درآمدی بر علم هرمنوتیک فلسفی
خلاصه
این کتاب دربرگیرنده مقدمهای تاریخی است بر هرمنوتیک فلسفی که در آن نویسنده با بررسی چهرههای مهمی از فیلون اسکندرانی گرفته تا یورگن هابرماس، به تحلیل تعارضات مکاتب مختلف تفسیری میپردازد.معرفی کتاب
هرمنوتیک دانشی است که به «فرایند فهم یک اثر» میپردازد و چگونگی دریافت معنا از پدیدههای گوناگون هستی اعم از گفتار، رفتار، متون نوشتاری و آثار هنری را بررسی میکند. دانش هرمنوتیک با نقد روششناسی، میکوشد تا راهی برای «فهم بهتر» پدیدهها ارائه کند؛ اگرچه گروهی از نظریهپردازان هرمنوتیک، با ایجاد و تبیین «روش» در مسیر فهم مخالفند و «فهمیدن» را یک واقعه میدانند که قابل اندازهگیری و روشمندسازی نیست.
به زبان سادهتر، دانش هرمنوتیک به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا روش و راهکاری وجود دارد تا خوانندگان یک متن یا بینندگان یک اثر هنری با بهکارگیری آن روش، به دریافت معنای ثابت و مشخصی از آن اثر یا متن دست یابند یا اینکه درک و فهم هر مخاطبی مختص اوست و با دیگری تفاوت دارد.
در قرن بیستم میلادی، تحول بزرگی در هرمنوتیک روی داد و این دانش پا به عرصۀ تازهای گذاشت که عوامل اصلی این تحول را باید دانشمندان و فیلسوفان نامداری چون فردریش نیچه، مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر، پل ریکور و ... دانست. در این دوره به جای تلاش برای روشمندسازی شیوۀ فهم، بحث از ماهیت فهم به میان آمد.
فیلسوفان این عصر در صدد اثبات این نکته بودند که چیزی به نام «فهم نهایی» و مؤلفهای تحت عنوان «نیت مؤلف» مطرح نیست. فهم آن چیزی است که در اندیشۀ مفسر نقش میبندد. فهم هر مفسر ریشه در زمانه، جامعه، فرهنگ و تربیت او دارد و این عوامل، محدودۀ عملکرد ذهن مفسر را ناخودآگاه در حصار میگیرد؛ او نمیتواند بیرون از این دایره بیندیشد و بفهمد. بنابراین فهم امری اتفاقی و مسبوق به پیشینهٔ تاریخی مفسر است که به شکل یک واقعه (event) درون ذهن وی شکل میگیرد و به هیچ روی قابل کنترلکردن و تعریف در قالب روش و راهکار نیست. درک و استنباط هر خواننده، منحصر به خود اوست و به تعداد خوانندگان یک متن، فهمهای متفاوت وجود خواهد داشت.
اشکال عمدۀ نظریات هرمنوتیک فلسفی این است که با نفی روش، هر فهم و استنباطی از اثر را قابل توجیه میداند و این امر را طبیعی و ناگزیر قلمداد میکند و بدینوسیله راه را بر قرائتهای متفاوت و بعضاً متضاد از یک اثر میگشاید.
این کتاب دربرگیرنده مقدمهای تاریخی است بر هرمنوتیک فلسفی که در آن نویسنده با بررسی چهرههای مهمی، از فیلون اسکندرانی گرفته تا یورگن هابرماس، به تحلیل تعارضات مکاتب مختلف تفسیری میپردازد. افزون بر این نویسنده در کتابش، دیدگاه گادامر درباره تاریخ هرمنوتیک را هم نقد میکند. وی ابتدا با نگاهی اجمالی، دیدگاه متفکران پیش از قرن نوزدهم نظیر فیلون، اُریگِن، آگوستین، لوتر، فلاسیوس، دانهاور، کلادنیوس و مایر را بررسی میکند. سپس به طور گستردهتری به چهرههای برجسته قرن نوزده، شلایرماخر، بوک، درویسن و دیلتای توجه میکند. یک فصل کامل از کتاب به هایدگر و فصلی دیگر به گادامر اختصاص مییابد و به طور مجمل در فصل پایانی، از هابرماس، دریدا و بتی سخن به میان میآید. به سبب آنکه گروندن به متفکران پیش از دوره رمانتیک توجه ویژهای میکند، کتاب به خوبی نشان میدهد که تاریخ هرمنوتیک را نباید همچون روندی تدریجی و یکنواخت که به سوی جهانروایی شدن کامل میرود انگاشت. حتی در دوره های نخستین این تاریخ، متفکران هرمنوتیک به وجه جهانروایی در تفسیر آگاهی یافته بودند، یعنی بسیار پیشتر از شلایرماخر علم هرمنوتیک، فلسفی بوده است و نه صرفاً عملی.
فهرست مطالب این کتاب بدین قرار است:
دیباچه از هانس گئورک گادامر
پیشگفتار
درآمد
1. دربارۀ پیشتاریخ علم هرمنوتیک:
مرزگذاریهای زبانشناختی، معناشناسی هرمینویین، تأویل رمزی اسطوره، فیلون: جهانروایی رمز، اریگن: جهانروایی گونهشناسی، آگوستین: جهانروایی لوگوس درونی، لوتر: مصحف به تنهایی، فلاسیوس: جهانروایی مباحث دستور زبان.
2. علم هرمنوتیک میان دستور زبان و نقد:
دانهاوئر: تأویل حقیقی و حقیقت تأویلی، کلادنیوس: جهانروایی امر آموزشی، مایر: جهانروایی نشانهها، پارساییگرایی: جهانروایی امر عاطفی.
3. علم هرمنوتیک رمانتیک و شلایرماخر:
گذار پس از کانت از جنبش روشنگری به رمانتیسم: آست و شلگل، جهانرواسازی بدفهمی در نزد شلایرماخر، محدودکردن علم هرمنوتیک به روانشناسی، مبنای دیالکتیکی علم هرمنوتیک.
4. مسائل تاریخینگری:
بوک و سپیدهدم آگاهی تاریخی، تاریخشناسی جهانروای درویزن: فهم در مقام بازجست در جهان اخلاقی، دیلتای: در راه علم هرمنوتیک.
5. هایدگر: علم هرمنوتیک در مقام تأویل وجود:
«پیش» پیش ـ فهم، شفافیتاش در تأویل، اندیشۀ علم هرمنوتیک فلسفی واقعبودگی، مقام اشتقاقی گزارهها، علم هرمنوتیک بعد از چرخش.
6. گادامر و جهان علم هرمنوتیک:
بازگشت به علوم انسانی، چیرگی بر علم هرمنوتیک تاریخینگر، تاریخ مؤثر در مقام اصل، فهم در مقام پرسشگری و بنابراین کاربست، زبان در مقام گفتوگو، جهانروایی جهان هرمنوتیک.
7. علم هرمنوتیک در گفتوگو:
بازگشت دانششناختی بتتی به روح درونی، نقد هابرماس از علم هرمنوتیک به نام افق، چالش واسازنده با علم هرمنوتیک.
فرجام سخن
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
نظری یافت نشد.