۲۲۹۸
۰
من و آزادی: خاطرات میرزا حسین خیاط (فرنیا) از دوستان عارف قزوینی و میرزا کوچک‌خان جنگلی

من و آزادی: خاطرات میرزا حسین خیاط (فرنیا) از دوستان عارف قزوینی و میرزا کوچک‌خان جنگلی

پدیدآور: حسین فرنیا به کوشش مهدی نورمحمدی ناشر: سخنتاریخ چاپ: ۱۳۸۸مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۲۲۰۰شابک: 0_388_372_964_978تعداد صفحات: ۱۹۸

خلاصه

این کتابی دست¬نوشته¬های منتشر نشدۀ میرزا حسین فرنیای قزوینی معروف به میرزا حسین خیاط، از مبارزین انقلاب مشروطیت، عضو حزب دموکرات و حزب سوسیالیست و از یاران نزدیک میرزا کوچک‌خان جنگلی است.

معرفی کتاب

این کتابی دست­نوشته­های منتشر نشدۀ میرزا حسین فرنیای قزوینی معروف به میرزا حسین خیاط، از مبارزین انقلاب مشروطیت، عضو حزب دموکرات و حزب سوسیالیست و از یاران نزدیک میرزا کوچک‌خان جنگلی است.

این کتاب که مشتمل بر خاطرات، مشاهدات و یادداشت­های وی می­باشد، توسط مؤلف در سه فصل تنظیم شده است که عبارتند از:

فصل اول: (تحصیلات من)

فصل دوم: دورۀ جدید

فصل سوم: من و آزادی

مندرجات فصل­ها بدین شرح است:

نویسنده در فصل اول دربارۀ پدر و مادر، نیاکان، استادان و بیست و هفت سال تحصیل خود در حوزۀ علمیۀ قزوین توضیحاتی به اختصار ارائه نموده است.

فصل دوم به دو بخش تقسیم می­شود. بخش اول خلاصۀ کوتاهی از مطالب مهم فصل سوم است و بخش دوم به شرح حال میرزا یحیی واعظ قزوینی مدیر روزنامۀ نصیحت و ابوالقاسم عارف اختصاص دارد.

اطلاعات مهمی که او دربارۀ زندگی، تحصیلات، آخرین ساعات حیات و چگونگی ترور واعظ بیان می­کند، منحصربه­فرد است و در هیچ منبعی نمی­توان به چنین مطالبی ارزشمندی دست یافت.

در بخش مربوط به عارف نیز آگاهی مهم راجع به استادان موسیقی او داده شده که بر مبنای آن مشخص می­گردد که عارف علاوه بر حاج صادق خرازی، نزد ملاکریم جناب قزوینی و سید جعفر لنگرودی به تحصیل موسیقی پرداخته است.

نویسنده در این فصل اذعان می­نماید که مؤسس مجمع اجتماعیون (حزب سوسیالیست) در قزوین و مدیر کلوپ این حزب در تهران بوده، اما از توضیح بیشتر در این خصوص خودداری کرده که به همین دلیل نقش وی در این باره ناگشوده باقی مانده است.

در فصل سوم که بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده، به شرح فعالیت­های سیاسی و اجتماعی خود از آغاز مشروطه تا سلطنت رضاشاه پرداخته است. برخی از مطالب این فصل از لحاظ مطالعات تاریخی ارزش بسیار زیادی دارد و تاکنون در هیچ کتابی به آنها اشاره نشده است.

برای مثال چون مؤلف از آزادی­خواهان بنام قزوین در دورۀ مشروطیت بوده و خود در متن بسیاری حوادث حضوری فعال داشته است، دربارۀ وقایع روی داده در قزوین در این دورۀ، ازقبیل: انتخابات دورۀ اول مجلس، تشکیل جمعیت فدایی، پناهندگی مشروطه­خواهان به شهبندری عثمانی، نحوۀ تأسیس حزب دموکرات و انجمن ولایتی، واکنش مردم و روحانیون درقبال اولتیماتوم روس­ها در اختیار خواننده می­گذارد.

همچنین از آنجا که وی از دوستان و یاران نزدیک میرزا کوچک خان جنگلی بوده و بارها به عنوان نمایندۀ او با وثوق­الدوله رئیس­الوزرا و صاحب­منصبان قوای انگلیس، آلمان و عثمانی مذاکره نموده است، اطلاعات دست اولی دربارۀ برخی از وقایع نهضت جنگل و ازجمله علل برهم­خوردن صلح میان دولت و میرزا کوچک خان به دست می­دهد.

