۲۸۶۱
۰
فرهنگ نمادها و نشانه ها در اندیشۀ مولانا

فرهنگ نمادها و نشانه ها در اندیشۀ مولانا

پدیدآور: علی تاجدینی ناشر: سروشتاریخ چاپ: ۱۳۸۸ (چاپ دوم)مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۵۰۰شابک: 5_640_376_964_978تعداد صفحات: ۶۶۰

خلاصه

این فرهنگ حاصل پژوهشی نمادشناسی در آثار مولوی است.

معرفی کتاب

در پژوهش حاضر نویسنده ضمن استخراج نمادها و نشانه‌های به‌کاررفته در آثار مولوی، به تشریح و تبیین آنها می‌پردازد. این نمادها و نشانه‌ها مانند آب، آتش، آدم، آسمان، چراغ، چشمه، شراب، قفس، نردبان و ... به ترتیب الفبایی منظم شده و در هر مورد نمونه‌ای از اشعار مولوی، کاربرد این نمادها و مشتقات و ترکیب‌های آنها در اشعار و معنی و مفهوم آنها آمده است.

نمادها و نشانه­ها همواره کاربرد وسیعی در فرهنگ و ادبیات و هنر اقوام و ملل داشته است. معانی عالی آسمانی آنگاه که بخواهد به مرحلۀ تفهیم و تفاهم برسد، از مقام شامخ روح تنزل کرده؛ اولاً در ظرف تنگ الفاظ و حروف و کلمات ریخته می­شود و ثانیاً از این مرتبه نیز نازل‌تر و فروتر آمده تا در کسوت و هیئت تمثیلات و صورت حسی نمودار شده و از این رو محتاج تأویل است. بنابراین سنخ معانی، مجرد از صورت است؛ اما معانی برای تحقق نیازمند به ظرفند و کلام و تجسیم، ظروف معانی­اند. راه­یافتن به معانی جز از طریق کلام و تصویر ممکن نیست؛ از این رو تصاویر به منزلۀ رموزی است که نردبان رسیدن به بیان معانی است. همان‌طور که راه‌یافتن به طریقت و سپس حقیقت جز از طریق توجه به شریعت میسر نیست، فهم حقایق الهی نیز جز از طریق تأمل در الفاظ و متون باقیمانده امکان ندارد. برای ورود به عالَم راز، باید زبان رمز را شناخت. هر فرهنگی زبانی دارد و بدون یادگیری زبان، فهم آن فرهنگ میسر نیست. وحی الهی، ادعیه، حدیث، عرفان و فلسفه، کلام و فقه، ادبیات و شعر، علوم، صنایع، هنر و در یک کلام فهم فرهنگ‌هایی که در جوامع انسانی تحقق یافته­اند، بدون یادگیری زبان متناسب‌شان میسر نیست. در عصر حاضر که هنرهای تصویری گسترش یافته، کلام جای خویش را تا حد زیادی به تصویر داده است و در عرصه­ای همچون سینما و تئاتر، فهم عمیق محتوای یک اثر نمایشی نیازمند یادگیری زبان تصویر است و هر فریم تصویری و گاهی عبارتی در یک اثر هنری و ادبی به منزلۀ یک نشانه و نماد محسوب می­شود و هنرمند به ویژه شاعر و کارگردان حرفه­ای، غرض و مقصود صحیحی از به­کاربردن آن دارد. بنابراین برای فهم و تحلیل غرض هنرمند، می­بایست منطق زبانی و تصویری وی را شناخت.

در هنر دینی که با معانی معنوی سروکار دارد، نمادشناسی و نشانه­شناسی به دلایل گوناگون اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. مفاهیم دینی و مذهبی تاحد زیادی معقول و مجرد است و همان­گونه که گفتیم، تا معانی عالی معقول به صورت تمثیل و الفاظ قابل فهم درنیاید، افهام عمومی با آن ارتباط برقرار نمی­کنند و از آنجا که هر چیزی را نمی­توان برای هر معنایی به صورت نماد به کار برد و نسبت ویژه­ای میان دال و مدلول وجود دارد؛ نمادها باید با منطق صحیحی مورد استفاده قرار گیرند. خوشبخانه فرهنگ دینی که از قرآن و روایات آغاز شده و زبان غنی رمزی عرفانی را پدید آورده است، منبعی لایزال برای تحقیق در زبان تمثیلی و نمادین به شمار می­رود. این منابع سرشار از معرفت، باید متناسب با نیاز هنری جامعه امروز استخراج، تحقیق و تحلیل شوند و به صورت کاربردی منشأ اثر قرار گیرند.

