طوفان واژهها
خلاصه
این کتاب دربرگیرندۀ 23 شعر از شعرهای آیینی سیدحمیدرضا برقعی است که مقدمۀ آن را محمدعلی مجاهدی (پروانه) نوشته است. اشعار این مجموعه در قالبهای غزل، مثنوی، بحر طویل و مربع ترکیب سروده شدهاند و تلاش شده است با استفاده از زبان امروزی به قالب های قدیمی شعر فارسی بپردازد.معرفی کتاب
این کتاب دربرگیرندۀ 23 شعر از شعرهای آیینی سیدحمیدرضا برقعی است که مقدمۀ آن را محمدعلی مجاهدی (پروانه) نوشته است. اشعار این مجموعه در قالبهای غزل، مثنوی، بحر طویل و مربع ترکیب سروده شدهاند و تلاش شده است با استفاده از زبان امروزی به قالب های قدیمی شعر فارسی بپردازد.
محمدعلی مجاهدی در مقدمۀ این کتاب مینویسد: هر شاعری که در مسیر خطیر و خطرخیز «شعر آیینی» گام برمیدارد، تا به این باور قطعی نرسد که حضور او در این قلمرو پر از رمز و راز بدون رضایت و عنایت معصومان همیشه سرافراز و پاکباز نبوده است، به طور یقین از ادامۀ راه باز خواهد ماند و سرانجام خود را در وادی حسرت خواهد کشاند. اگر دلسرودههای سیدحمیدرضا برقعی، تارهای حساس عاطفه و احساس ما را به همآوایی فرا میخواند و مخاطبان را برای لحظاتی از خودی خود میرهاند و آنان را از تنگنای عالم ناسوت به گسترۀ کران ناپیدای لاهوت میکشاند، به دلیل باور زلالی است که ژرفای وجودش میجوشد و هر از گاه که جرعهای از آن مینوشد، چونان موجی سرگران میخروشد و به خمار آلودگان بیدرد ناز میفروشد. او در مسیر ارادت به خاندان، به طمأنینه و باوری رسیده است که حاضر است به صداقت آن سوگند یاد کند:
من حاضرم قسم بخورم: اگر عشق نبود «عمّان» نبود، «محتشم» آوازهای نداشت
و به این هم بسنده نمیکند و سوگند دیگری را چاشنی سخن خویش میسازد که فقط حاضر است انحنای قامت استوار خود را در پیشگاه آبرومندان درگاه الهی به تماشا بگذارد و بس:
به جان عشق قسم، غیر چارده معصوم به پای هیچ کسی خم نمیشوم هرگز
این شاعر پرشور و جوان به دستیاری عقل پیرش، اوج پختگی و سختگی کلامش را در بلندای ارادتی که به اهل بیت دارد جستجو میکند و به تسخیر قلههای دور از دسترسی نایل میآید که برای همگان و به ویژه همگنان او شگفتیزاست. تلقی این شاعر نازکخیال از وقایع تاریخی و برداشتی که از مقولههای دینی دارد، در عین شاعرانگی با رگههای روشنی از «شعور» و «شهود» همراه است و با روایتی نه چندان عریان، حاقّ مطلب را به ذهن مخاطب القا میکند:
وقت طواف دور حرم، فکر میکنم این خانه بیدلیل تَرَک بر نداشته است!
فسمتهایی از شعر «دو تا تیر آخرش»:
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش یک دم سپر شوند برای برادرش
خون عقاب در جگر شیرشان پر است از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش
ای دو ز کودکی فقط آیینه دیدهاند آیینهای که آه نسازد مکدرش
واحیرتا که این دو جوانان زینبند یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش
با جان و دل دو پاره جگر وقف میکند یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش
یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش مشغول عطر و شانهزدن دست دیگرش
چون تکیهگاه اهل حرم بود و کوه صبر چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش
زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت تا که خدا نکرده مبادا برادرش ....
عناوین اشعاری که در این کتاب آمده، بدین قرار است: تکیه بر کعبه، ردپای شما، این جمعه هم گذشت، پرسه در خیال، نمی فرات، جبرئیل سوختهبال، محراب علقمه، ماه طایفه، دو تا تیر آخرش، کودک دلهره، واژۀ بهتر، صفت از این قبیل، عشق اگر نبود، بدون فن غزل، عشق از هر نظر، صدای العطش عشق، من آه میکشم، محک، میان من و عشق، دو رکعت نشسته، همسایه، و این بحر طویل است، طوفان واژهها.
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه بیشتر ...
دیوان اشعار حاج میرزا علی سیاحزاده
حاج میرزا علی سیاحزادهدیوان اشعار حاج میرزا علی سیاحزاده (سیاح ـ سیاحی) شامل قصاید، مولودیه، بهاریه، کتاب معراج النبی و ک
نسب نامۀ شاه عالمپناه (شاه طهماسب صفوی: 930 ـ 984)، دیوان مظلوم شیرازی
مظلوم شیرازیاین دیوان که نه دیوان، بلکه یک کتاب دربارۀ تاریخ معنوی و ولایی صفویه است، نشان از تسلط شاعر بر معا
نظری یافت نشد.