پرویز نقیبی روزنامهنگار صاحبسبک: گزیدۀ مقالات نقیبی در (آیندگان)
خلاصه
این کتاب شامل سه مطلب دربارۀ پرویز نقیبی، روزنامهنگار برجسته و گزیدۀ مقالات او در روزنامۀ آیندگان است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را در بالای صفحه ببینید.
پرویز نقیبی روزنامهنگار توانایی بود که در دهۀ چهل و پنجاه شمسی در مطبوعات مهم زمان خود کار میکرد و سردبیری پارهای از آنها را بهعهده داشت. او روزنامهنگاری بود که در عرصههای مختلف فرهنگی قلم میزد و مجلهها، روزنامهها و برنامههای رادیویی خود را پُربار و سرزنده عرضه میداشت. روزنامهنگار مبتکری بود که هر از چندی یک ابتکار تازه به میدان میآورد. در همان سال اول کار در روزنامۀ آیندگان سه طرح نو در انداخت و سه سرفصل خواندنی ایجاد کرد که یکی از دیگری جذابتر بود. یکی از این طرحها صفحات «گفتوشنود دو نسل» بود که در آن دانشجویان را مقابل استادان مینشاند تا طرز فکر نسل جدید و قدیم را به داوری بگذارد. در صفحات «دنیای آیندگان»، نویسندگان و روشنفکران سرشناس را به اظهار عقیده وادار میکرد؛ نصرت رحمانی شاعر معروف، شرح خاطرات جوانی خود را که یکی از آبدارترین نوشتههای اوست در همین صفحات منتشر کرده، مقالۀ مجید دوامی دربارۀ «ژورنالیسم علیل و ناتوان ایران» که یکی از مهمترین مقالات دربارۀ روزنامهنگاری آن عصر است در همین صفحات منتشر شده، عباس نعلبندیان و نمایشنامۀ معروف «پژوهشی ژرف و سترگ ...» زمانی که او هنوز ناشناخته بود، در همین صفحات مطرح شده و م. آزاد شاعر برجسته گزارش خود از شبهای شعر خوشه را در همین صفحات نوشته است. اما در واقع این دیگران نبودند که مینوشتند، تمام آتشها از گور نقیبی برمیخاست.
پرویز نقیبی، 1310ـ1369، با داستانی که در بیستسالگی نوشت، وارد مطبوعات شد. پرویز نقیبی پیش از آنکه در بیستسالگی وارد مطبوعات شود، وقایع چندی را از سر گذرانده بود. مهمتر از همه اینکه یک دورۀ بیماری سل را در نوجوانی پشت سر نهاده بود که موجب از دسترفتن یکی از ریههایش شده بود. او تا پایان عمر در واقع با یک ریه زندگی میکرد و همین نداشتن ریه سالم سبب شد که در پایان عمر وقتی به عمل قلب نیاز داشت، نتوانند به او بیهوشی بدهند. بنابراین بیماری قلبی او را از پای درآورد.
واقعۀ مهم دیگر در زندگی پرویز نقیبی آن است که وی در ایام جوانی به دام حزب توده افتاد و تا زمانی که به این حزب پایبند بود از خود رشادتهایی هم به خرج داد. در کتاب مطبوعات عصر پهلوی (کتاب ششم، روزنامۀ آیندگان) آمده است که وی «نمایندۀ جمعیت هواداران صلح در آمل بود». طرفداری از حزب توده سبب شد که سرانجام دستگیر شود، هر چند دورۀ بازداشتش طولانی نبود. اما او خیلی سریع از حزب توده سرخورده شد و به مخالفت با آن برخاست.
پری سکندری ـ همسر او ـ اشاره میکند که پرویز با اینکه بعدها هرگز به سوی حزب نرفت، اما همه او را دارای افکار چپی میشناختند.
بعد از دورۀ بازداشت، در زادگاه خود در آمل به کار معلمی اشتغال ورزید و در عین حال یک کتابفروشی کوچک جلو دبیرستان پهلوی، نزدیک پل دوازدهپله راه انداخت. اما آموزگاری و مغازهداری او نیز طولانی نشد. پدر او دو همسر داشت و این امر بر پرویز گران میآمد. به این علت مادر و خواهر خود را برداشت و به تهران آمد. ظاهراً پیش از آن داستانش در اطلاعات هفتگی چاپ شده بود و چه بسا در این مجله کاری دستوپا کرده بود که میتوانست هزینۀ زندگی خود و مادر و خواهر را تأمین کند.
