۱۷۳۹
۰
هاروارد مک‌دونالد: 43 نمای نزدیک از سفر به آمریکا

هاروارد مک‌دونالد: 43 نمای نزدیک از سفر به آمریکا

پدیدآور: سیدمجید حسینی ناشر: افقتاریخ چاپ: ۱۳۹۱مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۲۵۰۰شابک: 7_831_369_964_978 تعداد صفحات: ۲۶۴

خلاصه

نویسنده در این کتاب سعی کرده با زبانی ساده، مانند یک عکاس، 43 مرکز مهمی که در آمریکا از نزدیک مشاهده کرده را برای مخاطب روایت کند.

معرفی کتاب

نویسنده در این کتاب سعی کرده با زبانی ساده، مانند یک عکاس، 43 مرکز مهمی که در آمریکا از نزدیک مشاهده کرده را برای مخاطب روایت کند.

در مقدمۀ کتاب آمده است: از همان اول باری که علاقمند به کتابخوانی شدم، یکی از کتاب‌هایی که همیشه تصاویر ذهنی‌ام را می‌ساخت، کتاب خاطراتی بود از سفر آمریکا که جلال رفیع در زمانی که دل و دماغ نویسندگی داشت، با عنوان «در بهشت شداد» نوشته بود. کتاب نسبتاً قطوری بود و تصویری که تکنوکرات اهل قلم دهۀ شصتی ایران از دهۀ آمریکا از دهۀ 80 آمریکا نشان می‌داد، خواندنی بود. از آن روز تا الان که ده‌ها سفر رفته‌ام و ده‌ها مطلب نوشته‌ام، هنوز آمریکا با کلیدواژه‌های سیاسی در ذهنم نقش می‌بندد و خوب و بدش را هر چه می‌فهمم، از همین سفرنامه‌ها و خاطرات شکسته ـ بسته که این سال‌ها منتشر شده یا داستان‌ها و رمان‌هایی که این اطراف می‌گذرد، دیده‌ام و امروز صبح که از فرودگاه بین المللی جان اف کندی وارد خاک آمریکا شدم، به نظرم آمد هرچه خوانده‌ام هیچ است و باید از نو دستگاه ذهنم را بچینم، از سفرنامه جلال آل احمد گرفته تا «بهشت شداد» جلال رفیع و از رمان «بی‌وطن» امیرخانی تا خنده‌دار به فارسی فیروزه جزایری دوما، همه حرف خودشان را زده‌اند نه حرف این سرزمین را. می‌خواهم این چند روز کمی خودم و این تصاویر ذهنی‌ام را کنار بگذارم و بگذارم این سرزمین خودش حرف بزند؛ مثل عکاسی، عکاسی کنم و از خودم کمتر بنویسم؛ پس این کتاب نه روزنوشت است و نه افاضات روشنفکری در مورد سنت و مدرنیته در جهان آمریکایی شده، نه حرف سیاسی و نه حتی دغدغه‌های پدرانه تربیتی، بلکه چند تصویر است و من فقط یک راوی‌ام که سعی می‌کنم روایت کنم با مشاهدات و تصویرها.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

نیویورک شهر نیست که اژدهاست، وارد شهر که می‌شوی، انگار اژدهای هفت‌سری را از فراز کوهی بلند می‌بینی و به سرت می‌افتد نکند اژدها خشمگین شود و دودی هم از خاکسترت برنخیزد. داخل خیابان‌های تنگ «منهتن» جرم سنگین شهر روی سینه‌ات سنگینی می‌کند و احساس می‌کنی مردم که مثل مورچه از این سو به آن سو می‌دوند، مشغول بردن جرم سنگین شهراند. شهر در دست مورچه‌هاست و همگی به خط و منظم حرکت می‌کنند. میلیون‌ها مورچه باربر که بدون ایجاد سروصدا و مزاحمت برای هم، در مسیر خود می‌روند. اصلاً دوست ندارم مثل میرزاحسن خان ایلچی و روشنفکران ندید بدید دوره ناصری در فرنگ «حیرت نامه» بنویسیم یا مثل جلال آل احمد، تاریخ و فرهنگ و پدربزرگم را برسر آمریکایی‌ها بکوبم و صیغه تصغیر «ک» بر سر نام هر کس و چیزی که در آنجا زاییده و روییده بگذارم؛ ولی «نیویورک» هم جای حیرت دارد هم جای تحقیر. هم شهر فرهنگ است هم نیست. هم شهر سیاست است هم نیست و هم از اساس «شهر» است و هم به کل شهر نیست. ولی هر چه هست و هر چه نیست، یک چیز قطعی است و آن اینکه نیویورک شهر «پول» است و دلار و در این هیچ کسی شک و شبهه‌ای ندارد. همه مورچگان نیویورکی از صبح تا شب می‌دوند به خاطر یک مشت «دلار» بیشتر و یک قران مالیات کمتر. همه چیز حساب و کتاب دارد و سر همه هم تویحساب است و همیشه باید چرتکه دستت باشد که فلان کمپانی دو شاهی کمتر می‌گیرد و فلان مغازه «آوت لت استور» 20 درصد تخفیف داده برای بیست روز یا اگر از قبل «گیفت کارت» داشته باشی سر شانسی و یکی می‌خری و دو تا می‌بری.

«دانشگاه کلمبیا، قلب هارلم»، «موزه متروپولیتن، گفت و گو با چشمان سنگی»، «موزه مادام توسو، آروزهای بر باد رفته»، «قلعه باسکرویل»، «نیاگارا اسب سپیدی جداکننده دو فرهنگ»، «قبرستان ملی آرلینگتون»، «دانشگاه مریلند»، «علم بهتر است یا ثروت»، «زندگی شبانه، وقتی مورچه نیویورکی بارش را زمین می‌گذارد» از مهم‌ترین قاب‌های نوشتاری این کتاب است.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

مجید مصطفوی

نیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفق‌ترین و محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان و یکی از بهت

زبان ملت، هستی ملت

زبان ملت، هستی ملت

امامعلی رحمان

زبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش