۲۸۲۹
۶۵۳
به گزینۀ شعر عبدالرحمن مشفقی بخارایی شاعر و طنزپرداز قرن دهم

به گزینۀ شعر عبدالرحمن مشفقی بخارایی شاعر و طنزپرداز قرن دهم

پدیدآور: به کوشش سیدعلی موسوی گرمارودی ناشر: هرمستاریخ چاپ: ۱۳۹۲مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۰۰۰شابک: 1ـ822ـ363ـ964ـ978 تعداد صفحات: ۱۹۲

خلاصه

عبدالرحمن مشفقی مرویِ بخارایی، شاعر و ظنز‌پرداز صاحب‌نام ورارود، در سال 946 هـ.ق در بخارا به دنیا و در سال 996، پس از پنجاه سال عمر در همان شهر درگذشت.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را در بالای صفحه ببینید.

 

عبدالرحمن مشفقی مرویِ بخارایی، شاعر و ظنز‌پرداز صاحب‌نام ورارود، در سال 946 هـ.ق در بخارا به دنیا و در سال 996، پس از پنجاه سال عمر در همان شهر درگذشت.

از کودکی او اطلاع دقیقی در دست نیست. از برخی شعرهایش بر می‌آید که زود از نعمت پدر و مادر محروم شده است:

با پدر خرسند بودم بی‌وفایی کرد عمر                          مهر بر مادر نهادم یافت مادر هم وفات

او با حمایت یکی از هنرمندان شهر بخارا مکتب را تمام می‌کند و به مدرسه می‌رود. در مدرسه با عالم شعر آشنا می‌شود و به استعداد خود در این زمینه پی می‌برد و به آن می‌پردازد. و البته علوم متداول عصر خود را نیز بسیار خوب می‌آموزد. گرایش وی به طنز از همین دوران مدرسه و با نشست و برخاست با گروهی خاص در بخارا، که به آنان آلفته یا لوند می‌گفتند، آغاز شد.

در سال 972 هـ.ق یعنی در بیست و شش سالگی از بخارا به سمرقند کوچ می‌کند. شاید به علت تنگی معیشت به این سفر تن درمی‌دهد و در آنجا کتابدار سلطان سعید می‌شود.

با آنکه برخی از همزبانان ما در تاجیکستانِ امروز اصرار دارند که زبان خود را «تاجیکی» بنامند و نه «فارسی»، مشفقی زبان خود را به صراحت فارسی می‌نامد. او در چکامه‌ای (در وصف عمارت گوشه‌گاه جوانمرد علی‌خان و برای درج روی کاشی‌های آن) در ورق 73ر نسخۀ اول دیوان، از جمله می‌گوید که در آینده هم کسی که بتواند در فارسی‌گویی طریق او را بپیماید کم ظهور خواهد کرد:

مشفقی خیاط زردوز قلم را جلوه داد                           گوشه‌ گه زینت گرفت از زیور اشعار او

فارسی از فارسی‌گویان میدان عدم                             کم برون آید که دیگر طی کند اطوار او

و این در حالی است که او خود را گاهی از همۀ شاعران ایران‌زمین برتر می‌داند و در این بیت از ورق 53 ر نسخۀ اول دیوان می‌گوید:

از قدیم‌الدهر کالای سخن هرکس که داشت                           سوی ایران ناامید از خاک توران گشت باز

و حتی گاهی نه تنها خود را از شاعرانی چون ظهیر فاریابی فراتر می‌بیند، بلکه معتقد است که در روح او تأثیر صور و نشور دارد:

گر ز رَوح این سخن بویی برد روح ظهیر                                 بی‌ صدای صور برخیزد ز خاک فاریاب

مشفقی در طول حیات خود این آثار را به جای نهاده است که از میان آنها مطایبات و غزل‌هایش امتیاز بیشتری دارد:

1. دیوان قصاید، قطعات، ترجیعها، ترکیبها، مخمّسها، رباعیات و مثلثات (که ابتکار خود اوست)

2. دیوان غزلیات

3. دیوان مثنوی‌ها (ساقی‌نامه، مثنوی گلزار ارم و ....)

