گفتوگو با مرگ: شهادتنامۀ اسپانیا
خلاصه
این کتاب شرح چندماه زندانی است که آرتور کوستلر در دوران جنگ داخلی اسپانیا در خوف از اعدام سپری کرده است.معرفی کتاب
یکی دو بار با او روبرو شدم . فقط با نوک انگشتهایش به من دست داد و زیر لب گفت : حالت چطور است؟ بعداً میبینمت. و رد شد ... .
کسی که در این کتاب داستان دیدارش را با مرگ برای ما میگوید، آرتور کوستلر است ... در طی جنگهای داخلی اسپانیا به دست نیروهای فاشیست افتاد و محکوم به اعدام شد. صد روز در زندان مالاگا و سویل ماند و در این صد روز، هر ساعت و هر لحظه به انتظار جوخۀ آتش بود و میدید که چگونه دستهدسته همزنجیرهایش را برای اعدام میبرند. یگانه چیزی که میتوان گفت این است که کتاب گفتگو با مرگ، شرح هیجانها، اضطرابها و بحرانهای روحی انسانهایی است که با مرگ روبرو میشوند.
آرتور کوستلر در پنجم سپتامبر ۱۹۰۵ در بوداپست متولد شد. پدرش مجار و مادرش اتریشی بود . پس از آنکه تحصیلات دورۀ دبیرستان را در بوداپست به پایان برد، برای ادامۀ تحصیل به دانشگاه وین رفت. از سال ۱۹۲۷ کار نویسندگی را در انتشارات اولشتاین در برلین شروع کرد و یگانه خبرنگاری بود که در سفر علمی گرافزیپلین به قطب شمال شرکت داشت.
در سال ۱۹۳۰سفری به آسیای مرکزی کرد و یک سالی را هم در روسیۀ شوروی گذراند و پس از آنکه نازیها در آلمان به قدرت رسیدند، به پاریس رفت.
جذبۀ جنگ داخلی اسپانیا او را هم مثل بسیاری دیگر از نویسندگان بزرگ ـ جورج اورول، آندره مالرو و ارنست همینگوی ـ به اسپانیا کشاند و او که عمیقاً طرفدار جمهوریخواهان بود، به عنوان خبرنگار روزنامۀ نیوزکرونیکل عازم مالاگا شد و همان جا بود که پس از سقوط مالاگا به دست ارتش فرانکو گرفتار آمد. سرانجام پس از روزهای طوفانی و لحظههای بحرانی با وساطت وزارت امور خارجۀ انگلستان در ماه مه سال 1937 با یک زندانی دیگر که در دست جمهوریخواهان بود، مبادله شد و به انگلستان بازگشت.
در آغاز جنگ جهانی دوم، در فرانسه بود و سردبیری هفتهنامهای را بر عهده داشت که هم ضد هیتلر و هم ضد استالین بود. وی را در سال 1939 نیز فرانسویها زندانی کردند. پس از آزادشدن به انگلستان گریخت و در سال 1941 به ارتش بریتانیا پیوست. در همین زمان بود که با نتشار کتاب ظلمت در نیمروز و افشای جنایتهای استالین شهرت جهانی یافت.
از کوستلر آثار فراوانی به جا مانده است که گلادیاتورها، نوشتۀ ناپیدا، خوابگردها، از رهرسیدن و بازگشت، قبیلۀ سیزدهم، ظلمت در نیمروز، جنگ صلیبی بیصلیب، برج عزرا، عصر عطش، وازدگان خاک، هیروگلیفها، نیلوفر آبی و آدم ماشینی از آن جمله است.
این کتاب شرح چندماه زندانی است که آرتور کوستلر در دوران جنگ داخلی اسپانیا در خوف از اعدام سپری کرده است. کتاب کاملاً مستند است؛ اما زمینۀ سیاسی و تاریخی در آن اهمیت چندانی ندارد. کوستلر خود میگوید: دلبستگی من در این کتاب یک یک دلبستگی خویشتننگرانه بوده است: تأثیر روانشناختی سلول اعدام.
مردن ـ حتی اگر خدمت هدفی غیر شخصی باشد ـ همیشه امری شخصی و خصوصی است. بنابراین ناگزیر این صفحات که بیشترش در خوف و انتظار واقعی مرگ نوشته شده است، خصلتی شخصی و خصوصی دارد. افکاری که در سر یک مرد محکوم میگذرد، از نظر روانشناختی جالب است که نویسندگان کمتر امکان داشتهاند چنین جریانی را شخصاً تجربه کنند.
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
منابع مشابه
زندگی روزمره در اسپانیای دورۀ تفتیش عقاید
جیمز ام. اندرسن«دیوان تفتیش عقاید اسپانیا» در 1478 تأسیس و در 1834 برچیده شد. این دوره سهونیمقرن از تاریخ اسپانیا
دیگر آثار نویسنده
تأملاتی در باب گیوتین و دار
آلبر کامو، آرتور کوستلرکوستلر در این کتاب سوگیری خود را مطرح کرده است. این سوگیری استدلالهای طرحشده در این کتاب را تحت تأ
نظری یافت نشد.