رباعیهای خیام و نظریۀ کیمیت زمان
خلاصه
روش کار این کتاب بررسی ساختاری از شعر خیام است که با زمان پیوند مییابد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را در بالای صفحه ببینید.
پراکندگی رباعیهای خیامی و مشخص نبودن نام گویندگان آنها، سبب شده که بسیاری از پژوهشگران به بیراهه روند. برای نمونه خلیل شروانی در نزهة المجالس رباعیهای نیمهعارفانهای را از آنِ خیام دانسته است. هدایت برای بیرون آمدن از این کژراهه و شناخت رباعیهای عمر خیام، راهی را پیشنهاد کرده و خود آن را به کار بسته است. وی چهارده رباعی مرصاد العباد نجم الدین رازی و مونس الاحرار محمد بن بدر جاجرمی را از آنِ عمر خیام میداند و این چهارده رباعی را نمونۀ کار خود برای شناسایی رباعیات دیگر او قرار میدهد. این کتاب نیز آنها را اساس کار خود میداند؛ اما نیازی نمیبیند همۀ آنها را از آنِ عمر خیام بداند؛، زیرا خواست نویسنده در این کار یافتن ساختاری برای رباعیهای خیام است و نام خیام میتواند دربردارندۀ عمر خیام و همۀ کسانی باشد که در این ساختار از رباعیهای چهاردهگانه پیروی کردهاند. بنابراین رباعیهای کسانی که در آثار فروغی، نفیسی، برتلس مقدس صوفیانی و دیگران گرد آمده است، هنگامی برگزیده میشود که با آنها همسویی دارد وگرنه برافزوده و ستارهدار و گاهی حذف نیز شده است و این کار حتی از خود آن چهارده رباعی آغاز میشود.
به هر روی بیش از دویست رباعی برگزیده شده که گویای همۀ اندیشههای خیامی است. این رباعیها تا آن اندازه اثرگذارند که همۀ مرزهای جهان را درنوردیدهاند و افزون بر روشنفکران، بسیاری از مردمان ساده نیز آنها را میشناسند. این بدان روست که رباعیهای خیامی با خواست و نهاد مردم سروکار دارد.
روش کار این اثر بررسی ساختاری از شعر خیام است که با زمان پیوند مییابد. در اینجا نظریۀ کیمیت زمان (کمیت ـ کیفیت زمان) پیشنهاد شده است.
گزینش رباعیها بر اساس چهارده رباعی پیشگفته است و رباعیهایی که با آنها همسانی یا پیوند قطبی دارند، خیامی دانسته شده است. بیشترین رباعیهای گردآمده در این کتاب دارای کیمیت زمان است و پس از آن دارای کمیت زمان و پوچی است که کیفیت زمان را در لابلای خود یا در کنار رباعیهای دیگر نشان میدهد و کمتر از همۀ آنها کیفیت زمان است که کمیت زمان را درون خود به همان شیوه داراست.
پژوهشها و نظریهها با پیشفرضهای استوار سامان مییابد و کار پیش رو در این کتاب چهار پیشفرض بنیادی دارد: 1. کمیت زمان که همان زمان خیامی است، ساختار درونمایههای بنیادی رباعیهای خیام دانسته شده است؛ 2. کمیت زمان خیامی که دربردارندۀ آثار پیشاخیامی، خیامی و پساخیامی است، در نهاد ناخودآگاه همگانی بشر نهفته و جهانی است؛ 3. بر پایۀ نهاد همگانی بشر است که جهان دیروز و امروز و خاور و باختر با هم سخن میگویند؛ 4. پیوند میان آثار پیشاخیامی، خیامی و پساخیامی پیوندی است قطبی که گاه نیرومند و گاه سست است و اندازههای آن در گفتمانهای گوناگون بیش و کم میشود. نویسنده در این کتاب میخواهد بر اساس این چهار پیشفرض ساختار بنیادی شعر خیام را بررسی کند و آنگاه این ساختار را درون بسیاری از آثار ادبی پیشاخیامی و پساخیامی نشان دهد و بگوید کیمیت زمان به گونهای پیچیده و ساختمند در بسیاری از آثار پیش و پس از خیام دیده میشود؛ به زبان دیگر این کار خوانشی را پیشنهاد میدهد که رباعیهای خیام و بسیاری از آثار دیگر بر اساس آن خوانده میشود.