گفتنی است افزون بر این کتاب، مطالبی به صورت یادداشت و شعر از میرزاحسین فرنیا در پشت یک کتاب دعای خطی باقی مانده است که نگارنده آنها را به همراه برخی اسناد و مدارک و اظهارنظر عین السلطنه دربارۀ میرزا حسین خیاط به پایان فصل سوم افزوده ­است. بر اساس شواهد موجود، میرزا حسین ابتدا در سال 1302 خورشیدی یا مدتی قبل از آن، به نوشتن «من و آزادی» اقدام نموده بوده است، زیرا در سال 1302 در روزنامۀ نصیحت، در مقدمۀ شرح حال شعرا و بزرگان قزوین که به قلم خود او به صورت پاورقی در این روزنامه درج می­شده است می­نویسد:

«این بنده حسین خیاط چندی قبل در تحت عنوان (من و آزادی)، تاریخ انقلاب قزوین و ترجمۀ احوال عمال انقلاب را به طوری که مشاهده کرده و در تمام جریانات به شخصه ناظر بودم نوشته و ضمنا اوضاع جغرافیایی آن را نیز مختصرا تذکر داده­ام.»

نگارش نسخه­ای که در اختیار نگارنده قرار دارد و کتاب حاضر بر اساس آن تدوین یافته، در سال 1305 خورشیدی آغاز شده و چنان‌که در آخر نسخه آمده در سال 1312 خاتمه یافته است. تاریخ نگارش جزوه را از این جهت در سال 1305 دانستیم که مؤلف در فصل دوم، در بخش مربوط به عارف می­نویسد: «الساعه مشغول نوشتن این سطور بودم، کاغذ عارف از بروجرد رسید. بی­مناسبتی ندیدم که عین آن را نقل کنم تا نمونه­ای از نثرنویسی او نوشته شود».

به طوری که می­دانیم، عارف از تابستان سال 1305 تا پایان همان سال در بروجرد و روستاهای اطراف آن همچون گل زرد و دهکرد اقامت داشته است.

اگر چه مؤلف نگارش یادداشت­ها را از سال 1305 آغاز کرده، اما با توجه به مطالبی که در حاشیۀ برخی از صفحات افزوده، مشخص می­گردد که تا سال 1312، نوشته­های خود را مورد بررسی و تجدیدنظر قرار می­داده است. برای مثال، در فصل دوم ذکری از برخی از دوستان خود همچون سید جلیل اردبیلی، جعفرقلی خان و سعید همایون به میان آورده و از آن­ها به نیکی یاد کرده است، اما در حاشیۀ صفحه با قلم و جوهری متفاوت از متن، به مناسبت مرگ سعید همایون می­نویسد:«انا لله و انا الیه راجعون. در شب پنجم آبان 1306، یگانه رفیق شفیق آزاد مطلق دار فانی را وداع گفت و به حقیقت مطلقه پیوست».

یا در همین فصل، پس از نگارش شرح حال عارف و آوردن نمونه­ای از شعر و نثر او، در حاشیۀ صفحه با قلم و مرکبی متفاوت نوشته است:

«انا لله و انا الیه راجعون. روز یکشنبه اول بهمن ماه 1312، این عندلیب بوستان آزادی از نوا خاموش شد. چون مدتی بود در همدان توقف داشت و شرح حال آن را خواهم نگاشت، در مقبرۀ حضرت بوعلی­سینا امانت گذاشتند. رحمةالله علیه رحمة واسعة».

پس از آن نیز اشعاری در سوگ عارف سروده است.

قابل ذکر است احمد کسروی در کتاب «تاریخ هجده سالۀ آذربایجان» که ابتدا در سال 1319 به صورت پاورقی در مجلۀ پیمان به چاپ رسید، برای نوشتن قسمت مربوط به فتح قزوین، از یادداشت­های میرزا حسین فرنیا استفاده نموده است. او در این خصوص می­نویسد:

«دربارۀ فتح قزوین نگارش­های گوناگون در کتاب آبی و روزنامه­ها و کتاب براون دیده می­شود و ما چون آنها را استوار نمی­داریم در این جا نمی­آوریم و چون یکی از آزادی­خواهان قزوین به نام آقای حسین فرنیا (میرزا حسین خیاط پیشین) که اکنون در تهران زیست می­کند، یادداشت­هایی دربارۀ پیشامدهای آن زمان دارد که بخشی را نزد ما فرستاده، همان عبارت­های او را یاد می­کنیم».

