اصطلاحات خوشنویسی در شعر شاعران بزرگ ایران
خلاصه
این كتاب افزون بر شرح اصطلاحات خوشنویسی، جزئیات و روابط اجزای هر بیت را بررسی كرده و با مقایسه آنها با ابیات مشابه، درک زیباییهای نهفته در شعر كهن را آسانتر میكند. همچنین با بررسی چگونگی استفاده شاعران از این اصطلاحات و نیز بسامد هر اصطلاح، به نقد شعر و راهیابی به شیوه تفكر شاعران كمک میكند.معرفی کتاب
این كتاب افزون بر شرح اصطلاحات خوشنویسی، جزئیات و روابط اجزای هر بیت را بررسی كرده و با مقایسه آنها با ابیات مشابه، درک زیباییهای نهفته در شعر كهن را آسانتر میكند. همچنین با بررسی چگونگی استفاده شاعران از این اصطلاحات و نیز بسامد هر اصطلاح، به نقد شعر و راهیابی به شیوه تفكر شاعران كمک میكند.
شاعران نامی ایران همواره از اصطلاحات خوشنویسی همچون مادۀ خام و عنصر سازندۀ تصاویر شعر خود استفاده کردهاند؛ به گونهای که گاه بهرهگیری از نکات فنی و تخصصی این هنر ظرایف پنهان و پوشیدۀ فراوانی در کلام آنها آفریده است. در این کتاب کوشش میشود تا ضمن شرح این اصطلاحات، جزئیات و روابط اجزای هر بیت بررسی شده و گاه با مقایسۀ آن با ابیات مشابه، تا حدی درک زیباییهای نهفته در چنین آثاری آسانتر شود. همچنین بررسی چگونگی استفادۀ شاعران از این اصطلاحات و نیز بسامد هر اصطلاح، تا حدی به نقد شعر و راهیابی به شیوۀ تفکر شاعران کمک میکند.
اگر به ساختار کلی و چارچوب اصلی تحولات فکری ملتهای گوناگون و پیوند آن با ادبیات آنها نظری افکنیم، این نکته را به بداهت درخواهیم یافت که هر گاه تحولی اساسی در اندیشۀ عمومی و ذوق معیار جامعه پدید آمده باشد، نخستین نشانههای آن در ادبیات نمایان شده و دیگر هنرها با توجه به میزان نفوذ و گسترشی که در جوامع مختلف داشته، پس از ادبیات متأثر شده است. با توجه به جایگاهی که خوشنویسی از گذشته میان مردم ایران داشته، از این منظر با ادبیات پیوندی ناگسستنی یافته است. بر این اساس هنگامی که شعر با ساختار فخیم و استوار و متشخص قصیده در مدح پادشاهان و شرح دلاوری آنان سروده میشود، خوشنویسی نیز با شیوۀ خشک و محکم و زاویهدار قلم کوفی و طومار و محقق، وسیلهای میشود در خدمت شاهان برای نگارش فرمان. به تدریج که تفکر و روحیۀ خشن و خشک و حماسی پیشینیان به سوی ملایمت و انعطاف گرایید، شاعران نرمی و روانی غزل را جایگزین صلابت و صعوبت قصیده کردند و خوشنویسان نیز از درشتی و تیزی و یکنواختی و ایستایی در خط به ظرافت و انحنا و رقص و قوس و پیچ و تاب و تموّج تمایل یافتند.
اگر شاعران سلاست و سادگی در روابط محدود و آشکار اجزای شعر را در مراحل بعد به ابهام و پیچیدگی و روابط گسترده و پنهان آن تبدیل کردند، خوشنویسان نیز از انفکاک و وضوح کلمات در شیوۀ نسخ و ثلث به پیچیدگی و پیوندهای بسیار در شیوههای اجازه و مسلسل و تعلیق گرایش یافتند.