در تهران، او علاوه بر اشتغال به کار مطبوعات، وارد دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران شد اما معلوم نیست به چه علت تحصیل خود را به پایان نبرد.
هر آینه نقیبی که برای تحصیل به پایس رفته بود، نتوانست در آنجا بماند و پس از ده ماه به تهران بازگشت. این بازگشت به علت آن بود که هوای مرطوب و سرمای پاریس، بیماری کهنۀ سل را در وجودش بیدار کرد و قلب بیمارش بیمارتر شد.
در بازگشت از پاریس سردبیری مجلۀ روشنفکر به او پیشنهاد شد. به گفتۀ خانم سکندری چون مجید دوامی که تا آن زمان سردبیر مجله بود، برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شده بود او را به سردبیری برگزیدند.
پری سکندری مینویسد: «دوران سردبیری او در مجلۀ روشنفکر دوران پرهیاهویی شد. دوران بالارفتن بسیار تیراژ نشریه و مطرح شدن نام روشنفکر به عنوان یک نشریۀ معتبر و به راستی روشنفکرانه و مدرن. در دوران سردبیری او بود که من نخستین پاورقی خود را با عنوان "پنجرهای به سوی باغ" با نام مستعار "پرواز" به اصرار او اغاز کردم».
اساساً یکی از هنرهای نقیبی آن بود که روزنامهنگار تربیت میکرد و کسانی را که استعداد نویسندگی داشتند به کار وامیداشت و جذب روزنامه و مجله میکرد. اسماعیل جمشیدی، مطبوعاتی قدیمی که مدتی با پرویز نقیبی کار کرده، میگوید این فقط پری سکندری نبود که به کمک نقیبی وارد مطبوعات شد، بلکه کسان دیگری را هم او به جرگۀ مطبوعات برد.
ظاهراً پرویز نقیبی پس از سردبیری روشنفکر دوباره به اطلاعات بازگشت و احتمالاً درگیر مجلۀ دختران و پسران شد. اما بعد از آنکه روزنامۀ آیندگان آغاز به انتشار کرد، او نیز به جمع آنها پیوست. پری سکندری میگوید «همزمان نمایشهای رادیویی او در تهران با موفقیت روبهرو شد».
تمام زندگی پرویز نقیبی در مطبوعات و رادیو و تلوزیون گذشته و شرح زندگی او در واقع بیشتر شرح همان کارهایی است که در مطبوعات یا رادیو و تلویزیون انجام داده است. پری سکندری به درستی مینویسد «او انسان مبتکری بود که در زمینۀ نویسندگی برای مطبوعات کمنظیر بود».
بعد از آیندگان او به رادیو و تلویزیون رفت و تا زمان انقلاب اسلامی درگیر برنامههای رادیو و تلویزیون ماند و میدانیم که برنامههای او در رادیو، با عنوان «سلام بامدادی» و «بعدازظهر روز ششم» بسیار گل کرد.
با وجود همۀ کارها و مشغلههایی که نقیبی داشت در سال 1973 بار دیگر عازم فرانسه شد. روزنامهنویس زبده و توانایی بود که هیچگاه از پا نمینشست، و هر روز «جهانی بازتر و افقی روشنتر» میجست. در پاریس نقیبی کار را با دفتر رادیو تلویزیون آغاز کرد که اسماعیل پوروالی آن را سرپرستی میکرد. دوران همکاری او با پوروالی شاید دو سالی بیش به طول نینجامید. پس از آن طی قرارداد جداگانهای، به طور مستقل دستاندکار تهیه برنامه برای رادیو تلویزیون شد و برنامهای با عنوان «پاریس در یک نگاه» تهیه کرد که خیلی زود تبدیل به برنامۀ «اروپا در یک نگاه» شد.
