سفرنامه تبریز
خلاصه
نویسنده این رساله «سلیمان خان مهندس» فرزند «حکیم داود» است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را در بالای صفحه ببینید.
نویسنده این رساله «سلیمان خان مهندس» فرزند «حکیم داود» است. «حکیم داود» از ارامنه ایران و از اطبائی بود که نسبت به دولت متبوعه خویش خدماتی انجام داد و بالاخره در سال 1268 قمری در تهران درگذشت. جنازۀ او را با احترام و تشییع فصلی به خاک سپردند. «سلیمان خان» از شاگردان مدرسه دارالفنون در رشته مهندسی بود که پس از فراغت از تحصیل، چند سال در همان مدرسه خلیفه و مترجم و بعد معلم ریاضی دارالفنون بود. وی در سال 1316 قمری درگذشت. مأموریت اصلی «سلیمان خان» و هیئت همراه او، تدریس در مدرسه دارالفنون تبریز بود. این هیئت در سال 1293 به تبریز رسیدند. مدت اقامت وی در تبریز هشت ماه و نیم بود. انشای این سفرنامه ساده است و بعضی جملهها شاید به تقلید از زبان خارجی به صورت بریده و مقطع نوشته شده (مانند هوا بسیار خوب با طراوت) که اصطلاحات لازم در گیومه اضافه شده؛ ولی در قسمتهای دیگر به خاطر حفظ متن به همان صورت باقی است. غلطهای املایی زیادی در متن وجود دارد مانند (بامیل خواطر، کسیف، استحظار، برخواستن، خدمتگذاری و ...) از طرفی با اصطلاحات گویشی جالبی در این رساله برمیخوریم مانند منزل مبارکی کردن، بندگی نمودن، لابد شدم، سبقت خصوصیت، به روی بزرگوار نیاوردن و ... .
نویسنده به جزئیاتی در حرکات و خوردن چای و ناهار مکرر اشاره میکند؛ اما همین شیوۀ جزئینگری در آن هنگام که متوجه اطرافش میشود، اطلاعات جالبی از مناظر و آداب و رسوم فرهنگ مردم، مثل استقبال از مسافرین در منازل ارائه میدهد و خواننده را در حال و هوای آن دوره قرار میدهد. مؤلف دربارۀ وظیفۀ پستخانه مینویسد: «انصافاً عمل پستخانه بسی منظم و کار چاپارش بسیار منتظم است و وقت ورود چاپار به هر جایی هیچ تخلف نمیکند».
نسخه خطی این رساله که فعلاً منحصر است با خط نسخ تعلیقی روشن و خوانا نوشته شده و کتابت آن نزدیک به دوره نگارش است. در بعضی جاها اصلاحاتی شده است و جای بعضی از نامهای فرنگی سفید مانده است. تعداد صفحات نسخه صد صفحه 14 سطری است. نام کاتب و تاریخ کتابت ندارد. این سفرنامه در صفحۀ 4011 جلد ششم فهرست نسخههای خطی استاد احمد منزوی معرفی شده است.
متأسفانه میرزا سلیمان خان در مدت کوتاهی که در تبریز اقامت داشت، با بعضی افراد ناشایست و نالایق در ارتباط بود و مجالی برای برخورد با مردم نجیب و مهماندوست تبریز را پیدا نکرد.
نویسنده در ابتدای کتاب مینویسد: حسب الامر اعلی حضرت اقدس شهریاری _ روحی و ارواح العالمین فداه ـ که بنای انتشار رواج علوم و افتتاح مدرسه در دارالسلطنۀ تبریز گردید، ارجاع این کار به عهدۀ بندگان نواب مستطاب اشرف اعظم والا حضرت اعتضاد السلطنه، وزیر علوم مفوض گشت، لهذا از جانب حضرت والا به جهت اتمام این امر به مقرب الخاقان جعفر قلی خان رئیس مدرسه، فرمایشی رفت و جناب ایشان به صوابدید مقرب الخاقان محمدحسن خان ناظم و مقرب الخاقان میرزا عبدالغفار نجم الملک معلمین اسامی التفصیل از مدرسۀ مبارکه منتخب نموده:
محمدجعفر قلی خان به جهت علم طب و شیمی،
نجفقلی خان یاور به جهت علم توپخانه،
غفار خان یاور به جهت زبان فرانسه و علوم ریاضی.
...... مقرر رفت که در شهر ذیقعدة الحرام معجلاً عازم دارالسلطنۀ تبریز گردیده، به ریاست مقرب الخاقان میرزا جوادخان سرتیپ، مشغول تدریس متعلمین و انجام خدمت گردیدم.
اینک این بندۀ درگاه که عازم این سفر گشته، مسافرت و شرح احوالات خود را منقسم به سه فصل نموده معروض میدارم:
فصل اول: در زحمات عرض راه و مشاهدۀ منازل و مترددین و غیره.
فصل دویم: توقف در شهر تبریز و وقایعات آنجا، رفتار و کردار رئیس و ناظم و معلمین و از حالات متعلمین و اجزای مدرسه.
فصل سیم: در مراجعت.
از دارالخلافۀ طهران چهار ساعت به غروب مانده به چاپاری روانۀ تبریز شدم. آقایان مفصله محض مشایعت قریب یک ساعت و نیم یعنی یک فرسخ و نیم همراهی کردند.
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قفلهای دستساز آذربایجان
رحمان احمدی ملکیاز بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درونمایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل
منابع مشابه بیشتر ...
حکایتهای کوچک: خاطرات پراکنده از دورۀ قاجار
حسینقلیمیرزا عمادالسلطنهاین کتاب دربرگیرندۀ حکایاتی است که شاهزادۀ عالم و نکتهسنج حسینقلیمیرزا عمادالسلطنه برای آموزش و پی
سفرنامۀ سدیدالسلطنه: التدقیق فی سیر الطریق و دیگر یادداشتهای روزانه
محمدعلی سدیدالسلطنۀ مینابی بندرعباسیاز محمدعلیخان سدیدالسلطنۀ کبابی مینابی بندرعباسی، یادداشتها و تألیفات بسیاری دربارۀ جنوب ایران و م
نظری یافت نشد.