همانطور که فردوسی سالهای بسیار از عمر خویش را صرف قوامبخشی زبان فارسی در آن دوره کرد تا در نهایت سعدی زبان معیار را به وجود آورد، ابن مقله نیز زحمات بسیار متحمل شد تا قوانین وضعشدۀ او در خوشنویسی زمینهساز خط معیار، یعنی نستعلیق به دست میرعماد گردد.
اگر همین مقایسۀ شعر و خوشنویسی را ادامه دهیم، شباهتهایی فراوان میان سبک هندی در شعر و قلم شکسته نستعلیق آشکار خواهد شد و این شباهتها به حدی است كه اگر شعر صائب و خط درویش عبدالمجید، نمایندگان ممتاز این دو گروه را در كنار هم قرار دهیم، آنها را آیینه تمامنمای یكدیگر خواهیم یافت. برای روشنشدن مطلب میتوان به برخی از وجوه مشترک آنها اشاره کرد:
الف) در شکسته نستعلیق افزون بر آنکه حروف و واژهها شکلهای گوناگونی دارد، نحوۀ پیوند و ارتباط میان آنها نیز مختلف است و این آزادی عمل بزرگترین دستمایۀ هنرمند برای ابداع و ابتکار است به گونهای که خوشنویس میتواند جملهای واحد را در ترکیبهای گوناگون بنویسد؛ همچنانکه در شعر سبک هندی نیز شاعر با کشف ارتباطهای فراوان میان واژهها موضوعی واحد را در مضمونهای متعدد بیان میکند.
ب) ریزهکاریها و روابط باریک و پنهان در شعر سبک هندی همانند اتصالات نازک و فراوان قلم شکسته، نوعی ابهام و پیچیدگی در خواندن قطعه و درک شعر پدید میآورد.
ج) در شعر سبک هندی از آنجا که موضوع و مضمون بیشتر در قالب یک مصرع بیان میشود، بسیار موجز است؛ چنانکه در شکسته نستعلیق نیز عواملی بسیار مانند حذف قسمتهایی از شکل حروف، ریزنویسی بخشی از کلمات، سوارکردن حروف و واژهها بر هم و پیوستهنوشتن بسیاری از واژهها ایجازگونه است.
پس از جریان سبک هندی، یکی از مهمترین تحولاتی که در شعر فارسی پدید آمد، شعر نو است که از سوی نیما یوشیج مطرح شد و این تحول بزرگ ادبی تأثیری فراوان در هنر خوشنویسی به جا گذاشت؛ به گونهای که پس از این ابتکار نیما بسیاری از خوشنویسان نیز خواهان نوآوری و بیرونآمدن از قالبهای سنتی چلیپا و کتابت و کتیبهنگاری و سطرنویسی شدند و با صورتهای آزاد و رها از قید و بند، به آفرینشهای بدیع هنری پرداختند.
افزون بر این شباهتهای ساختاری، از حیث محتوایی نیز میان ادبیات و خوشنویسی پیوندهایی نزدیک برقرار است؛ مثلاً پس از گسترش و رواج ادبیات صوفیانه در ایران خوشنویسان نیز به سلسلههای مختلف صوفیانه متمایل شدند؛ اگر به رسالههای خوشنویسی ـ بهویژه به دیباچه آنها ـ نظری افكنیم، نزدیكی و ارتباط عمیق آنان را با ادبیات تعلیمی و اخلاقگرای شاعران و نویسندگان صوفی مشرب ایران بهوضوح خواهیم دید.
بدین ترتیب ادبیات و خوشنویسی همواره در ارتباط گسترده با یکدیگر بوده و در صورت و محتوای هر دو نشانههایی آشکار از تأثیر اندیشه و ذهنیت غالب بر جامعۀ ایرانی در ادوار مختلف را میتوان یافت.
