برخورد دو اندیشه یا شرح روان داستان رستم و اسفندیار در شاهنامۀ فردوسی
خلاصه
داستان رستم و اسفندیار دربردارندۀ تعدادی از مهمترین مسائلی است که در برابر انسان دنیای باستانی قرار داشته است و عجیب این است که هنوز هم این مسائل تازگی خود را از دست ندادهاند.معرفی کتاب
شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت، هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبی و نظم فارسی است، حتی میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است. شاهنامه یک کتاب انسانی است. نه تنها حماسه ساکنان ایران، بلکه حماسه بشر پوینده را میسراید که با سرنوشت قهار دست و پنجه نرم میکند، رنج میکشد و میکوشد تا معنا و حیثیتی در زندگی خاکی خود بگذارد. شاهنامه مانند هر کتاب بزرگ دیگری، از یک سو تعارض و از سوی دیگر تعادل بین جسم و روح را میسراید. تعارض به این معنی که بشر پایبند وضع محدود خاکی خویش است. به جسم آسیبپذیر و اسیر خویش وابسته است. فرسوده و درمانده میشود، علیل میگردد و میمیرد؛ اما از سوی دیگر روح آرزوپرور و پهناور او اوج گیرنده دارد. طالب کمال و رهایی است. در این کشمکش بین جسم و روح، بشر فرزانه مقهور میکوشد تا تعادلی بیابد. آیین زندگی درست این است. انسان در عین آنکه با وضع زمینی خود سازگار و دمساز میماند، حسرت زندگی بهتر و پاکیزهتر را در دل نمیمیراند. این است سرمشقی که پهلوانان برجسته شاهنامه به ما میدهند. بزرگی آنها در آن است که زندگی را دوست میدارند، بیآنکه از مرگ بترسند، از عمر بهره میگیرند. بی آنکه بیاعتباری جهان را از یاد ببرند. هیچ انسانی نمیتواند بزرگ باشد، مگر آنکه بداند چگونه مرگ را خوار بشمارد. ارزش زندگی هر کس تنها به این نیست که چگونگی زندگی کرده است، به این نیز هست که چگونه مرده است. راز زندگی چیزی جز عکسالعمل در برابر طبیعت و داد و ستد با طبیعت نیست. بنابراین چون ارتباط انسان با طبیعت کم شود، قدرت جذب او از زندگی نیز کاهش مییابد.
شناسایی همگانی زیباییهای هنری و آثار فرهنگی ملی مانند شاهنامه نه تنها زبان زنگزده ما را بُرّا و فرهنگ ما را نیرومندتر میکند، بلکه رشتههای مهر و یگانگی را نیز در میان پارسیزبانان استوارتر خواهد کرد... سخنان خردمندانه و توصیفهای شاعرانه و گفتوشنودهای روانکاوانه خود اوست که داستانهای کهن را زیبایی دیگر بخشیده است. در این صحنههای تالار سخن، فردوسی، خداوندی هنرآفرین است نه مترجم افسانههای باستان.
شاهنامه حماسهای است که در آن نسلهای پیدرپی به کوشش برمیخیزند و سپس هریک به فراموشی و تباهی میگرایند. شاهنامه فردوسی داستان غمانگیزی است که وسعت آن از تصور مردم در میگذرد؛ زیرا اگر زندگی پهلوانان از مرز و محدود عادی درنگذرد، کارهای آنان چندان جلوه نمیکند.
داستان رستم و اسفندیار دربردارندۀ تعدادی از مهمترین مسائلی است که در برابر انسان دنیای باستانی قرار داشته است و عجیب این است که هنوز هم این مسائل تازگی خود را از دست ندادهاند. تاروپود ماجرا ترکیب شده از یک سلسله برخورد: برخورد آزادی و اسارت، پیری و جوانی، کهنه و نو، تعقل و تعبد، برخورد سرنوشت با ارادۀ انسان و در پایان برخورد زندگی و مرگ. در این داستان آنگونه که خاص تراژدی بزرگ است، روح آدمی به بالاترین حد کشش و تقلای خود میرسد. دو پهلوان اصلی واقعه که نامآورتر از آنها در جهان کسی نیست، مانند دو گردباد به هم درمیآویزند و طی سه روز همۀ ذخایر روح خود را به کار میگیرند؛ چنانکه گویی در همین سه روز به اندازۀ یک عمر زندگی کردهاند.
در این کتاب ابتدا بیست بیت از این داستان آمده، سپس معنی لغات و اصطلاحات آن آمده است و در ادامه ابتدا معنی ابیات و سپس شرحی روان از ابیات به دست داده شده است.
فهریت مطالب این کتاب بدین قرار است:
پیشگفتار؛ آغاز داستان؛ لشکرکشی اسفندیار به زابل؛ رسیدن بهمن به نزد زال؛ آمدن بهمن با سواران خود به خانۀ زال؛ پاسخ رستم به پیغام اسفندیار؛ رسیدن بهمن به نزد اسفندیار؛ پیغام دادن بهمن به رستم؛ رسیدن رستم و اسفندیار به یکدیگر؛ دیدار رستم و اسفندیار؛ پوزش کردن اسفندیار از ناخواندن رستم به مهمانی؛ آگاهی یافتن زال از کشته شدن رستم و آوردن فرامرز از تابوت پدر و به دخمه نهادن؛ کشته شدن رستم به دست شغاد؛ تشییع و مراسم خاکسپاری رستم.
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
منابع مشابه بیشتر ...
چشمهایش و ملکوت: بزرگ علوی و بهرام صادقی: مروری بر همۀ داستانها
جعفر مدرس صادقیدر این کتاب پس از مقدمهای در بیان زندگی بزرگ علوی و بهرام صادقی، به بررسی ادبیات داستانی این دو نوی
موش و گربۀ عبید زاکانی: پیشینه، دگردیسی، روایتها
فرزام حقیقیاین کتاب برای نخستین بار نشان میدهد ادبیات و فرهنگ ما با یک موش و گربه مواجه نبوده است، بلکه کاتبان
نظری یافت نشد.