مطلب نقل شده در کتاب «تاریخ هجده سالۀ آذربایجان» با کتاب «من و آزادی» تفاوت­های مختصری دارد. از این مسئله نتیجه گرفته می­شود که میرزا حسین طی سال­های 1302 تا 1319 خورشیدی، چند بار اقدام به نوشتن خاطرات خود کرده که در حال حاضر، تنها نسخۀ سال 1305 موجود بوده و نسخه­های دیگر از بین رفته است. به طوری که میرزا حسین در یادداشت­های خود اشاره می­کند، وی علاوه بر کتاب «من و آزادی»، کتاب دیگری نیز به نام «تکرۀ بزرگان قزوین» نوشته است که از سرنوشت آن اطلاعی در دست نیست.

این کتاب به احتمال قوی همان مطالبی است که او در سال 1302 به صورت پاورقی در روزنامۀ نصیحت به چاپ می‌رسانده است. این پاورقی­ها در مجموع در شش شماره، از شمارۀ 1 تا شمارۀ 6 به چاپ رسیده و مشتمل است بر زندگی­نامۀ شعرای متقدم قزوین مانند: ماکی قزوینی، ابوعمر ابهری، شرف­جهان قزوینی، فراغی، واعظ قزوینی، عبید زاکانی، کاکا قزوینی، حاجی­ بیک، قمری قزوینی، سایلی قزوینی، میرزا یوسف و شعرای قزوینی دیگر.

قرار بوده پس از شعرای متقدم به معاصرین پرداخته شود. میرزا یحیی واعظ، مدیر روزنامۀ نصیحت در این خصوص می­نویسد:«علاقه­مندان به تاریخ بشارت: قسمت تاریخی که در پاورقی نصیحت به طرز کتاب درج می­شود، قابل مطالعۀ ارباب ذوق و اثر افکار ادیب فاضل، اسوة­الاحرار حضرت خیاط است. مخصوصا قارئین متذوق خود را توصیه می­کنیم که نمرات این جریده را مرتبا به دست آورده و حفظ نمایند که در آینده مجموعۀ مرغوبی که حاوی مطالب سودمند تاریخی در (شرح) حال معارف قزوین باشد دارا خواهند بود».

پس از انتشار شش شماره پاورقی، درج بقیۀ آنها به علت مسافرت میرزا حسین به تهران به تعویق افتاده است که به همین خاطر واعظ می­نویسد:

«به مناسبت مسافرت موقتی آقای خیاط به تهران، مجموعۀ معارف قزوین برای چند شمارۀ دیگر عقب افتاده و در آیندۀ نزدیکی وعدۀ طبع و حلاوت مطالب او را می­دهیم که فصل متقدمین تمام شده و فصل معاصرین شروع خواهد شد.»

با این حال، هیچ­گاه این وعده عملی نشده و دیگر مطلبی از میرزا حسین خیاط در نصیحت به چاپ نرسیده است.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

مجید مصطفوی

نیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفق‌ترین و محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان و یکی از بهت

زبان ملت، هستی ملت

زبان ملت، هستی ملت

امامعلی رحمان

زبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش

منابع مشابه بیشتر ...

درویش خان؛ یک رمان عاشقانه دربارۀ موسیقی: روایتی از زندگی استاد موسیقی، غلامحسین درویش‌خان (1251 ـ 1305)

درویش خان؛ یک رمان عاشقانه دربارۀ موسیقی: روایتی از زندگی استاد موسیقی، غلامحسین درویش‌خان (1251 ـ 1305)

حسن هدایت

این کتاب رمانی دربارۀ زندگی و موسیقی درویش‌خان است که به قلم حسن هدایت به نگارش درآمده است. این رمان

عاشقانه‌های متنبی (1) با شناخت‌نامه

عاشقانه‌های متنبی (1) با شناخت‌نامه

علیرضا منوچهریان با همکاری انسیه قیطان

شاید در طول تاریخ شعر و شاعری، هیچ مادح و ممدوحی همچون متنبی و سیف‌الدوله، محب و محبوب یکدیگر نبوده‌