۲۳۰۱
۰
خشم در چشم: گزارشی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه

خشم در چشم: گزارشی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه

پدیدآور: میرجلال‌الدین کزّازی ناشر: آیدینتاریخ چاپ: ۱۳۸۷مکان چاپ: تبریزتیراژ: ۱۱۰۰شابک: 0_75_5592_964_978تعداد صفحات: ۲۶۸

خلاصه

این کتاب گزارشی است از داستان رستم و اسفندیار.

معرفی کتاب

داستان رستم و اسفندیار یکی از پرآوازه‌ترین و شناخته‌ترین داستان‌های شاهنامه است و یکی از اندک داستان‌هایی است کهن که در پهنۀ فرهنگ و ادب ایران، از دیرترین روزگاران تاکنون آوازه داشته است و در نوشته‌های پهلوی نیز نامی از آن رفته است.

در میان ویژگی‌های ارزشمند و شاهوار و کم‌مانند که این داستان شاهنامه را بر دیگر داستان‌ها برتری بخشیده است و از آن داستانی دیگرسان ساخته است، برجسته‌ترین و بنیادین‌ترین و ساختاری‌ترین ویژگی حماسی‌بودن آن است. این ویژگی یگانه از آن روی تنها داستان رستم و اسفندیار را می‌برازد که این داستان یگانه داستانی است که در شاهنامه که یکسره از آغاز تا انجام ساختاری حماسی دارد و هرگز دمی در آن حماسه از شور و شرار و تاب و تب باز نمی‌ماند و فرو نمی‌افتد.

ساختار داستان رستم و اسفندیار و بستر و خاستگاه رخدادهای آن، به یکبارگی ستیز ناسازهاست؛ از آن است که آن را حماسی‌ترین داستان شاهنامه می‌دانیم. در این داستان که همواره قهرمانان که چهره‌های بنیادین‌اند نیز حتی چهره‌های کنارین، با یکدیگر یا با خویشتن در کشاکش و ستیزند و مانده بر سر دوراهه؛ دوراهه‌ای که به ناچار یکی از آن دو را می‌باید برگزینند و در پیش گیرند.

در داستان رستم و اسفندیار نخستین بار است که پهلوانی و پادشاهی به رویارویی در برابر یکدیگر می‌ایستند و به ناچار باید یکی از میدان و از میانه به در رود و جای به دیگری بپردازد؛ ولی از آنجا که این دو به گونه‌ای سرشتین و ساختاری به یکدیگر بازبسته‌اند و یکی دیگری را پایه می‌ریزد و معنا می‌بخشد، با از میان‌رفتن یکی، دیگری نیز پایگاه و بهانۀ بوش خود را از دست خواهد داد و از میان خواهد رفت.

فهرست مطالب این کتاب:

یادداشت نویسنده، دیباچه، آغاز داستان، خواستن اسفندیار پادشاهی را از پدر، پاسخ‌دادن گشتاسب پسر را، پند دادن کتایون اسفندیار را، لشکر آوردن اسفندیار به زابل، فرستادن اسفندیار بهمن را نزد رستم، رسیدن بهمن به نزد زال، پیغام دادن بهمن رستم را، پاسخ‌دادن رستم بهمن را، بازگشتن بهمن، رسیدن رستم و اسفندیار به یکدیگر، ناخواندن اسفندیار رستم را به مهمانی، پوزش‌کردن اسفندیار از ناخواندن رستم به مهمانی، پاسخ رستم اسفندیار را، ستودن اسفندیار نژاد خویش را، ستودن رستم پهلوانی خود را، زورآزمودن رستم و اسفندیار با یکدیگر، می‌خوردن رستم و اسفندیار با یکدیگر، بازگشتن رستم به ایوان خود، پنددادن زال رستم را، رزم رستم با اسفندیار، کشته‌شدن پسران اسفندیار به دست زواره و فرامرز، گریختن رستم به بالای کوه، رأی‌زدن رستم با خویشان، چاره‌ساختن سیمرغ رستم را، بازگشتن رستم به رزم اسفندیار، تیرانداختن رستم اسفندیار را بر چشم، اندرزکردن اسفندیار رستم را، آوردن پشوتن تابوت اسفندیار را نزد گشتاسب، بازفرستادن رستم بهمن را به ایران.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

فرهنگ نام‌های کهن و باستانی استان مازندران

فرهنگ نام‌های کهن و باستانی استان مازندران

مصطفی پاشنگ

1160 نام کهن و باستانی در استان مازندران شناسایی و ریشه‌یابی شده که در این کتاب گزارش شده است، استوا

آوازهای ناخواندۀ قوی پیر تنهای مهاجر؛ ایلیا به روایت ایلیا در گفتگو با ایلیا فابیان

آوازهای ناخواندۀ قوی پیر تنهای مهاجر؛ ایلیا به روایت ایلیا در گفتگو با ایلیا فابیان

حسن شکاری و لیزا ویوارللی

این کتاب حاصل گفتگوی حسن شکاری و لیزا ویوارللی با ایلیا فابیان شاعر ایتالیایی است که ایلیا در این گف

منابع مشابه

اسفندیارنامه

اسفندیارنامه

مهری باقری

گاه می‌شود پهلوانی سربرافرازد و با کرداری بی‌مانند زبانزد خاص و عام شده نام خود را بر اوراق روزگار ث