تو نخواهی کشت (مقالاتی دربارۀ رمان جنایت و مکافات)
خلاصه
مقالات گردآمده این کتاب نه از سر اتفاق، بلکه به شکلی فکرشده کنار هم قرار گرفتهاند. این مقالات آثاری هستند که از جنبههای مختلف جنایت و مکافات را مورد توجه قرار داده و میکوشند وجوه کمتر دیدهشده این رمان را رمزگشایی کرده و پیش روی خواننده قرار دهند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
مقالات گردآمده این کتاب نه از سر اتفاق، بلکه به شکلی فکرشده کنار هم قرار گرفتهاند. این مقالات آثاری هستند که از جنبههای مختلف جنایت و مکافات را مورد توجه قرار داده و میکوشند وجوه کمتر دیدهشده این رمان را رمزگشایی کرده و پیش روی خواننده قرار دهند.
این کتاب مجموعهای از مقالات را دربر میگیرد که در یکسو به طور خاص بر جنایت و مکافات تمرکز کردهاند و از منظری معین به تجزیه و تحلیل آن پرداختهاند و در سوی مقابل به بهانۀ جنایت و مکافات یا موضوع خاص دیگری، همۀ آثار داستایفسکی را از نظر گذراندهاند.
پس از مقدمه مترجم، در اولین مقاله «جوزف فرانک» به کمک یادداشتهای روزانۀ نویسنده و دستنوشتههایی که در قالب نسخههای اولیه این رمان به جا ماندهاند، مسیر رشد آن را تا تکمیلشدن و تبدیلشدنش به شاهکار نهایی بررسی میکند. به نظر وی در حین نوشتن کتاب، لحظۀ سرنوشتسازی اتفاق افتاده و آن لحظهای است که داستایفسکی راول اولشخص را رها کرده و به سراغ راوی سومشخصی میرود که بیرون از وقایع جای دارد. فرانک در این مقاله دلایل چنین انتخاب ناگزیری را بررسی میکند.
در مقالۀ دوم رمان جنایت و مکافات در مقام یک داستان کارآگاهی بررسی شده است. نویسنده این مقاله عقیده دارد داستایفسکی قهرمان خود را در شبکهای از انگیزهها برای ارتکاب قتل گرفتار کرده است و از او قهرمانی ساخته که خود در جریان حل معمای قتلش مشارکت میکند؛ زیرا قصد دارد بداند که سرانجام آن انگیزۀ اصلی که او را به قتل پیرزن رباخوار واداشت چه بوده است. نویسندۀ مقاله نتیجه میگیرد بداعت داستایفسکی در این رمان همانا خلق راسکلنیکف در مقام یک جانی است که در جستجوی انگیزۀ خود است. در ادامۀ مقاله وی منابع نظریۀ راسکلنیکف «دربارۀ جنایت» را در اسلاف رمانی جنایت و مکافات (مهمتر از همه باباگوری بالزاک) و نیز در فلسفۀ رایج زمانه جستجو میکند.
در مقالۀ سوم راسکلنیکف به عنوان سخنگوی کل تمدن غرب در نیمۀ دوم قرن نوزدهم معرفی شده است. جورج لوکاچ در راسکلنیکف چهرۀ قهرمان منزوی و تنهایی را میبیند که در بستر «فلاکت پترزبورگ» از راه آزمونگری با انسانی دیگر، در پی شناخت خود است. به عقیدۀ وی داستایفسکی خالق رئالیسم جدیدی است که در آن تنهایی انسانها و ترس از دیگری و میل به تسلط یافتن بر او و نیز از شکلافتادگی ایدئالهای اخلاقی انسان در بستر کلانشهر مدرن، مهمترین خصوصیات آن هستند و به همین دلیل او داستایفسکی را «بزرگترین شاعر کلانشهر کاپیتالیستی مدرن» میخواند.
مقالۀ چهارم نوشتۀ میخاییل باختین مفسر مشهور داستایفسکی است. وی در این مقاله نسبت آثار داستایفسکی با پدیدۀ «کارناوال» را بررسی میکند. او ابتدا مقولهها و کنشهای اصلی کارناوالی را شرح میدهد و سپس با استفاده از اصطلاح «کارناوالی شدن» نمود این مقولهها و کنشها را در یکی از قلههای ادبیات کارناوالی، یعنی داستایفسکی بررسی میکند. به باور باختین، کارناوال پدیدهای منحصربهفرد در تاریخ فرهنگ اروپایی است که در طول سالیان بر ادب اروپا تأثیری ژانرساز داشته است. بنابراین او در این مقاله رد چنین تأثیری را بر گونههای مختلف ادبیات کارناوالی شده پی میگیرد و بدین واسطه تحلیلی جامع از منابع ژانری آثار داستایفسکی به دست میدهد.
در مقالۀ بعدی، الگا میرسون طرح کلی جنایت و مکافات را بر حسب تابوسازی بررسی میکند. او با استفاده از ایدۀ «رمان چندصدایی» باختین، این بار میکوشد تا به جای «مکالمۀ میان حقایق متعارض»، «مکالمۀ میان تابوهای متعارض» را در جنایت و مکافات بررسی کند. او عقیده دارد که راسکلنیکف اگرچه تابوی قتل را در بیرون شکسته است؛ اما در درون و به لحاظ ذهنی هنوز نتوانسته بر آن فائق آید و داستایفسکی با بدلکردن قتل به چیزی غیر قابل ذکر برای راسکلنیکف، در واقع تابو را بر قلب او حک میکند.
