ادبیات در جهان اسلام
خلاصه
در این کتاب مؤلف با استفاده از تصاویر جذاب و ابیاتی پراکنده از شاعران برجسته تاریخی خواندنی از سیر تحول و دگردیسی ادبیات در اسلام به دست آورده، همچنین این کتاب به واژههای قرآنی نیز در شعر شاعران اسلام پرداخته و چگونگی گردآوری این واژههای قرآنی را نیز توضیح داده است.معرفی کتاب
در این کتاب مؤلف با استفاده از تصاویر جذاب و ابیاتی پراکنده از شاعران برجسته تاریخی خواندنی از سیر تحول و دگردیسی ادبیات در اسلام به دست آورده، همچنین این کتاب به واژههای قرآنی نیز در شعر شاعران اسلام پرداخته و چگونگی گردآوری این واژههای قرآنی را نیز توضیح داده است.
مفهوم ادبیات تا دورۀ اخیر در زبان عربی یا سایر زبانهای اسلامی با واژهای واحد بیان نشده بود؛ در واقع تنوع واژگان مورد استفاده برای انتقال مفهوم ادبیات، خود دلیل آشکاری بر گسستگی مفهوم این واژه در آن زبانها بود. اعراب در وهلۀ اول متوجه شدند برخی افراد استثنایی میتوانند با شیوهای هنری و عاطفی واژگان را آرایش دهند و همچنین کنش ارتباط را از سطح گفتار عادی فراتر ببرند. از جملۀ این افراد شاعر بود که با انجام عمل شاعرانه، همچون گوهرفروشی که گردنبند میسازد، واژگان را مانند جواهرات کمیابی جمعآوری و سرهم میکرد (نظم). فرد دیگر خطیب، ناطق یا سخنگوی قبیله بود که واژگان را به دقت انتخاب میکرد، اما آنها را بدون رعایت نظمی که وزن بر شاعر تحمیل میکند، ارائه میداد (نثر). فرد سوم، کاهن یا پیشگو بود که مقفی و به زبانی مبهم سخن میگفت و طبیعت عامدانه رازگونۀ گفتههایش او را از خطیب متمایز میکرد. در قرون وسطی به همۀ آنچه ما اکنون بر آن نام ادبیات مینهیم، نظم و نثر گفته میشد. ادیب کامل، شاعر خطیب نامیده میشد. اگرچه در این زمان، نوشتار برجستهتر از گفتار بود و نثر هنری، از صورت خطابی به صورتی کاملاً ادبی تبدیل شده بود.
یکی از ویژگیهای خاص ادبیات منثور اسلامی اولیه، تقلید مکرر از قرآن بود و در آثار نویسندگانی که خواندن قرآن را فراگرفته و عمدۀ متونش را به خاطر سپرده بودند، به ناگزیر راه پیدا کرده بود. با این حال قرآن اصول اخلاقی متعددی را دربر میگرفت که نویسندگان پس از ابن مقفع آنها را در رسالات اخلاقی خود گنجاندند. این آثار با نقل قولهایی از قرآن و همراهی شروح، رنگ و بوی اسلامی غلیظی دارند. چنین نقل قولهایی در آثاری با ملاحظات اخلاقی و دینی اندک نیز بارها دیده شده است.
منتقدان و تاریخنگاران معتقدند شعر کهن، اساساً بدوی (بادیهای) یا حداقل از سنخ بدوی بود و شهرهای شبه جزیرۀ عربستان تنها تعداد محدودی شاعر بااستعداد تولید کرد. پس از ظهور اسلام و فتوحات بعدی، عادات کهن ادامه یافت و مشهورترین شاعران در قرن اول هجری هنوز اعراب بادیهنشین بودند. بعدها با وجودی که پیوسته شهرهای تازهای در بینالنهرین یا دمشق، پایتخت امویان تأسیس میشد، سبک زندگی صحرانشینان حفظ شد و کمابیش قصیدههای سنتی تألیف شد. اخطل مسیحی (وفات 92 هـ.ق)، فرزدق (وفات 110 هـ.ق) و جریر (وفات 110 هـ.ق) برجستهترین چهرههای این دوره بودند هم از لحاظ توانایی تولید تصانیفی شایستۀ شاعران کهن و هم از لحاظ مناظره در شعر که منازعات دورۀ پیشااسلامی را به یاد میآورد.
کتاب «ادبیات در جهان اسلام» بخشی از کتاب مهم مجموعه جهان اسلام ویراسته برنارد لوئیس بوده که به وجوه گوناگون فرهنگ، تمدن و تاریخ جهان اسلامی پرداخته است. هر کدام از بخشهای این کتاب را محققی متخصص در موضوع مربوطه نگاشته و تصاویری منحصر به فرد مباحث کتاب را مستند کردهاند که خود دارای ارزش هنری و تحقیقی فراوان در مورد اسلام است.
نویسنده بخش ادبیات، شارل پلا مستشرق برجسته فرانسوی و ویراستار دائرةالمعارف اسلام و استاد زبان و ادبیات عربی است که این آثار مهم اسلامی را به فرانسه ترجمه کرده و علاوه بر تصحیح مروجالذهب و معادنالجوهر علی بنحسین مسعودی، آثار فراوان دیگری درباره ادبیات اسلام نوشته است.
کتاب حاضر به جریانهای مهم اسلامی، ادبی در زبانهای عربی، فارسی و ترکی میپردازد و آنها را از پیش از اسلام تا روزگار معاصر مرور و بررسی کرده است. در این کتاب مؤلف با استفاده از تصاویر جذاب و ابیاتی پراکنده از شاعران برجسته تاریخی خواندنی از سیر تحول و دگردیسی ادبیات در اسلام به دست آورده، همچنین این کتاب به واژههای قرآنی نیز در شعر شاعران اسلام پرداخته و چگونگی گردآوری این واژههای قرآنی را نیز توضیح داده است.
فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:
مقدمه
فراتر از ادبیات: قرآن
شعر صحرا
شعر شراب و عشق
عرف و آفرینش
چالشی از ایران
ادبیات مردمی
زبان نوشتاری و گفتاری
فارسی نو
نثر مسجع عربی
پایان شکوه
انحطاط و شکوفایی
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.