطوف به قدرت نیچه، شکل مربوط به نقد تبارشناسانه توضیح داده شده است. در فصل سوم از توضیح صوری نقد تبارشناسانۀ نیچه، به کاربرد عملی آن در بازسازی تاریخی مدرنیته به عنوان عصر نیهیلیسم گذر شده است. استدلال نویسنده در این فصل این است که نیچه با مفاهیمی چون رنجش، وجدان نگونبخت و نقش کشیش زهد، شرحی در باب ابهام و دوپهلو بودن فرهنگ مدرن ارائه میکند؛ فرهنگی که در آن توانایی انسان مدرن برای خودآئینی با فقدان پایه و اساسی که این توانایی را تحقق بخشد گره میخورد. پاسخ نیچه به ابهام و دوپهلویی فرهنگ مدرن در فصل چهارم آمده است. در این فصل آموزۀ بازگشت ابدی نیچه کوششی تلقی میشود که میخواهد اساسی جدید برای پیدایش ارزش در فرهنگ مدرن پیش نهد. سیاستی که از این آموزه برمیخیزد، با رجوع به سرشت دووجهی مفهوم بشریت توضیح داده میشود. در این فص دو نوع از بشریت که در عیئت ناپلئون و گونه تجسم مییابد، تشخیص داده شده و استدلال میشود که شکل قانونگذارانۀ سیاست ناپلئونی در نظر نیچه، پارادوکس سیاسی کانت را بازتولید میکند، در حالی که مدل گوته نشاندهندۀ سیاستی است که مشخصهاش اخلاق نمونهای است.
در فصلهای پنجم تا هفتم اندیشههای وبر بررسی میشوند و تلاش شده آثار وبر با رجوع به نیچه شرح داده شوند. در فصل پنجم به نحوی جدلی به این موضوع پرداخته شده است. در این فصل با نظر سنتیای که روششناسی وبر را بر نوکانتگرایی ریکرت مبتنی میداند، مخالفت شده و از طریق نقد طولانی و دامنهدار وبر و شکل علوم فرهنگی وبری نشان داده داده میشود که روششناسی وبر ساختار مربوط به نقد تبارشناسانه را بازتولید میکند.
در فصل ششم نشان داده میشود که بازسازی تاریخی وبر از مدرنیته تحت عنوان افسونزدایی، این دغدغۀ نیچه را تکرار میکند که ارادۀ معطوف به حقیقت در مسیحیت پیامدهایی نیهیلیستی دارد؛ پیامدهایی که در هیئت عقل علمی سکولار متجلی میشود و بدین ترتیب در این فصل روشن میشود که علوم فرهنگی وبری سرشتی نیچهای دارند. در ادامه تحلیل وبر از اخلاق پروتستان به حوزههای سیاست و علم ربط داده میشود و از این طریق مفاهیم ناظر بر افسونزدایی و بوروکراسی شرح داده میشود.
در فصل هفتم پاسخ وبر به مسئلۀ بلوغ بررسی میشود. در این فصل نشان داده شده که وبر مفهوم ناظر بر شخصیت را به طور دقیق توضیح میدهد و این مفهوم را به اساسی فرهنگی برای پیدایی ارزش بدل میکند و با این حال اخلاق حرفهای را بر سکولارکردن ایدۀ تکلیف مبتنی میکند و از این راه میکوشد در برابر تسلط انضباط عقلانی مقاومت میکند. این نوع سیاست با رجوع به دو هیئت وبری بررسی میشود: سیاستمدار کاریزماتیک و نابغۀ علمی. استدلال این است که موضع وبر هم شکل قانونگذارانه و هم شکل نمونهای سیاست را که مشخصۀ مفهوم دووجهی بشریت در نظر نیچه بود را بازتولید میکند.
در سه فصل بعدی به فوکو پرداخته شده و نشان داده شده که چگونه دغدغۀ او در باب مسئلۀ روشنگری به اندیشۀ نیچه و وبر مربوط میشود. در فصل هشتم با تمرکز بر شکلگیری و تکوین تأملات روششناسانۀ فوکو دربارۀ شکل نقد، از دیرینهشناسی تا تبارشناسی و نگاه دوسویۀ دیرینهشناسی و تبارشناسی، به این موضوع پرداخته شده است. افزون بر این در این فصل روش تبارشناسانۀ فوکو بررسی شده است.
عمل نقد بر حسب نتایجش برای خودآیینی، به سوی اشکال عمل و دانش اجتماعی جهتگیری میکند. این جهتگیری در فصل نهم از طریق «نگاه خیرۀ دوسویه» توضیح داده میشود. در این فصل اشاره میشود که تأملات دیرینهشناسانۀ فوکو دربارۀ شکل مدرن ارادۀ معطوف به حقیقت، بازسازیهای تاریخی از مدرنیته را به سوی موضوعاتی مانند مجازات و سکسوالیته سوق میدهد و تحت لوای زیستسیاست یک کاسهشان میکند. فوکو در اینجا نشان میدهد که چگونه اشکال اومانیستی دانش و تکنولوژیهای ناظر بر زیستسیاست، توانایی ما را برای دگرگونکردن خودمان به تشدید روابط قدرت گره میزند. در فصل دهم پاسخ فوکو به این مشکل بررسی میشود. پاسخی که فوکو در طی آن میکوشد اخلاق ضداومانیستی آفرینشگری را توضیح دهد؛ اخلاقی که سیاست منازعه را جایگزین سیاست حقیقت میکند.
در بخش نتیجهگیری تلاش شده ویژگیهای مهم استدلال گردآوری شود و همچنین اشارهای شود به نتایج شکل تبارشناسانۀ نقد درونبود، نقدی که در این مسیر تکوین یافت.
فهرست مطالب کتاب:
فصل اول: کانت و مسئلۀ بلوغ
فصل دوم: دگرگونی نقد: نیچه و تبارشناسی
فصل سوم: تبارشناسی مدرنیته: نیچه، زهد و نیهیلیسم
فصل چهارم: سیاست بشریت: نیچه، بلوغ و مدرنیته
فصل پنجم: تبارشناسی در مقام علوم فرهنگی: وبر، روششناسی و نقد
فصل ششم: تبارشناسی مدرنیته: وبر، زهد و افسونزدایی
فصل هفتم: سیاست ناظر بر شخصیت: وبر، بلوغ و مدرنیته
فصل هشتم: تبارشناسی در مقام نوعی هستیشناسی تاریخی: فوکو، روششناسی و نقد
فصل نهم: تبارشناسی مدرنیته: فوکو، اومانیسم و زیستسیاست
فصل دهم: سیاست نقد: فوکو، بلوغ و مدرنیته
نتیجهگیری
فرهنگ مفاهیم
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
نظری یافت نشد.