روایت داستان: تئوریهای پایهای داستاننویسی
خلاصه
در این کتاب ابتدا تئوریهای عمومی و پایهای ادبیات داستانی در پیوند با نظریات جدید و بحث و جدلهای مربوط به آنها مطرح شده تا خواننده چشماندازی عمومی از مسئله داشته باشد. سپس به جنبههای مهم داستاننویسی میپردازد که امروزه در تئوری ادبی غرب مطرح است و عمدتاً در دانشگاهها نیز تدریس میشود.معرفی کتاب
در این کتاب ابتدا تئوریهای عمومی و پایهای ادبیات داستانی در پیوند با نظریات جدید و بحث و جدلهای مربوط به آنها مطرح شده تا خواننده چشماندازی عمومی از مسئله داشته باشد. سپس به جنبههای مهم داستاننویسی میپردازد که امروزه در تئوری ادبی غرب مطرح است و عمدتاً در دانشگاهها نیز تدریس میشود.
برای اینکه تئوریها و جنبههای داستاننویسی در کنش و حرکت داستانی نشان داده شود، ضمن آوردن نمونههایی از رمانهای مختلف، بخشی از کتاب به تحلیل ساختاری داستانها اختصاص داده شده است. در ارائۀ نمونههای داستانی افزون بر رویکرد به ادبیات جهانی، تا آنجا که امکانپذیر بوده از ادبیات ایران نیز نمونههایی ذکر شده تا برای خوانندۀ فارسیزبان امکان دستیابی به منابع اصلی آسانتر باشد و در نتیجه درک مسئله راحتتر انجام بگیرد.
هر ژانر هنری در برخورد و تعامل با «واقعیت» تاکتیکی ویژۀ خود را دارد. اساسیترین مؤلفهای که ژانرها را از همدیگر متمایز میکند، نوع رابطۀ آنها با واقعیت و جهان پیرامون است.
داستان ماهیتی سهل و پیچیده دارد. سهل مینماید از آنرو که ریشه در غرایز، آرکی تایپ هر اسطورههایمان دارد و پیچیده است از آن جهت که تلاقی زبان، تجربه، تاریخ و تخیل است. ژانری که این همه را در ساختاری فشرده گرد میآورد تا توانایی درک شکلی دیگرگونه از جهان و زبان را در ما و تأویلهایمان زنده نگه دارد. ما آن را میشنویم، میخوانیم و در تعامل با یکدیگر، همدیگر را در باز تأویل خود از هستی سهیم میکنیم و این همه روایتی باید که داشته باشد برای خود. روایت چگونگی آفرینش. جریان خلق داستان و روایت آن.
در روایت داستان (تئوریهای پایهیی داستاننویسی) نویسنده ابتدا مخاطب را با عنصر تخیل و خیالانگیزی ـ که از اولین وجوه افتراق ادبیات داستانی با متون دیگر (غیرداستانی) است ـ آشنا میسازد. «تخیلیت» اولین بخش از پنج بخش متشکلۀ کتاب است که مؤلف در پیشدرآمد آن، تئوری «فیکسیونالیتیت» را محور قرار میدهد. او با استفاده از برابر نهادۀ پیشنهادی «صالح حسینی» برای مفهوم فیکسیون (آثار تخیلی) واژۀ تخیلیت را به کار گرفته و این تئوری را در ارتباط با چیستی ادبیات بررسی کرده است. محوریت موضوعی این بخش با متن تخیلی است. آنگونه که نویسنده خود نیز اشاره میکند، بحث پیرامون تفاوت بین متن تخیلی و متن واقعی و اینکه چه چیزی آنها را از هم متمایز میکند، سابقۀ تاریخی طولانی دارد. در دومین قسمت این بخش «برخورد با آثار تخیلی روایتی از ارسطو تا امروز» با مقایسۀ آراء افلاطون و ارسطو بحث تخیلیت پی گرفته میشود. «فلسفۀ انگار (چنانکه گویی)»، «کنشِ درون سخنی». «شکلگرایی و ساختارگرایی» و «ماضی روایتی» دیگر پارههای این بخشاند. «ماضی روایتی» که از مهمترین و گیراترین قسمتهای این بخش از کتاب است، بیان نگرۀ «کتههامبورگر» نظریهپرداز آلمانی است که نویسنده آن را به روشنی شرح داده و با ذکر مثالهایی از ادبیات داستانی، مخاطب را در لذت درک این مؤلفه با خود سهیم کرده است. «ماضی روایتی» در واقع بیان چگونگی کارکرد و مقایسۀ فعل ماضی در ادبیات داستانی و زبان معیار و نیز چگونگی تغییر هویت این گونۀ فعل ـ در ظرف زمانی خود ـ در آثار تخیلی است.