در زمان اقامت او در پاریس زندگی زناشویی او نیز به هم ریخت. پری سکندی نوشته است که شهرت او نگذاشت زندگی خانوادگی آرامی داشته باشد. در سال 1977 پیوند هجدهساله گسسته شد. من و بچهها ماندگار شدیم و او به ایران برگشت. ترجمۀ کتاب حکومت مصادره شده نوشتۀ خانم هلن کاربردانکوس و لخ و السا نوشتۀ خود او، در این دوران چاپ شد. مدتی ادارۀ مجلۀ سروش را بر عهده گرفت و بعد سردبیری مجلۀ تماشا را بر عهده گرفت. اما این دورۀکار، طولانی نبود. انقلاب او را به پاریس برگرداند. البته این بار چون به پاریس برگشت نه دفتر رادیو تلویزیون وجود داشت و نه کار دیگری که بخواهد برای سازمانهای مطبوعاتی در ایران انجام دهد. بیکار شده بود. در این فاصله پری سکندری تصمیم گرفته بود از طریق توزیع مطبوعات فارسی در دکههای پاریس روزگار بگذراند. وقتی نقیبی به پاریس بازگشت، خانم سکندری به او پیشنهاد کرد که اگر بخواهد میتواند با او کار کند. پرویز که تا آن زمان همواره به کار نویسندگی در مطبوعات پرداخته بود، ناگزیر شد برای گذران زندگی به توزیع روزنامه دست بزند. به قول پری سکندری «تماشای پرویز نقیبی وقتی بستههای روزنامهها را به کیوسکها میداد، هم خنده داشت هم گریه»!
پس از روزنامهفروشی در پاریس، او باز چند سال با مطبوعات خارج از کشور کار کرد تا وجه معاش خود ار تأمین کند؛ اما این کارها هیچیک اهمیت کارهای پیشین او را نیافت.
بعدازظهر روز پنجشنبه 24 مرداد 1369/ 15 اوت 1990 برای شرکت در کنفرانسی به هانبورگ پرواز کرد. زندگی پرویز نقیبی که در آمل زاده شده بود، بدین سان در هامبورگ پایان یافت.
فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:
پرویز نقیبی از سردبیری تا روزنامهفروشی: سیروس علینژاد
دنیای نقیبی در «آیندگان»
پرویز نقیبی روزنامهنگاری صاحب سبک
گزیدۀ مقالات پرویز نقیبی:
مردی که کلام بر لبان گنگها میکاشت ـ دربارۀ جبار باغچهبان
معلم خردمندی که به دانشجویان عشق میورزید ـ دربارۀ دکتر هوشیار
یار بیبی خانم، داستانهای زنانگی و صمیمت؛ نقد مجموعه داستان مهشید امیرشاهی
«کوچۀ دلبخواه» مرکز ایران است؛ نقد مجموعه داستان اسلام کاظمیه
هفتخوان، فرار غمانگیز به سوی باب روز؛ نقد مجموعه داستان جعفر شریعتمداری
حتی دریغ از ناسزایی بر اثری بیمایه و تهی؛ نقد مجموعه داستان جمال میرصادقی
ترس و لرز، یک رسالۀ تحقیقی در یک مجموعه داستان کوتاه؛ نقد مجموعه داستان غلامحسین ساعدی
خوشهچین همیشه بیدار؛ دربارۀ زندگی و افکار سیدحسن تقیزاده
57 سال در انتظار بخت؛ دربارۀ ذبیحالله منصوری
زنها یا دیوانهاند یا بااستعداد؛ دربارۀ ادبیات زنان
دوربین فیلمبرداری در دست دکتر افشار نادری یک سلاح است؟؛ دربارۀ کارهای نادر افشار نادری
دلم برای دانشجویان تنگ شده است؛ گفتگو با عبدالله ریاضی
زنهای هدایت یا میمیرند یا نیمهکاره عشق میورزند؛ جستجو در آثار صادق هدایت
وزیری که روشنفکگر باقی ماند؛ دربارۀ مجید رهنما
امشب انسانی مثل یک اتومبیل اوراق میشود؛ دربارۀ نمایشنامۀ برتولت برشت
پربازدید ها بیشتر ...
آوازهای ناخواندۀ قوی پیر تنهای مهاجر؛ ایلیا به روایت ایلیا در گفتگو با ایلیا فابیان
حسن شکاری و لیزا ویوارللیاین کتاب حاصل گفتگوی حسن شکاری و لیزا ویوارللی با ایلیا فابیان شاعر ایتالیایی است که ایلیا در این گف
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
منابع مشابه بیشتر ...
معنی زندگی
حسن انوریاین کتاب دربرگیرندۀ ده نوشتار در حوزههای مختلف فرهنگنویسی و ادبیات فارسی اعم از شعر و نثر است.