آئینهدار رابطه: گفتوگو با نصرت رحمانی
خلاصه
این کتاب دربردارندۀ گفتگوهایی با نصرت رحمانی شاعر معاصر ایرانی دربارۀ موضوعات مختلف شعر و شاعری است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
آرش رحمانی در مقدمه این کتاب نوشته است: «... چند دهه گفتوگو به نوعى تاریخى شخصى است در تقابل با تاریخى كه ساختهاند و غارتگر است، مىروبد و دفن مىكند و گفتوگو را برنمىتابد. گفتوگو تنها پرسش و پاسخ نیست. ضلع سوماش خوانندهایست كه ارتفاعاش را مىسازد و درى به لحظه بعد مىگشاید. این مكالمه دیروز و امروز كهنه و نو، دروغ و راست، گوى سرگردانى است كه آرام و آرامش ندارد اما آرامشى را در تو مىگستراند تا پرتویى بر آن همه افكنى. گاه شاعر در برابر پرسشگرى است كه سئوال چندان مهمى مطرح نمىكند. گاه در برابر نویسندهایست كه در خلوت خویش نظارهگر ریزش و نیستى است، گاه در برابر منتقدى چالشگر و اینان همه برابرند در برابر نابرابرى. امّا آنچه مهم است جارى شدن در جریانى است كه به شوخ یا جد زندگى را ساختهاند. در این صفحات تنها دو نفر در برابر یكدیگر نیستند، میزگردى است كه پرسش و پاسخ بهانهاى بیش نیست. عبور شاعر از چند دهه، عبور از خود است و چالش گذشته با اكنون و هر پاسخ پرسشى است در دایره بىپایان كلام».
نصــرت رحمانــی (زاده ۱۳۰۸ در تهران ـ درگذشــته ۱۳۷۹ در رشــت) یکی از شاعران معاصر نوگرای ایران است. رحمانی شاعری آزادیخواه بود که در دهه چهل و پنجاه خورشــیدی طرفداران زیادی میان مردم به ویژه جوانان داشــت و بسیاری از جوانان امروز ایران نیز از او به بزرگی یاد میکنند و آرمانهایش را میستایند.
نصرت رحمانی چهرۀ آشنا و مانای شعر امروز ایران است؛ او از نسل شاعرانی است که راه خاصی را در شعر ادامه داد و به تقریب بیتأثیر از هرکس و متأثر از درون و موجودیت خویش راههای دیگری را گشود که رهروان بسیاری داشت. نصرت شاعر «حریق باد» از آن گروه شاعرانی است که شعر امروز بسیاری از بالندگیاش را مدیون اوست. شاعری که زیباترین و بهترین شعرش «زندگی» اوست. عنوان «عشق، کلید مفقود گنجهای خوشبختی» گفتگویی دربارۀ شعر «لیلی»اش است.
در زیر عنوان «شعرا و نویسندگان» نصرت رحمانی نظر خود دربارۀ شاعران و نویسندگان مختلف را بیان کرده است. وی دربارۀ سیاوش کسرایی میگوید: من همواره آرزو میکردم ای کاش «آرش کمانگیر» او را من سروده بودم. این به آن دلیل ناست که تنها شعر او منظومۀ آرش کمانگیر است، میخواهم بگویم این منظومه به قدری قشنگ است که باید نصرت رحمانی سروده باشد.
گفتگوی با عنوان «من میراثدار هدایت بودم، نه نیما»، گفتگوی نصرت رحمانی است با فرج سرکوهی دربارۀ شعر، زندگی و ادبیات. وی در این گفتگو میگوید: تأثیر نیما در من بیشتر از نظر فرم و دگرگونی در ساختمان شعر بود و نه در محتوا یا دیدگاه و از نظر شناخت زیبایی، ساخت اندیشه و احساس بین من و نیما فاصله بسیار بود؛ اما از نظر جهانبینی فاصلهای نداشتیم که هیچکس نداشت. حتی در کتاب اولم «کوچ» من شاعر یأس و شکست، شاعر شورش و عصیان نسل خودم بودم و آنچه کوج و شعر مرا و شعر همنسلان مرا از شعر نیما متمایز میکرد، به آن صدای مشخصی میداد، علاوه بر راه و روال و اسلوب شعری، ضربۀ 1332 بود. شکست سبب شد که ما، ما که مبارزان جوان آن دوره بودیم و یکسره در خدمت آرمانهای مبارزه، تبدیل شدیم به مشتی آوارۀ خیابانها و میخانهها و قهوهخانهها! امید، شاهرودی، سهراب سپهری، منوچهر شیبانی در آن فضای درد و یأس و شکست و آوارگی به تهران سرریز شدند تا ما شویم (آخر کسی نبود حالمان را بپرسد).
«درازنای سه شب پرگو» دیدار صادق چوبک با نصرت رحمانی بوده است که نظر چوبک دربارۀ این متن این بوده که این دیدار به هیچوجه برای مصاحبه نبوده است و دیداری دوستانه بوده و شکل سؤال و جواب ندارد.
فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:
گفتوگو، بهانهای نه بیش
اگر عشق بمیرد، دنیا هم مرده است
تنها شاعر میبیند
شعرا و نویسندگان
عشق، کلید مفقود گنجهای خوشبختی
رنگ ملی، دید جهانی و تکنیک علمی
من میراثدار هدایت بودم، نه نیما!
نصف بیشتر شعر
هیچوقت نفهمیدم که برای چی مینویسم!
من برای در خود زیستن آمدم، دیگران در من زیستند
شعر و نفت
کسی از میان مردم هستم
از نقطه تا خط
جایزۀ شعر
حاشیه و متن
چه زیباست که به خاطر آیندگان بمیریم ....!
درازنای سه شب پرگو
حافظ معتقد بود من نیستم
مردم میزان نیک و بدند
من شعر نمیسازم، میسرایم
من اسیرم، نه شعر
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
فیلمفارسی چیست؟
حسین معززینیااین کتاب بر مبنای این پرسش که «فیلمفارسی چیست؟» شکل گرفته است و نویسنده کوشیده است با گفتگوها و ارا
شناخت نامۀ دکتر محمدرضا باطنی
به کوشش مجتبا نریماندکتر باطنی در سطح مقولهبندی یا قالببندی مفاهیم به کمک واژههای زبان نیز پیشتاز و اثرگذار بوده است.
نظری یافت نشد.