نقد بیغش: مجموعۀ گفتگوهای دکتر پرویز ناتل خانلری با صدرالدین الهی دربارۀ صادق هدایت، بزرگ علوی، ملکالشعرای بهار، نیما یوشیج و صادق چوبک
خلاصه
این کتاب حاصل گفتوشنودهایی است که صدرالدین الهی، یکی از روزنامهنگاران شناختهشدۀ دهههای سی تا پنجاه خورشیدی، در فاصلۀ اواخر زمستان ۴۴ تا اوایل بهار ۴۶ با دکتر خانلری انجام داده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را در بالای صفحه ببینید.
این کتاب حاصل گفتوشنودهایی است که صدرالدین الهی، یکی از روزنامهنگاران شناختهشدۀ دهههای سی تا پنجاه خورشیدی، در فاصلۀ اواخر زمستان ۴۴ تا اوایل بهار ۴۶ با دکتر خانلری انجام داده است.
«پرویز ناتل خانلری» نام ناشناختهای در عرصۀ فرهنگ و ادب معاصر ایران نیست؛ از رسالۀ دکتریاش با نام «تحقیق انتقادی در عروض فارسی» که بعدتر با نام «وزن شعر فارسی» در قامت کتابی مستقل به چاپ رسید، تا دورههای ماندگار و پیشگام مجلۀ «سخن»، ارائۀ متن انتقادی از دیوان حافظ، نوشتن کتابهایی چون «زبانشناسی و زبان فارسی»، «تاریخ زبان فارسی»، «فرهنگ تاریخی زبان فارسی»، ویرایش «سمکِ عیار» و... کارنامۀ پژوهشی او دربرگیرندۀ آثاری کممانند و ماندگار در تاریخ فرهنگ ایران است.
این کتاب حاصل گفتوشنودهایی است که صدرالدین الهی، یکی از روزنامهنگاران شناختهشدۀ دهههای سی تا پنجاه خورشیدی، در فاصلۀ اواخر زمستان ۴۴ تا اوایل بهار ۴۶ با دکتر خانلری انجام داده است. الهی در پایانبندی کتاب، زیر عنوان «یادی از استادی» مینویسد: «بیشک طولانیترین و پرحوصلهترین گفتوگویی که دکتر خانلری با روزنامهنگاری کرده است، صحبتهایی است که من و او، از اواخر زمستان ۴۴ تا اوایل بهار ۴۶ بهطور مرتب و بدون وقفه، در آغاز، هفتهای یک بار و سپس که چاپ مطالب شروع شد، هفتهای دو بار، با هم داشتهایم و محور آن، شعر و نثر فارسی از نظرگاه او بوده است و نیز خاطرههای ادبی وی از نویسندگان و شاعران معاصر و نقد و بررسی کارهای ایشان».
یک فصل از این کتاب پیشتر، به صورت کامل، در همان زمانِ انجام گفتوگو، در مجلۀ «سپید و سیاه» به چاپ رسیده است: فصل مربوط به صادق هدایت و نیز بخشی از فصل مربوط به بزرگ علوی. البته بخش مربوط به هدایت که حدود نیمی از گفتوگوهای کتابِ «نقد بیغش» به آن ویژه داشته شده، نه حالت گفتوگو که شکل تکگویی دکتر خانلری را دارد. الهی دربارۀ دلیل توقف انتشار مصاحبهها مینویسد: «دلیل توقف، از یک طرف حملههای بیپایهای بود از طرف متولیان «امامزادۀ هدایت» به خانلری و بعد، از طرف دیگر، اشارۀ دستگاه ممیزی به او و به من، که صحبت از آقای بزرگ علوی در شرایط حاضر مصلحت نیست...».