هنرمندان ما در گذشتۀ نزدیک و حال، به دلیل عدم شناخت فرهنگ خودی، منابع نمادهای بصریشان، تحقیقات غربی‌ها و به ویژه فیلسوفان هنر و روان‌کاوان و زبان­شناسان است. مثل ما مثل تهیدستی است که روی گنج نشسته و دستش به سوی دیگران دراز است.

انتخاب مولانا به چند دلیل مقدم است: نخست آنکه در میان عرفا، کسی به قدرت مولانا در حوزۀ قصه و تمثیل پدید نیامده و دوم آنکه مولانا یکی از شاخص‌های فرهنگ اسلامی ایرانی است. کتاب مثنوی که مولانا آن را "صیقل ارواح" و دوستانش "قرآن فارسی" نام نهاده­اند، مجموعه­ای از تفسیر قرآن احادیث و حاوی معلومات عمیقی دربارۀ ادیان به ویژه عقاید صوفیانه همراه با امثال و حکایات و قصص است. در آثار او به ویژه مثنوی، تفکرات و بحث‌ها و مشاجراتی را که صدها تن از بزرگان پیش از او داشته­اند، می­توان گفت؛ اما نه به صورت سادۀ خود، بلکه به صورت معجونی که اجزای آن به دقت از اینجا و آنجا گرد آمده و تنقیح شده و آمیزش یافته و از خشونت‌های ظاهری آنها کاسته و به لطافت باطنی آنها افزوده شده و سرانجام به صورت کل واحدی درآمده است. "در عصر مولانا، دین و فلسفه در همه جهات به اوج و کمال رسیده بود. فلسفه یونانی با ابن‌سینا و ابن‌رشد به بالاترین حد بود، کلام با غزالی، اندیشۀ عرفانی ابوهاشم سوری یا صوفی شروع و به ابن‌عربی تکامل یافت، شعر عرفانی با سنایی و عطار به قله­های بلندی دست یافته بود. بنابراین مثنوی مولوی منشور بلورین کثیرالوجوهی است که در آن بازتاب پرتوهای شکستۀ وحدانیت سامی، خردگرایی یونانی با عناصر فیثاغورسی، نظریه­های الیائی‌بودن و شدن، نظریه مثالی افلاطون، نظریه علّی و نظم جهان ارسطو، وحدت افلوطین و جذبه­ای که به نظر اوهادی به سوی وحدت است، سؤالات متناقص متکلمان، مسائل نظریه معرفتی ابن سینا، نظریه علم لدنی غزالی و وحدت­­گرایی ابن‌عربی را می­توان دید".

مولوی فقط مبدع بعضی مسائل نیست، بلکه کار عمده­اش تحلیل و تجزیه افکار و تجارب متقدمان و به‌دست‌آوردن نتایجی تازه از آنهاست؛ بنابراین تحقیق دربارۀ مولوی برابر با پژوهش دربارۀ بهترین دستاوردهای فلسفی و دینی اسلام است. سوم مآخذ مثنوی است. او جز قرآن و حدیث، مآخذ دیگری برای مثنوی به دست نمی­دهد و صراحتاً به هیچ یک از متفکران یونانی یا فیلسوفان اسلامی اشاره نمی­کند. از ارسطو نام نمی­برد. افلاطون را یک بار در کنار جالینوس می‌آورد؛ اما از فلسفۀ آنها بحثی نمی­کند. اگر مطلبی را از فلاسفه بگیرد، با عبارت "حکیمان گفته­اند" اشاره می­کند؛ اما اگر از قرآن یا حدیث باشد، به صراحت یاد می­کند. مثنوی در یک کلام به تعبیر استاد سیدجلال آشتیانی، ملاک و محل ذوق ایرانی است. اگر کسی مثنوی را نپسندد، فاقد سلامت ذوق و درک لطایف است.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

درآمدی بر زبان شناسی بالینی

درآمدی بر زبان شناسی بالینی

حوریه احدی

روش نویسنده در این کتاب بیشتر برگرفته از کتاب بال است؛ یعنی افزون بر تقسیم‌بندی مطالب بر اساس حوزه‌ه

منابع مشابه

آنچه یافت می نشود: مولانا و اندیشه‌های انسان پیشین و معاصر

آنچه یافت می نشود: مولانا و اندیشه‌های انسان پیشین و معاصر

مصطفی گرجی

در ابتدا تصویری از مولوی‌پژوهی در ایران معاصر به دست داده شده و سپس در فصل نخست در دو بخش به مولوی و

دیگر آثار نویسنده

تولستوی

تولستوی

علی تاجدینی

بی‌تردید تولستوی در زمرۀ بهترین رمان‌نویسان جهان قرار دارد و حتی بسیاری بر آنند که او نفر اول به شما