سفرنامۀ سدیدالسلطنۀ (التدقیق فی سیر الطریق)
خلاصه
این کتاب سفرنامۀ مرحوم سدیدالسلطنه است که یک بار به سال 1314 ـ 1316 قمری و به روزگار مظفرالدین شاه قاجار از بوشهر به تهران و مشهد رفته و از مشهد از راه تهران به کربلا سفر نموده و از راه بصره و خلیج فارس به بوشهر و بندرعباس بازگشته است. بار دیگر به سال 1308 خورشیدی از بندرعباس به تهران آمده و تا اواسط سال 1309 خورشیدی در تهران توقف داشته است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب سفرنامۀ مرحوم سدیدالسلطنه است که یک بار به سال 1314 ـ 1316 قمری و به روزگار مظفرالدین شاه قاجار از بوشهر به تهران و مشهد رفته و از مشهد از راه تهران به کربلا سفر نموده و از راه بصره و خلیج فارس به بوشهر و بندرعباس بازگشته است. بار دیگر به سال 1308 خورشیدی از بندرعباس به تهران آمده و تا اواسط سال 1309 خورشیدی در تهران توقف داشته است.
محمدعلی سدیدالسلطنۀ کبابی فرزند سرتیپ حاجی احمدخان بود و اجدادش از مردم شیراز. سدیدالسلطنه در 23 رجب 1291 قمری در بغداد متولد شد و در 14 مرداد 1362 قمری در بندرعباس فوت کرد.
این کتاب مجموعهای از تحقیق در احوال شهرها، راهها و ارزاق عمومی و نرخها و خصوصیات اجتماعی رجال دورۀ قاجاری و وقایع تاریخی و شرح ملاقاتهای رجال دورۀ قاجاری و اوایل دورۀ پهلوی، کیفیت ادارۀ شهرهای شیراز، اصفهان، قم، تهران، مشهد، کربلا و امثال آن، زیارتگاهها، مقابر، سنگ قبرها، الواح و ثبت کتیبهها و لوحهها و امثال آنها است.
در پیوستهای کتاب که بخش پنجم کتاب است، از روی چند مجموعۀ دیگر یادداشتهای راههای کارونی جنوب ایران و یادداشتهای سفرهای مؤلف در خصوص موقعیت طبیعی، تجاری و حوادث سیاسی منطقه نقل شده است.
چون مؤلف بسیار متفرس و کنجکاو و مطلع و بصیر و کتابخوان بوده، در بسیاری از مسائل و موارد به بحث عالمانۀ تاریخی و ثبت نوشتهها و ملاقات شعرا و شرح احوال رجال علم و ادب که آنها را میدیده، کتابهایی را که میخوانده، پرداخته است.
توجهی شگفتانگیز به ثبت و ضبط کتیبهها و دیدن آثار تاریخی و بقاع و قلعهها و کاروانسراها داشته و همه جا به مؤلفین قبلی یا نوشتههای دیگری که خوانده بوده، استناد یا انتقاد کرده است. در تخت جمشید بر ویرانی آثار صنادید عجم گریسته و شعر بلند خاقانی را به یاد آورده است. همانگونه که ویرانیها و ظلمها و نابسامانیها و بیعدالتیها را به خوبی و با دقت و بیطرفی دیده، رونقها و شکوهها و دادگریها و رسم و آیینهای معقول و مشروع را ستوده است. رجال علمی را به خوبی شناخته و وصفی که از آنها میکند، درست مانند قضاوتی است که هماکنون در دورۀ ما دربارۀ آن رجال علمی درگذشته میشود؛ به طور مثال از ادیب پیشاوری و عباس اقبال آشتیانی با کلمۀ «حضرت» نام میبرد. رجال سیاست را بهخوبی در ترازوی قضاوت میگذارد. رفیق شفیق و انیس جلیس شاعران، دانشمندان، معلمان مشهور، مدیران کتابخانهها، مدیران روزنامهها و امثال آنها بوده است.
هرگز از ناداری و بیدرآمدی و گرفتار مادی شکایت نمیکند؛ اما همواره برای اعتلای وطن، برای حفظ شعر و ادب فارسی، برای بزرگداشت خادمین ایران اعم از شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه و معلم و کتابفروشی و .... به هر مورد و در هر مناسبت مطلبی بدون بیم و امید و دور از حب و بغض جاهلانه مینویسد.