نویسنده در دیباچه روش کار و برخی پیشفرضها و پایههای نظری خود را شرح میدهد و به تنقیح و تبیینِ برخی اصطلاحات و واژگان ویژه میپردازد؛ واژگان و اصطلاحاتی همچون کمیّت زمان، کیفیّت زمان و «کیمیّت زمان»، زمان و زمانمندی، بازی گفتمانی، پیوند قطبی، خیامی، پیشاخیامی، پساخیامی و ... را شرح میدهد.
بخش پیشاخیامی که به سدههای پیش از خیام بازمیگردد، نگاهی کوتاه دارد به اندیشههای خیامی در لابلای آثار شاعران، فیلسوفان و نمایشنامهنویسانی که اندیشههایی مانند خیام داشتهاند: اندیشههای خاوری و باختری در کنار هم نهاده شدهاند تا گفته شود کدام یک از آنان خیامگی را به مانند یک فرزند، سرکوب نموده یا پسرکشی به راه انداختهاند و آیا با این کار، خیامیگری از میان رفته است؟
بخش خیامی به روزگار خیام برمیگردد که گاه نشانههای آن تا یک سده پیش نیز در ایران دیده میشود. خیامیگری در این روزگار، با رباعیهای خیام ساختاری نیرومند به خود گرفته تا گفتمانش را در برابر گفتمان عرفانی و معناگرا، برجستهتر سازد و با عرفان به بازی گفتمانی بپردازد. اما خیامیگری در این روزگار از این ساختارهای بسته بیرون نیامد و خود به چهرۀ پدر سرکوبگر دیگری بدل شد که در پیروان خود عقدۀ اختگی پدید آورد.
بخش پساخیامی که کمتر از یک سده در ایران و بیش از دو سده در اروپا پیشینه دارد، از ساختارهای بسته خیامی بیرون میآید و با اندیشههای دیگر پیوند مییابد تا به جهانهای تازه، آزاد و پویاتری بپیوندد. در این بخش بسیاری از آثار امروزی معرفی شده و سه رمان شناخته شده جهان بررسی گردیده است: «بوفکور» هدایت، «زوربای یونانی» کازانتزاکیس و «جاودانگی» میلان کوندرا.
به عقیده نویسنده در رباعیهای خیامی، عناصری چون جبر سنتی، پند و اندرز و پیر آرمانی برچسبی است و پیوند آنها با خیام، پیوند قطبهای ناهمنام است. اما پیوند خیام با آزادیهای اجتماعی انسان ناهمنام نیست، چنانچه کوندرا اشارههای سیاسی و اجتماعی را با جنبههای فردی پیوند میزند. اینجاست که سرسختی و ایستایی ساختارهای خیامیگری در پساخیامی از میان میرود تا پویا شود. پویایی همان گوناگون شدن است که خیام را از پدرشدن و خودکامگی بیرون میآورد. شیوه پساخیامی، هم میتواند خیامیگری و کیمیت را دگرگون کند و هم از آن فراروی کند و به جهانهای تازه پا گذارد.
فهرست مطالب کتاب بدین قرار است:
دیباچه
1. پیشاخیامی
2. خیامی
3. پساخیامی
4. رباعیهای خیام
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه بیشتر ...
نفت خام و سراب آبادانی: تجربۀ نفت در ادبیات داستانی مدرن ایران
رؤیا خوشنویساین کتاب به بازنمایی نفت در ادبیات مدرن ایران، در فاصلۀ دهۀ 1320 تا دهۀ 1390 میپردازد. نویسنده تصوی
به جستجوی گلستان: نگاهی به قصههای ابراهیم گلستان
ناستین (آسیه) جوادیساختار کلی کتاب بدینصورت است که ابتدا به شرح مختصر قصه یا رمان پرداخته شده است؛ سپس شخصیتها به دو
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
بوف کور در سایهروشن قرن (نقد ادبی 2)
علی تسلیمی و دیگراننویسنده در این کتاب، رمان «بوف کور» را از دیدگاههای مختلف بررسی کرده است. یکی دیگر از اهداف نویسند
نفرات نیما و نظریۀ افسانهگردانی
علی تسلیمیاین کتاب به بررسی افسانهگردانی با تکیه بر آثار نیما و کسانی که با او همانندیهایی دارند، میپردازد.