سالها بعد فصلهای مربوط به نیما یوشیج، ملکالشعرا بهار و صادق چوبک به تشویق دکتر جلال متینی در مجلۀ ایرانشناسیِ آمریکا منتشر میشود (۱۳۷۰ خورشیدی) و سرانجام به تشویق دکتر احسان یارشاطر، نقد بیغش صورت کتابی را میپذیرد که اکنون در دست ما است. الهی پس از مقدمه، دو فصل را با نامهای «خانلری و من» و «دکتر خانلری کیست؟» در آغاز کتاب گنجانده است. نخستین بخش از دیدگاهها یا خاطرههای ادبی خانلری، از صفحۀ ۷۵ و با عنوان «خانلری و هدایت» آغاز میشود. میانتیترهای این فصل عبارتند از: هدایت یک میرزاقلمدون به تمام معنی بود، دکتر شین پرتو صادق را به هند برد، این است سیمای صادق هدایت در سالهای آخر، او آغازگر تحقیق علمی در فرهنگ عامیانه بود، هدایت اولین نویسندۀ غیرواعظ بود، این تفاوت چیست؟ سهلانگاری هدایت سنت و آیه نیست، نقدی بر «بوف کور» این اثر سیاه درخشان، علت چیست؟، دربارۀ ساختمان داستان، در بوف کور تشبیهات زیبا فراوان است، دربارۀ اندیشههای این کتاب و دربارۀ نثر و شیوۀ بیان کتاب. خانلری که در شعر معاصر فارسی با سرودۀ بلندی با نام «عقاب» شناخته میشود، این شعر را به صادق هدایت تقدیم کرده است.
در این فصل افزون بر آشنایی با دیدگاههای ادبی خانلری دربارۀ هدایت، اطلاعات نابی در حوزۀ تاریخ شفاهیِ ادبیات معاصر کسب خواهید کرد؛ مثلاً بخشی از ماجراهای مربوط به آخرین شب حضور هدایت در ایران روایت شده است و .... .
اگرچه فصلهای بعدی کتاب به گستردگی فصل نخست نیست، پیکرهبندیشان تفاوتی با بخش نخست ندارد؛ یعنی در تمام این فصلها افزون بر آشنایی با دیدگاههای خانلری دربارۀ آثار افراد، اطلاعاتی نیز در حوزۀ تاریخ شفاهی کسب میکنیم. شخصیتهایی که به ترتیب، پس از فصل اول مورد بررسی قرار میگیرند، عبارتند از: بزرگ علوی، ملکالشعرای بهار، نیما یوشیج و صادق چوبک. در خلال این مباحث به شخصیتهای چون دکتر فاطمه سیاح، جلال آلاحمد، احسان طبری، دهخدا، شهریار، اخوانثالث، شاملو و ... هم اشارههایی شده است. شاید اشارههای مربوط به زندۀیاد فاطمه سیاح را جز در این کتاب، در منبع دیگری نتوان پیدا کرد.
خانلری در قسمتی از کتاب دربارۀ تفاوت بین ایرج و بهار میگوید: در اینکه ایرج متأسفانه شاعر متفنن است و به قول خود بهار در همان مثنوی مستزاد، کمکار، به علاوه واقعاً آن عمق ادبی بهار را ندارد. ایرج یک چشمۀ صاف و بدون پست و بلند است که کف آن را میتوان دید و بهار مثل یک رودخانۀ پرخروش که باید بلد بود در کدام گدارش چه چیز نهفته است و پایابهایش کجاست.
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
منابع مشابه بیشتر ...
کارنامۀ فیاض: مجموعۀ آثار دکتر علیاکبر فیاض به انضمام مقالهها و یادداشتها دربارۀ او، اسناد و تصاویر
به کوشش سلمان ساکت با همکاری اعظم رمضانی کامهعلیادکتر علیاکبر فیاض یکی از بنامترین چهرههای علمی و فرهنگی خراسان در صدسال اخیر است. او با وجود عمر
دیگر آثار نویسنده
طفل صدسالهای به نام شعر نو؛ گفتگوی صدرالدین الهی با نادر نادرپور
صدرالدین الهیاین کتاب حاصل مصاحبۀ هفدهماهۀ صدرالدین الهی با نادرپور است که در مجلۀ «روزگار نو» (چاپ پاریس) از خر
نظری یافت نشد.