«سنخشناسی رمان» بخش دوم کتاب است. در ابتدای این بخش نویسنده یادآوری میکند که پروژۀ سنخشناسی رمان، همیشه پروژۀ ناتمامی است؛ چرا که پس از سامانگیری نظریهای در این زمینه، رمانی در شکلی نوین پدید آمده و نظریههای پیش از خود را به چالش میگیرد: «بنابراین طرح مسائل تئوریک جهت بازگشایی یا شناخت رمان به مفهوم حرف آخر نیست و هربار میتوان با نگاه تازهای به آن پرداخت». این بخش از یازده قسمت تشکیل یافته است: زاویۀ دید، تکگویی، تکگویی درونی ـ تکگویی درونی مستقیم، جریان سیال ذهن، تکگویی درونی غیرمستقیم، شیوۀ مختلط ـ حدیث نفس (خودگویی)، تکگویی نمایشی، نظریۀ «موقعیت داستانی» و ژرار ژنت و موقعیت داستانی.
پس از اشارۀ کوتاهی در باب زاویۀ دید و چگونگی تغییر آن از دانای کل به زوایای دیگر در طول زمان و گستردهشدن افقهای تازه در این عرصه از داستاننویسی، در این بخش به تشریح «تکگویی» پرداخته شده و «تکگویی درونی» تعریف میشود.
یکی از ویژگیهای این کتاب که در بخش دوم با وضوح بیشتری میتوان آن را دید، عبور از بیان کلی مؤلفهها و شیوهها و ذکر جزئیات است که در اساس سازندۀ اصلی ساختار مباحث به شمار میروند. افزون بر این نویسنده در بیان نظریههای خود جابهجا از آثار ادبیات داستانی غرب و ایران استفاده میکند که به کارگیری مثالها و بسط آنها در بستر موضوع مورد بحث، کتاب وی را کاربردیتر نموده است.
بخش سوم به بررسی ژرفساخت مسخ اثر کافکا اختصاص داده شده است. آنگونه که در همان آغاز نیز مؤلف اشاره میکند، این بررسی با رویکرد به نوع روایت سامان یافته است. در این بخش ابتدا فشردهای از داستان «مسخ» آورده شده و در قسمتهای بعدی به روساخت و ژرف ساخت این اثر پرداخته میشود. این بخش با موضوع «زبان مسخ و دشواری ترجمه» پایان مییابد. به سبب آشنایی کامل نویسنده با زبان آلمانی، نکاتی در باب ترجمۀ مسخ در این قسمت آمده است که نکات تازهای است.
از آنجا که هدایت این اثر را از زبان فرانسه و فرزانه طاهری از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده است، برخی از ظرایف و تمهیداتی که کافکا در زبان آلمانی به کار گرفته از نظرها دور مانده و نویسنده اشارۀ کوتاهی به آنها در این قسمت مینماید. بخش چهارم نیز در راستای هدف بخش قبل، دربردارندۀ بررسی ساختاری «سه قطره خون» است و تار خیالی هدایت نام دارد.
در آخرین بخش کتاب «مدل رسانش در داستان و مرگ نویسنده» تلاش مؤلف، تبین دو عامل فرستندگی و گیرندگی است که هر متن از تعامل و گرهخوردگی آنها هستی مییابد. نویسنده و مخاطب به عنوان عوامل این دو عنصر، رابطهای با یکدیگر دارند که این رابطه با توجه به نوع متن، شکلهای متفاوتی دارد. به نظر مؤلف پنج نوع ارتباط در هر داستان نوشته شده پدید میآید؛ سطح رسانش شخصیتهای داستان، راوی و شخصیتها، نویسندۀ انتزاعی و خوانندۀ انتزاعی، نویسندۀ واقعی و خوانندۀ واقعی، نویسندۀ تاریخی و خوانندۀ تاریخی. پس از تشریح این پنج سطح رسانش در قسمت پایانی این بخش، بر مبنای «مدل رسانش» رابطۀ نویسنده با نوشته مورد مداقه قرار گرفته و تئوری بارت در باب «مرگ نویسنده» (مرگ مؤلف) مورد خوانش قرار میگیرد تا نویسنده در این پاره از کتاب، از ترجیح خود در بهکارگیری اصطلاح «غیبت نویسنده» به جای «مرگ نویسنده» سخن بگوید.
فهرست مطالب این کتاب بدین ترتیب است:
پیش گفتار؛ تخیلیت (تفاوت ادبیات داستانی با متن غیرداستانی؛ سنخشناسی رمان؛ بررسی ژرفساخت مسخ کافکا (با رویکرد به نوع روایت؛ «تار» خیالی هدایت (بررسی ساختاری «سه قطره خون»)؛ مدل رسانش در داستان و مرگ نویسنده؛ واژهنامه؛ کتابنامه؛ نمایه.
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
دیگر آثار نویسنده
آیین خرد و شادی؛ نگاهی به جهانبینی خیام
محمود فلکیدر این کتاب کوشیده شده به پرسشهایی در پیوند با جهانبینی خیام پاسخ داده شود یا دستکم با بررسی و تح
نقطههای روشن؛ نقد ادبیات و فرهنگ
محمود فلکیاین کتاب دربرگیرندۀ گزیدهای از مقالههای گوناگون و متنوع در پهنههای نقد ادبی و نقد کنشهای فرهنگی
نظری یافت نشد.