در فصل اول كتاب با نام «فردوسی» نویسنده به استفاده فردوسی از واژههایی چون دیوان، دبیر، نویسنده، نامه، دفتر و نوشته به جای واژههایی چون تحریر و كتابت و انشاءكردن اشاره میكند و از كاربرد كلماتی چون حریر سپید، مهره، مهر نهادن بهجای طغرا، توقیع (به معنای فرمان)، كلک (به معنای نی توخالی)، سیمینقلم، دبیر (با صفاتی چون فرخ، جهاندیده، خردمند، پژوهنده، بزرگ و كهن) سخن میگوید.
نویسنده به همین ترتیب در فصل دوم به شعر فرخی پرداخته و نسبتهای خارقالعادهای كه فرخی به ابزار كار نوشتن داده و همچنین معانی عاشقانه و غنایی كه از اصطلاحات خوشنویسی برآورده است را بررسی میكند.
در فصل سوم مربوط به منوچهری، تشبیه لاله به دوات، برق ابر به نوشته زرین، نرگس به عشر، رخ به طومار، مژگان به وراق، قطره باران به نقطه سفیداب و برگ یاسمن به طومار در شعر او بررسی شده است.
نویسنده درباره مسعود سعد نیز معتقد است او واژههای خوشنویسی را در توصیف وحشت و تنهایی و فریاد و درد و پریشانی و اشک و شكایت و ترس و سكوت و ستوه و خستگی و ناله و خاموشی خود در لحظههای تلخ و تاریک در بندبودنش به كار برده است. برای مثال در تصاویر شعر مسعود سعد، قلمی كه به هنگام نوشتن در دست قرار میگیرد، مانند انسانی است كه به دار آویخته شده و از این به دار آویختهشدن قدر و منزلتش بیشتر میشود.
همچنین سنایی در این كتاب نخستین شاعری شناخته شده كه نام قلمهای خوشنویسی چون نسخ و محقق و طغرا را به كار برده است و به اعتقاد نویسنده توصیفات سنایی از اصطلاحات خوشنویسی از سوی شاعران پس از او بسیار استفاده شده است. در این فصل درباره تشبیهات حروفی سنایی میخوانیم این تشبیهات نیز از دیگر زمینههایی است كه ذهن خلاق سنایی در آن مجال هنرنمایی یافته و توانسته است با افزودن عناصری تازه به تصاویر تكراری گذشته تا حدودی آنها را از تكرار برهاند.
در فصل بعد درباره خاقانی و ارتباط آثار او با اصطلاحات خوشنویسی آمده است: خاقانی از آگاهیهای علمی گسترده در آفرینش تصاویر و مضامین شعری بكر و بدیع استفاده كرده است ... خاقانی افزون بر آنكه نام قلمهای مختلف خوشنویسی چون نسخ و ثلث و رقاع و دیوانی و مغربی و طغرا را در مضامین شعری خود بهكار برده، بهگونهای آنها را توصیف نیز كرده است كه نشاندهنده آشنایی كامل او با قلمهای خوشنویسی است.
در بخش «شرح اصطلاحات خوشنویسی» نیز اصطلاحات خط معقلی، خط كوفی، خط ثلث، خط محقق، خط ریحان، خط مسلسل، خط غبار، خط نسخ، خط طومار، خط توقیع، خط رقاع، خط كوفی مغربی، خط تعلیق، خط دیوانی، خط طغرا، خط شكسته، خط تحریر، سیاه مشق، خط زنگاری، رقم كردن، صریر، طره، شق و قط، وراق، لیقه و دوات، ماهی كلك، شان و صفا و مسطر توضیح داده شدهاند.
فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:
پیشگفتار
مقدمه
فردوسی
فرخی
منوچهری
ناصرخسرو
مسعود سعد
سنائی
خاقانی
مولوی
سعدی
خواجوی کرمانی
حافظ
جامی
کلیم کاشانی
صائب
ملکالشعرای بهار
شرح اصطلاحات خوشنویسی
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
منابع مشابه بیشتر ...
مروارید ادب ایران
سمانه سنگچولیشهابالدین عبدالله مروارید ملقب به بیانی کرمانی، تنها شاعری است که در قرن نهم هجری به سرودن رباعی شه
نظری یافت نشد.