ظاهراً خود سدیدالسلطنه بسیار کم مینوشته و همواره چند منشی داشته و مطالب را به آن منشیان املاء میکرده و با تقریر او منشیان مینوشتهاند. برای تحریر سفرنامه ظاهراً سه منشی او اهتمام کردهاند و با تقریر سدید نوشتهاند. یکی از آنها غلامرضا پسر زینالعابدین لاری، دومی میرزا یوسف رفسنجانی و سومی احمدآقا محصل مدرسۀ علمیۀ تهران است. قسمتهایی که خود سدید نوشته، از سیاق خطش آشکار است؛ اما بسیار کم است.
مرحوم سدید با بیان مطالب یادداشتهای سفر خود را مینویسانیده، بنابراین هیچگونه قصد ترسل و ادیبانه نوشتن و نشان داده هنر نویسندگی نداشته است؛ به همین دلیل جملات سفرنامه بسیار ساده، سخنان محاورهای و زبانزد مردم روزگارش است. ابداً تکلف و تصنع ندارد؛ حتی روانی و گیرایی و لطف نویسندگی هم در بسیاری از صفحات کتاب به چشم نمیخورد.
سدید منتهای دقت نظر در ثبت کتیبهها و الواح تاریخی دارد. ذکر بناها و اسلوب معماری آثار قدیمی از ویژگیهای یادداشتهای او است؛ برای مثال چون در راه کربلا به آبادی ساروق اراک میرسد، از دو امامزاده بازدید میکند و کتیبههای کندهکاری چوبی ضریح و صندوق مرقد امامزاده که از قرن ششم و هفتم هجری است را یادداشت میکند.
بر گذشتۀ پرافتخار تاریخ و ادب و فرهنگ ایران همه جا تأسف میخورد و هرگاه کتابی تازه حتی در علوم و معارف غیرادبی و شاید کتابهای درسی میبیند، خوشحال میشود و میخرد و به هدیه برای دوستان خود میفرستد.
به روزگار مظفرالدین شاه، یعنی سال اول و دوم سلطنت او، مسجد سراج الملک را در خیابان چراغ برق قدیم تهران میبیند؛ چون در سال 1308 و پس از حدود چهل سال به تهران بازمیگردد، دقت میکند و میبیند و چون شعری که با کاشیکاری بر سر در مسجد سراج الملک را در چهل سال پیش خوانده، دوباره میخواند و شادمان میشود که اثری از کاشیکاری و معماری ایران به مدت چهل سال در پایتخت باقی مانده است.
مرحومان شیخ الملک اورنگ، نصرالله فلسفی، عباس اقبال آشتیانی، ادیب پیشاوری، محمدهاشم میرزا افسر، معظم السلطنۀ دولت، سیدفخرالدین شادمان، رضازادۀ شفق، سعید نفیسی، سیدحسن تقیزاده، صفی علیشاه و مرحومان قلزم و حیرت و علی دشتی و احمد و عبدالرحمن فرامرزی و محمود افشار از نویسندگان و شعرا و محققین علوم ادبی و تاریخی و مرحومان دکتر مصدق، محتشم الدولۀ اسفندیاری، تیمورتاش، اللهیار صالح، ذکاءالملک فروغی (پدر و پسر)، سردار اسعد بختیاری، فرخی یزدی و عدۀ دیگر از رجال سیاست را ملاقات میکند و مطالبی از آنها که قطعاً مفید برای تدوین تاریخ ادبی و تاریخ اجتماعی ایران است را یادداشت میکند.
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
سفرنامۀ بلوچستان
سیدمحمود دیبا (علاءالملک)سیدمحمودخان دیبا ملقب به علاءالملک از رجال مهم عصر قاجار بود. اهمیت مناسبات سیاسی ایران با روس و انگ
مردم نیامدهاند: سفرنامۀ خراسان میرزا مهدی بدایعنگار (لاهوتی)
میرزا مهدی بدایعنگاراین کتاب دربرگیرندۀ دو سفرنامه از میرزا مهدیخان بدایعنگار است؛ هر دو روایت سفر او از تهران به مشهد
دیگر آثار نویسنده
مشوشنامه
محمدعلی سدیدالسلطنه کبابی متخلص به عاریاین کتاب تذکرۀ شاعران معاصر مؤلف است. این کتاب از حیث سندیت و اصالت، تذکرهای مستند و محققانه به شما
نظری یافت نشد.