4. دیوان مطایبات

مشفقی تمام عمر خود را، که نیم‌قرن بیشتر نبود، در اواخر دورۀ ظهور و اوج مکتب وقوع و اوایل رواج سبک هندی گذراند. مکتب وقوع از یکسو در سهولت و روانیِ لفظ و لطافت معنا چشم به سعدی داشت و از سوی دیگر، با توجه به مضامین باریک، آرام آرام از بُنلاد‌های سبک هندی پا فراتر می‌نهاد. اما سبک هندی هنوز تا ظهور سردمداران اصلی و مکتب‌سازان بزرگ خود یعنی صائب و کلیم فاصله داشت، هرچند تجربۀ کسی به بزرگی عرفی شیرازی را هم ذخیره کرده بود. مشفقی مانند عرفی در دوره‌ای زیسته و در میان شاعرانی بالیده بود که شعر فارسی در آن دوره و در میان آن شاعران در گذار از مکتب وقوع به سبک هندی رسیده بود.

مشفقی دو قرن پس از عبید زاکانی به طنز پرداخته است، اما چند تفاوت با عبید دارد. یکی آنکه شعر مشفقی، هم به لحاظ استحکام و قدرت و هم به لحاظ قریحه و لطافت، از شعر عبید فراتر می‌ایستد. در یک کلام، مشفقی از عبید شاعرتر است.

دو دیگر اینکه طنز عبید سیاسی است. مشفقی طنز سیاسی تقریباً ندارد و البته طنز اجتماعی دارد، اما طنز عبید در اجتماعیات هم از مشفقی فراتر می‌ایستد. به علاوه، بخش مهمی از توفیقات عبید مرهون آثار منثور طنز و هزل و هجو اوست، در حالی که مشفقی، اگر چه در دیوان طنز خود به نثر هم پرداخته است، نثرش تنها در جهت توضیح اشعار طنز و هزل و هجو اوست.

شعر مشفقی، علاوه بر روانی و شیوایی که در انواع قالب‌های شعری او به چشم می‌خورد (و ما در شعر بزرگان مکتب وقوع چون کلیم و وحشی بافقی سراغ داریم)، برخی نوجویی‌ها در وزن یا قالب نیز دارد از جمله چند قرن پیشتر از حکیم صفای اصفهانی در کاربرد وزن‌های سنگین و پرطنین ابداع به خرج داده است.

قطعه‌ای از مشفقی:

به عرض خواجۀ سعد این سخن رساندنی است                         که جز دعای توام بر دهن نمی‌گذرد

بیان حالت من گر ملالتی نشود                                             زیک دو حرف در انجمن نمی‌گذرد

شعار من سخن است و سخن‌شناس تویی                               معاش بسنده ولی از سخن نمی‌گذرد

غرض به ملک غریبی که می‌روم این است                              به هرزه ورنه کسی از وطن نمی‌گذرد

زمانه را گذران گفته‌اند و این عجب‌ست                                  درین زمانه که اوقات من نمی‌گذرد

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

حکایت خرگرد و مدرسه: در نسبت مدرسۀ غیاثیه و بستر ظهورش

حکایت خرگرد و مدرسه: در نسبت مدرسۀ غیاثیه و بستر ظهورش

مهدی گلچین عارفی

این کتاب پیرامون معماری و تاریخچه مدرسه مبارکه غیاثیه در شهر خرگرد (خواف) در استان خراسان رضوی است.

ره افسانه‌زدند؛ تبارشناسی آثار خلقیات‌نویسان ایرانی در پنجاه سال اخیر

ره افسانه‌زدند؛ تبارشناسی آثار خلقیات‌نویسان ایرانی در پنجاه سال اخیر

آرمین امیر

در این کتاب با بهره‌گیری از چارچوب مفهومی و روش ادوارد سعید در کتاب شرق‌شناسی به تبارشناسی مهم‌ترین

منابع مشابه بیشتر ...

راز ماندگاری ایران

راز ماندگاری ایران

حسن انوری

این کتاب دربرگیرندۀ ده نوشتار در زمینه‌های مختلف ادبیات فارسی است.

معنی زندگی

معنی زندگی

حسن انوری

این کتاب دربرگیرندۀ ده نوشتار در حوزه‌های مختلف فرهنگ‌نویسی و ادبیات فارسی اعم از شعر و نثر است.

دیگر آثار نویسنده

به‌گزینۀ شعر عرفی شیرازی: شاعر سبک هندی در آغاز دورۀ صفوی

به‌گزینۀ شعر عرفی شیرازی: شاعر سبک هندی در آغاز دورۀ صفوی

به کوشش سیدعلی موسوی گرمارودی

این کتاب دربرگیرندۀ زندگی‌نامۀ عرفی شیرازی از شاعران سبک هندی در آغاز دورۀ صفوی و گزیده‌ای از اشعار