فارنهایت 451
خلاصه
فارنهایت 451 را بسیاری شاهکار شمارۀ یک ری بردبری میدانند و حتی خود او هم نگاه ویژهای به آن دارد. این اثر ترسیمکنندۀ آیندهای تلخ برای کشور آمریکاست. پیش و بیش از هر چیز دنیای آیندۀ این کشور را مبتنی بر دروغ و فریب میبیند.معرفی کتاب
فارنهایت 451 را بسیاری شاهکار شمارۀ یک ری بردبری میدانند و حتی خود او هم نگاه ویژهای به آن دارد. این اثر ترسیمکنندۀ آیندهای تلخ برای کشور آمریکاست. پیش و بیش از هر چیز دنیای آیندۀ این کشور را مبتنی بر دروغ و فریب میبیند.
ری داگلاس بردبری نویسنده، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و شاعر آمریکایی متولد واکگان ایالت الینوی آمریکا استاد مسلّم سبکهای فانتزی، وحشت و علمی ـ تخیلی بود. البته بردبری هیچگاه خودش را یک نویسندۀ داستانهای علمی ـ تخیلی نمیدانست و تنها همین اثر را در این سبک جای میداد، اما با بررسی کوتاهی در آثار او رگههای پررنگ این گونۀ ادبی را میتوان دید. به هر حال سبک و گونۀ آثار داستانی بردبری هر چه که باشد، در بیشتر آنها یک ویژگی بارز وجود دارد که ناشی از دید خود اوست؛ این ویژگی تلخ و سیاهبینی نسبت به آینده است. بردبری تا حد زیادی معتقد به حفظ سنتها و ارزشهای والای فرهنگی است. او البته این سنتها و ارزشها را در غالب موارد در تضاد با پیشرفت نمیبیند، بلکه با تخریب یا دستکم فراموشی آنها به بهانۀ پیشرفت و تحول مخالف است. با این حال گویی که سرنوشت محتوم این سنتها را مرگی در آیندهای نه چندان دور میبیند و چندان با خوشبینی به فردا نگاه نمیکند.
اما فارنهایت 451 را بسیاری شاهکار شمارۀ یک او میدانند و حتی خود او هم نگاه ویژهای به آن دارد. این اثر ترسیمکنندۀ آیندهای تلخ برای کشور آمریکاست. پیش و بیش از هر چیز دنیای آیندۀ این کشور را مبتنی بر دروغ و فریب میبیند. ارزشها انگار زیر خروارها آهن و فولاد مدفون شدهاند و حتی دیگر کسی آنها را به یاد ندارد. دنیایی سرد و فولادی به وجود آمده که در آن قرص خواب پرمصرفترین کالای مردم است. در این بین کسانی که سابق بر این آتش را فرو مینشاندند، حالا خود آتش میافکنند و کتاب میسوزانند و این طنزی تلخ در خود پنهان دارد. اما شاید برخلاف بسیاری قهرمان اصلی این داستان کتابها نباشند. شاید اصل موضوع بر سر همین مرگ احساس و ارزشها باشد. در یکی از زیباترین و مهمترین لحظات کتاب، وقتی شعری خوانده میشود، زنی شروع به گریه میکند و آنقدر دوستانش را شگفتزده میکند که یکی از آنها از او فرار میکند. حتی خود زن هم شوکه شده که چه بر سرش آمده است و این اشکها چیست؟
فارنهایت 451 یک اثر علمی ـ تخیلی است و اما یک تفاوت بسیار روشن و مهم با بسیاری از آثار اینگونه ادبی دارد. بیشتر این آثار بعد از گذشت چند سال جذابیت خود را از دست میدهند؛ به این دلیل که اغلب صرفاً مبتنی بر پیشرفتهای فنی بشر و تحولات علمی و صنعتی جوامع انسانی هستند و پس از چند سال یا دهه وقتی واقعاً بشر به آن درجه از پیشرفت (وحتی بیشتر از آن) رسید، دیگر تازگی خود را از دست میدهند؛ اما فارنهایت 451 مانند آثار بزرگ و ماندگار این سبک ادبی در پشت این لایۀ ظاهری خود (این پیشرفتها و تحولات) حرفهایی پنهان دارد. حرفهایی از جنسی که هیچگاه غبار گذشت زمان بر آنها نمینشیند. بردبری این رمان را در اوایل دهۀ پنجاه میلادی نوشت و کاملاً طبیعی است که بشر به دستآوردهای علمی بیشتری نسبت به آنچه در این کتاب آمده، رسیده باشد و اما حرفهای آن هنوز بوی کهنگی نگرفتهاند و شاید همین مهمترین دلیل مطرح شدن این کتاب باشد.
افزون بر این باید به نثر خاص بردبری اشاره کرد که در این اثر به حد اعلای خود رسیده است. نثری که بیشتر به شعر میماند تا نثر. عنصر خیال در تکتک جملات او به چشم میخورد و وزن و آهنگ متن نیز آنقدر خوش است که خواننده نیز گاهی فراموش میکند با یک اثر داستانی منثور روبروست و نه یک شعر موزون خوشآهنگ. این تکته وقتی جالبتر میشود که به موضوع، بنمایه و همچنین گونۀ ادبی کتاب توجه کنیم. ورود این عناصر به یک داستان علمی ـ تخیلی کاری بسیار مشکل است که نویسنده به خوبی از پس آن برآمده است. اینکه به جسم یک داستان با روایت خطی ظاهراً ساده روحی چنین لطیف بدمی، شاید تنها از بردبری و انگشتشماری دیگر برآید. بردبری این جسم را هم به حال خود رها نکرده است. متن داستان را هم با نثر پیچیده اما روانش ظاهری زیبا داده است.
فهرست مطالب:
بخش اول: چه لذتی است سوزاندن
بخش دوم: الک و ماسه
بخش سوم: سوختن درخشان
مصاحبه با ری بردبری
حواشی
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قفلهای دستساز آذربایجان
رحمان احمدی ملکیاز بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درونمایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل
منابع مشابه
رستم در قرن بیستودوم
عبدالحسین صنعتیزاده؛ ویرایش مهدی گنجوی، مهرناز منصوریصنعتیزاده در رمان «رستم در قرن بیستودوم» که اولینبار به قصد پاورقی در روزنامۀ شفق سرخ نوشته و منت
نظری یافت نشد.