در مقالۀ ششم، نائومی رود از منظری دیگر مفهوم «مکالمهگرایی» را در جنایت و مکافات بررسی میکند. او که به کشف رابطۀ متون مختلف با امر قدسی علاقمند است، بررسی جایگاه انسان در نسبت با امر قدسی را در کانون تراژدی آتنی و رمانهای داستایفسکی میبیند. کلام قدسی، به واسطۀ پیشگویی، در تراژدیهای باستانی شبکه علیتی را دایر میکرد که برای کنش مسیری یکتا و برای کل جهان تراژدی کلامی تکدلالتی یا تکگویانه را رقم میزد. به عقیدۀ رود، در رمانهای داستایفسکی اما وجود چنین مسیر یکتا و کلام تکگویانهای دیگر ناممکن شده است و متن جنایت و مکافات از راه به چالش کشیده قرائت راسکلنیکف از رؤیاهای پیشگویانهاش این را به اثبات میرساند.
در مقالۀ بعدی لیزا نپ عمل قاتلانۀ راسکلنیکف را متأثر از اصول علم مکانیک میبیند. او باور دارد راسکلنیکف حین ارتکاب عمل قتل، به سبب پیروی از قوانین فیزیک، به جسمی لخت یا حتی یک ماشین بدل شده است. بدینسان داستایفسکی میان لختی و مرگ گونهای اینهمانی ایجاد میکند. وی بر آن است که داستایفسکی با واداشتن راسکلنیکف بع قتل پیرزن بر اساس منطق سودمداری و محاسبات ریاضی، علیه عقلباوری اروپایی و همۀ تلاشهایی که برای اعمال قوانین فیزیک و ریاضی بر حیات اجتماعی انسان صورت گرفته بود، اقامۀ دعوا میکند. در مقابل او رستگاری راسکلنیکف و رستاخیزش از مرگ و لختی را در رویآوردن به ایمان مسیحی و عشق به سونیا قرار میدهد.
نویسندۀ مقالۀ هشتم از منظری هستیگرایانه داستایفسکی و کیرکگور را در کنار هم میخواند. به طور عام داستایفسکی و کیرکگور نویسندگانی شناخته شدهاند که وضعیت بشر را در موقعیتهای اضطراری به تصویر کشیدهاند، همان موقعیت مرزی که فاعل بشری در برابر ادغامشدن در نظامهای عقلانی ایستادگی میکند. نویسنده با چنین نظری موافق است؛ اما باور دارد آنها به همین اندازه منتقد نفی نیستانگارانۀ عقلانیت و آن نوع اعتراض بولهوسانه و فردپرستانهای بودند که داستایفسکی در سیمای «انسان زیرزمینی» و کیرکگور در شخصیت زیباییپرستش به تصویر کشیدند. سرانجام او نظرگاهی را میآزماید که از آن هم بتوان حق مطلب را دربارۀ تغییر انقلابی این دو نویسنده از «انسان شورشی» ادا کرد و هم راههای پیشنهادی آن دو را برای خروج از وضعیت نیستانگاری تبیین کرد.
در مقالۀ آخر نویسنده به سراغ «ماخولیا» رفته و نسبت آن را با آفرینش ادبی میسنجد. در آفرینش ادبی، احول روحی به پهنۀ ریتمها و نشانهها و فرمها انتقال مییابند و نشانهها و نمادها به علامتهای واقعیتی مربوط به احوال روحی بدل میشوند.
فهرست مطالب:
مقدمه/ مهدی امیرخانلو
از داستان بلند به رمان/ جوزف فرانک/ یونس سادات فخر
داستایفسکی در جنایت و مکافات/فلیپ راف/ مهدی امیرخانلو
داستایفسکی؛ شاعر کلانشهر کاپیتالیستی مدرن/ جورج لوکاچ/ مهدی امیرخانلو
خصوصیات ژانر و عناصر تشکیلدهنده طرح در آثار داستایوفسکی/ الا میرسون/ مهدی امیرخانلو
چگونه داستایفسکی فرمان «قتل مکن» را بر قلب یک قاتل حک میکند/ الگا میرسون/ نیما پرژام
فاصله انداختن: غیریت و پیشگویی در تراژدی آتنی و جنایت و مکافات داستایفسکی/ نائومی رود/ مهدی امیرخانلو
رستاخیز از لختی در جنایت و مکافات/ میزا نپ/ مهدی امیرخانلو
مکالمۀ خطرناک آزادی: قرائت داستایفسکی در کنار کیرکگور/ جورج تیپسن/ صالح نجفی
دربارۀ تخیل مالیخولیایی/ ژولیا کریستوآ/ صالح نجفی
سالشمار زندگی داستایفسکی
معرفی اجمالی نویسندگان
پربازدید ها بیشتر ...
ایران در آینۀ شعر روس
میخاییل سینلنیکوفاین کتاب برگرفته از کتاب «ایران و درونمایههای ایرانی در شعر شاعران روس» اثر میخاییل سینلنیکوف شاعر
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
منابع مشابه بیشتر ...
کارنامۀ فیاض: مجموعۀ آثار دکتر علیاکبر فیاض به انضمام مقالهها و یادداشتها دربارۀ او، اسناد و تصاویر
به کوشش سلمان ساکت با همکاری اعظم رمضانی کامهعلیادکتر علیاکبر فیاض یکی از بنامترین چهرههای علمی و فرهنگی خراسان در صدسال اخیر است. او با وجود عمر
نام ها و یادها: تحشیهای بر آدمها و کتابها
ناصر علیخواه به کوشش مونا علیخواهعلیخواه در این كتاب، تحشیههایی بر مهمترین آدمها و كتابهای زندگیاش زده و با هر حاشیهنویسی، خوان
نظری یافت نشد.