نامههای پدری به دخترش
خلاصه
این كتاب مجموعهای از ۳۰ نامه جواهر لعل نهرو را در برمیگیرد. وی این نامهها را در تابستان سال ۱۹۸۲ برای دختر دهسالهاش ایندرا نوشته كه بعدها نخستوزیر هند شد.معرفی کتاب
این كتاب مجموعهای از ۳۰ نامه جواهر لعل نهرو را در برمیگیرد. وی این نامهها را در تابستان سال ۱۹۸۲ برای دختر دهسالهاش ایندرا نوشته كه بعدها نخستوزیر هند شد. این نامهها در اصل فقط برای استفاده دخترش كه از او دور بود نوشته شده و بعدها به علت اینكه بازتاب گوشهای از تفكرات نهرو بوده، منتشر شده است. نامههای نهرو از یکسو مقدمهای بر كتاب بزرگ «نگاهی به تاریخ جهان» اثر جواهر لعل نهرو است و از سوی دیگر به شكلی مستقل، شامل اطلاعاتی است كه برای كودكان و نوجوانان و مردم عادی بسیار مفید است.
ایندیرا گاندی مخاطب این نامهها در مقدمهاش بر ترجمۀ این نامهها مینویسد: «این نامهها هنگامیکه نوشته میشدند، در نظر نبود که منتشر شوند. این نامهها پاسخی بودند به پرسشهای یک دختر خردسال و کنجکاو. منظور این بود که میان او با کسی که طی سالیان دراز تقریباً همیشه برای آزادی وطنش در زندان به سر میبرد، همراهی بیشتر و پیوند استوارتری به وجود آید. این نامهها در یک فرصت کوتاه و محدود در فاصلۀ دو دورۀ زندان نوشته شدهاند. آن زمان کشمکشها و هیجانها و مشکلات فراوان بود. این نامهها به من کمک میکردند تا دید وسیعتری پیدا کنم؛ زیرا افکار مرا در جهتهای مختلف و زمینههای گوناگون هدایت میکردند و در من علاقۀ خاصی برمیانگیختند که نه فقط به سوی تاریخ و باستانشناسی بلکه به سوی سایر جنبههای زندگی نیز معطوف میشد. این واقعیت که پدرم با وجود تمام اشتغالات و گرفتاریهایش فرصت مییافت تا ذهن مرا که تازه به راه میافتاد نیز راهنمایی کند موجب شادمانی فراوان من میشد و به من نیرو میبخشید تا تنهایی و جدایی و دوری از او را که در وضع زندگی آن زمان ما گریزناپذیر بود، تحمل کنم».
جواهر لعل نهرو نیز در مقدمۀ چاپ اول این کتاب مینویسد: «این نامهها را در تابستان سال 1928 برای دخترم ایندیرا نوشتم. در آن وقت او در ییلاق «مسوری» در ارتفاعات هیمالیا به سر میبرد و من بر روی جلگههای کم ارتفاع پایین بودم. مجموعۀ آنها نامههای خصوصی و شخصی بود که برای یک دختر کوچک دهساله فرستاده شده بود. اما دوستانی که نظر و راهنمایی آنان برای من بسیار پرارزش است، در این نامهها فوایدی دیدند و پیشنهاد کردند که آنها را به گروه وسیعتر و عدۀ بیشتری عرضه دارم. نمیدانم که آیا پسران و دختران دیگر هم آنها را خواهند پسندید یا نه؟ امیدوارم کسانی که این نامهها را میخوانند به تردیج بیندیشند که دنیای ما مثل خانوادۀ بزرگی از ملتهاست.
نوشتن نامهها به طور ناگهانی قطع میشود؛ زیرا آن تابستان دراز به پایان رسیده بود و ایندیرا هم میبایست از کوهستان بازمیگشت. در تابستان سال بعد (1929) دیگر برای او ییلاق مسوری یا آسایشگاه کوهستانی وجود نداشت. سه نامۀ آخر هم مربوط به دوران خاصی هستند و شاید آوردن آنها در این کتاب مناسب نباشد؛ اما این سه نامه را نیز بر کتاب افزودهام، زیرا تصور نمیکنم فرصتی به دست آورم تا آنها را ادامه دهم».
در بخشی از یکی از نامهها آمده است:
دخترم، چه برایت بنویسم؟ از کجا شروع کنم؟ وقتی که درباره گذشتهها فکر میکنم تصاویر فراوانی به مغزم هجوم میآورند. بعضی از تصاویر بیشتر دوام میآورند و در برابر نظرم باقی میمانند. اینها تصاویری هستند که بیشتر مطبوع میباشند و بیشتر مرا به خود مشغول میدارند. تقریبا بدون اراده حوادث گذشته را با آنچه امروز روی میدهد مقایسه میکنم و میکوشم برای راهنمایی خود درسی از آنها بیرون بکشم...
کشور یا مردم خودخواهی که امروز به کشورهای دیگر و مردم دیگر حمله میبرند و آنها را تحت رقیت و فشار نگاه میدارند یا شخصی که اشخاص دیگر را مورد بهرهکشی و استثمار قرار میدهد به کلی فاقد روح همکاری هستند.
در یکی از کتابهای قدیمی ما شعری هست که مضمون آن این است: باید فرد را در راه خانواده، خانواده را در راه فرقه، فرقه را در راه کشور و تمامی دنیا را به خاطر روح فدا ساخت. ما مدتها پیش، این راه والا را که به سوی عظمت واقعی میرود از یاد بردهایم و به این جهت است که سقوط کردهایم. اما به نظر میرسدکه هنوز به آن نظر داریم.
چه زیبا و پرشکوه است که میبینیم اکنون مردان و زنان و پسران و دختران لبخندزنان و شادمان در راه هدف بزرگ خدمت به کشور به پیش میروند و به هیچگونه رنج و زحمتی اعتنا ندارند.
آنها حق دارند که متبسم و شادمان باشند؛ زیرا از شادمانی عظیم خدمت در راه آرمان بزرگ و هدف عالی برخوردارند و آنان که خوشبختی بیشتر دارند از لذت و شادمانی فداکاری نیز بهرهمند میشوند.
اینک دخترم تو در خانه پدربزرگت نشستهای، مادرت در زندان (مالاکا) به سر میبرد و من اینجا در زندان (ننی) هستم و همه به تلخی از هم دور افتادهایم آیا اینطور نیست؟ اما به روز فرخندهای بیندیش که ما هر سه باز یکدیگر را ببینیم، من در انتظار آن روز خواهم بود و فکر آن، دل تیرهام را روشن و شادمان میسازد.
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت