انسانشناسی هنر: زیبایی، قدرت و اساطیر
خلاصه
در اين كتاب موضوع پیچیده فرهنگ انسانی و علمی به زبانی ساده تشريح میشود. چنانکه از عنوان آن نیز مشخص است، اين اثر تنها «درآمد» و «مقدمه»ای برای آشنایی با اين موضوع است؛ نباید تصور کرد این «مقدمه» دیدگاهی جامع یا نسبتاً جامع از این علم گسترده به خواننده عرضه میکند یا اصولاً نویسنده چنین ادعایی دارد.معرفی کتاب
انسان از زمانیکه خود را شناخت و نخستین اشکال آگاهی اجتماعی در ذهن او متبلور شد، شروع به آفرینش «هنری» کرد. قدیمیترین آثاری که امروزه ما آنها را در ردۀ «هنر» قرار میدهیم، به بیش از 30 هزار سال پیش تعلق دارند؛ یعنی به زمانیکه انسانهای نخستین بر دیوارۀ غارها تصاویری از زندگی روزمرۀ خود ترسیم میکردند یا با سنگ و گل، مجسمههای کوچکی از جانوران و انسانهای دیگر میساختند. انگیزۀ واقعی انسانهای اولیه در آفرینش این آثار هنوز ناشناخته است؛ اما در میان فرضیات مختلفی که دربارۀ آنها مطرح شده است، گروهی تقدس و شیفتگی جادویی انسانها را در برابر پدیدههای طبیعی عنوان میکنند، گروهی بر نیاز به آموزش و انتقال دانش اندک انسانها از نسلی به نسل دیگر انگشت میگذارند و سرانجام گروهی دیگر بر اهمیت سیاسی این آثار از لحاظ نشانهگذاری و تعیین حدود و مرزهای قدرت هر یک از جماعتها تأکید میکنند.
توضیح این اشکال «هنری» هرچه باشد، در این رویکرد به «هنر» نقطهضعفی وجود دارد و آن این است که در نزد انسانهای نخستین و تا قرنها بعد و حتی در مواردی تا امروز، تفکیک میان شیء «هنری» و شیء «غیرهنری» چندان روشن نیست. به معنای دیگر از همان ابتدا ساخت «ابزارها» که مهمترین مشخصۀ تفکیک انسان از موجودات دیگر است، از انسان موجودی «ابزارساز»، «صنعتگر» و در یک مفهوم «هنرمند» ساخت که دقیقاً به همین دلیل نمیتوانست در ذات خویش مفهوم هنر را از مفهوم صنعت جدا کند.
در تحول بعدی انسانها، یعنی از زمانیکه آنها توانستند نخستین جماعت ثابت و اسکانیافته را در حدود 10 هزار سال پیش برپا سازند و به خصوص از زمانیکه در حدود پنج هزار سال پیش نخستین تمدنهای انسانی در بینالنهرین و مصر شکل گرفتند و قدرت سیاسی به صورت نخستین دولتهای مقتدر و مرکزیتیافتۀ آسیایی (سومر و مصر) ظاهر شد، از همین زمان نیز آمیزش و وابستگی متقابل و فزایندهای میان سه حوزۀ هنر (یا صنعت) در مفهوم عام آن یعنی توانایی به ساخت و آفرینش اشیا، حوزۀ اسطوره یا باورهای ذهنی و آرمانیشدۀ انسانها براساس جهانبینیهای گوناگون ایشان و سرانجام حوزۀ سیاسی یعنی سازوکارهای تولید، انباشت و توزیع قدرت به وجود آمد.
تمدنهای سومر و مصر، نظامهای قدرتمند سیاسی ـ اداری با قشربندیهای مشخص، تقسیم کارهای روشن و سلسلهمراتب دقیقی به وجود آوردند که جایگاه هر فرد را درون خود تعیین میکردند. در این نظامها که نه فقط خود نشانهای از انباشت قدرت بودند، بلکه درون خود به افزایش هرچه بیشتر این قدرت نیز کمک میکردند، باورهای گستردۀ اساطیری به صورت نظامهای ایدئولوژیک مبتنی بر خدایان بیشمار، گروه بزرگی از «ابزارها» و «اشیا» را پدید میآوردند که رسالت آنها تجسمبخشیدن به ذهنیتهای اساطیری در واقعیت مادی و نشانهگذاریهای عمومی زمان و مکان بود. تصاویر بیشمار نقاشی بر دیوارها یا بر روی پردهها و اشیای دیگر، نقوش برجسته بر روی بناها، ساختهای بزرگ معماری نظیر اهرام، معابد، کاخها، پیکرهها، سلاحها، ابزارهای خانگی، جامگان، جواهرات و وسایل زینتی و غیره، همگی در ساخت عمومی و جزئیترین ترکیبهای خویش حامل اندیشههای اساطیری و قدرت بودند.
بدینترتیب، گروههای انسانی از همین نخستین قدمها، نظامهای گسترده و پیچیدهای از نمادها را به وجود آوردند که با تحول و رشد آنها، از خلال واژگان و ساختارهای زبان، آداب و مناسک، رفتارها، باورهای ذهنی و اسطورهای، نظامها و نهادها، و غیره رشد و تحول یافتند. این نظامها اساسی بودند و اِعمال قدرت سیاسی بر آنها استوار بود و از آنجا که محور اصلی نظام یافتن و تداوم جماعتهای انسانی از آغاز تا امروز، محوری سیاسی یعنی محوری مبتنی بر اصل نظم و اطاعت بوده است، نظامهای نمادین نیز هرچه بیش از پیش به محور سیاسی وابسته شدند.
تاریخ جوامع انسانی از آن روز تاکنون اشکال بیشماری از حاکمیت سیاسی را به خود دیده است، اشکالی با حجمهای متفاوت از واحدهای کوچک روستایی و دولت_ شهرها تا امپراتوریهای بزرگ، و با سازوکارهای متفاوت حاکمیت، از دیکتاتوری، دموکراسی، استبداد، الیگارشی، سلطنت... و تقسیمبندیهای بسیار متفاوت در سلسلهمراتب و قشربندیهای اجتماعی نظیر نظامهای کاستی هندواروپایی، نظامهای طبقاتی، نظامهای پدرسالارانه، پیرسالارانه و... بحث دربارة این اشکال و نظامهای گوناگون، بحثی اصلی در علوم سیاسی و گروهی از شاخههای جامعهشناسی و انسانشناسی است. اما آنچه در همة این نظامها قابل مشاهده است و خود را به صورت امری ثابت و پایدار نشان میدهد، وابستگی و تبعیت کامل نظامهای نمادین و نظامهای فناورانه (در مفهوم ساخت ابزارها و اشیای هنری) به نظامهای سیاسی است. هر نوع مالکیت و هر نوع دولتی تلاش کرده است نظامهای نمادین و فناورانه را به اطاعت کامل از خود وادارد و هرچند همواره در این امر موفق نبوده و در بسیاری موارد حتی کار معکوس شده و نظامهای اخیر نظام سیاسی را دگرگون کردهاند، در نهایت، شناخت و تحلیل تاریخ هنر، فناوری و اسطورهشناسی به هیچ رو در خارج از چارچوب تاریخ حاکمیتهای سیاسی ممکن نیست.
با توجه به آنچه گفته شد، قرن بیستم شاید بیشتر از هر قرنی شاهد وابستگی و پیروی نظامهای فناورانه و اساطیری از نظامهای سیاسی بوده است. دلیل این امر شاید آن باشد که این قرن به گروه بزرگی از نهادهای سیاسی جدید امکان تجربه و خودآزمایی را در مقیاسهای بزرگ انسانی عرضه کرد. آنارشیسم، کمونیسم، فاشیسم، دموکراسی و غیره همگی فرصت یافتند در نمونههای متعدد خود با قربانیکردن میلیونها انسان، دست به تجربة نظامهای جدید خود بزنند و در این راه به صورت گستردهای از فناوری و ایدئولوژی استفاده و شاید بهتر باشد بگوییم سوءاستفاده کردند. در طول این قرن ایدئولوژیهای فاشیستی، کمونیستی و لیبرالی مورد به مورد توجیه شد و به استفاده از فناوری ابزارهای کشتار جمعی از بمبهای اتمی و هیدروژنی گرفته تا آخرین نسل از بمبهای میکروبی، ژنتیکی و غیره زدند؛ و برای این کار تمام اسطورههای ممکن، تمام هنرهای ممکن و تمام ابزارهای تحمیق به کار گرفته شدند. امروزه شناخت و تحلیل این فرایندها تنها راه جلوگیری از تکرار آنهاست.
یکی از بزرگترین تجربههای این قرن، فاشیسم هیتلری و کمونیسم استالینی بود که هر دو در برابر موج گستردهای از مدرنیته در تمامی عرصههای زندگی انسانی ظاهر شدند و به ویژه دربارة فاشیسم باید آن را نوعی واکنش هراسآلود در برابر تهدیدی دانست که این مدرنیته آن را متوجه دنیای کهنه و محکوم به فنای پیشصنعتی کرده بود. فاشیسم برای مقابله با دنیای نو و اساطیر آن، دست به آفرینش شمار بزرگی از اساطیر و باورهای زیباشناختی زد تا بتواند، ایدئولوژی نفرت نژادی خود را زیبا جلوه داده و حاکمیت خود را به تثبیت رساند. پدیدة مدرنیته در آغاز قرن حاضر و واکنش فاشیسم در برابر آن، موضوع بخش نخست کتاب حاضر را تشکیل میدهد که این تقابل را در عرصههای گوناگون هنری مورد بررسی قرار داده است. بخش دوم کتاب به مقالاتی در زمینة انسانشناسی و اسطورهشناسی سیاسی و هنر اختصاص دارد. در این کتاب تعدادی از نوشتههای پیشین نگارنده در نمونة جدید خود به همراه نوشتههای تازه در ساختار جدیدی عرضه شدهاند که میتواند چارچوب انسانشناسی هنر را در ارتباط با اسطورهشناسی سیاسی بسازد.
اسطورهشناسی سیاسی درواقع در پی شناخت سازوکارهای ذهنی حاکمیتهای سیاسی است، شناختی که نمیتوان آن را در قالبهای تنگِ زمانی و مکانی محدود کرد. اسطورههای سیاسی، از دیدگاه انسانشناسی، تداومی منطقی در سراسر تاریخ بشری دارند. تداومی که ظهور و تحول اشکال هنری_فناورانه و اساطیری را به صورتی دائم با اشکال زیستی از یک سو و با اشکال سیاسی از سوی دیگر پیوند میدهد. بنابراین آنچه در این مجموعه عرضه میشود، نگاههایی است مستقل، از زوایایی مختلف بر پدیدهای واحد: پیوندی پویا و پیچیده میان هنر، اسطوره و قدرت.
فهرست مطالب این کتاب بدین شرح است:
پیشگفتار
بخش اول: انسانشناسی هنر: مبانی نظری و تاریخی
1. انسانشناسی هنر چیست؟
قلمروی موضوعی انسانشناسی هنر، مشکلات انسانشناسی هنر در ایران، راهها و پیشنهادها برای توسعه و گسترش تحقیقات و تألیفات این رشته.
2. نظریههای انسانشناسی هنر: نقدی تاریخی ـ تفسیری
بنیانهای نظری مفهوم هنر، تاریخ شکلگیری نظریهها، نظریههای معاصر انسانشناسی هنر، شاخههای نظری انسانشناسی هنر، رویکردهای جدید نظری در انسانشناسی هنر، نتیجهگیری.
3. انسانشناسی هنر: از بدویگرایی تا هنر مدرن
از هنر قومی تا هنر پاپ، هنر و ناهنر، نتیجهگیری.
4. سوررئالیسم و انسانشناسی
تعریف و تاریخچه، چهرهها، روش، چارچوبهای تاریخی، پلهای ارتباطی با انسانشناسی، هنر«دیگری»، هنر روزمره و مردمی، نتیجهگیری.
5. ساختارگرایی، اسطوره و موسیقی
6. عکاسی: از اتوپیا تا دیستوپیا: نگاهی انسانشناختی به یک روششناسی فناورانه و تقلیلدهنده
نظام شناخت حسی: «عینیت» به توان پنج، عکس تقلیلگرا، عکس اتوپیایی، عکس دیستوپیایی، نتیجهگیری
بخش دوم: هنر و هویت
1. سیاست و بازارهای قومی ـ ملی
بازار هنر، کارکردهای اساسی هنر در حوزۀ اجتماعی، راهکارهای ویژۀ هنر در ایران، نتیجهگیری.
2. دایرۀ چهارگوش: معماری و هویت ایرانی، هستن و ساختن، سنتی مبهم، مدرنیتهای بیریشه،
آیندهای زیر سؤال.
3. نوروز: اسطوره، هنر، قدرت
نشانهگذاریهای فضا و زمان، ماه و خورشید، جشنهای سال نو، نوروز.
4. هنر دایاسپورایی بهمثابه عامل هویتسازی جماعتی
پرسشهای پیش رو، مفهوم دایاسپورا در جهان معاصر، جماعتگرایی و دایاسپورا، نقش هنر بهمثابه عنصر هویتساز،
گونهشناسی هنرها و قابلیت هویتسازی دایاسپورایی، زبان هنری، حافظۀ تاریخی دایاسپورا، نتیجهگیری؛ چشماندازهای یک رابطۀ پیچیده: هنر بومی و هنر دایاسپورایی.
5. هنر و هویت در ژاپن: نگاهی ساختاری به امپراتوری نشانههای رولان بارت
دال و مدلولهای بارتی، زبان، غذا، بازی، شهر، کالبد (ابزار)، کالبد (بدن)، نمایش، هایکو (شعر)، نتیجهگیری.
بخش سوم: اسطورهشناسی هنر، جنگ و انقلاب
1. اسطورهشناسی انقلاب: آفرینش و فرجام
آفرینش، فرجام.
2. معماری و انقلاب: واقعیت و خیال در روسیه
انقلاب روسیه، بیشنیۀ نظری تفکر معماری در انقلاب، بلشویکها در قدرت، مسکن، خانههای مشترک، شهر، پایان کار.
3. هنر ایدئولوژیک آمریکا (از 1945 به بعد)
شیوۀ زندگی آمریکایی: «دهانت را ببند و خوشبخت باش!»، خشونت مردسالارانه: «مثل یک مرد قوی باش!»، ایدئولوژی بیگانهترسی: «خودی که به دیگری بدل میشود!»، نتیجهگیری.
بخش چهارم: هنر و فاشیسم
1. از وین تا مونیخ: زیباشناسیِ فاشیسم
اشکال
2. فاشیسم و ادبیات: سفر به انتهای شب
3. فاشیسم و سینما: تصویر واقعیت، واقعیت تصویر
نگاه و واقعیت، نگاه و فناوری، نگاه و تماشاگر، سینمای آلمان در آستانۀ دهۀ 1920، سینمای فاشیستی، سازماندهی سینما، مضامین.
4. فاشیسم و نقاشی: از «قفس حیوانات وحشی» تا «نمایشگاه هنر منحط»
فوویسم، فوتوریسم، اکسپرسیونیسم، نقاشی و مجسمهسازی فاشیستی.
5. فاشیسم و معماری: گوی بلور، زهدان سنگی
زیباشناسیِ نظم، آغاز مدرنتیه، اندیشۀ فاشیستی در معماری.
پیوست: سه جُستار دربارۀ انسانشناسی هنر در آفریقا، اقیانوسیه و چین
1. انسان در برابر تصویر خویش
تصویر الگو، بیان تبارشناسی از خلال صحنهپردازی جوهرهها، زندگان چگونه درگذشتگان خود را به نیاکان دودمانی تبدیل میکنند و با چه اهدافی؟، «جفت» تصویری سرگردان، پرترۀ عکاسی بهمثابه حضوری تصویری برای حفظ انسجام شخص، نشانه و آینه.
2. زیباشناسی و امر قدسی در ملانزی (اقیانوسیه)
معرفی گروه اجتماعی سولکاها، ساختن اشیای مناسکی: رازها و ممنوعیتها، تمایل به جذابیت، امر زیبا در برابر عدم اعتقاد، زیبایی در کنش، سلطۀ زیباشناختی، معنای جبران، زیبایی بهمثابه یک بُعد تام، زیبایی بهمثابه ظهور.
3. یک مذهب نوشتاری در چین: شمنیسم نوشتاری «یی»ها در یونّان (اورلی نوو)
شمنیسمها؟، ییها و نیپاها به طور خاص، نوشتار استادان مزامیر، خانه، دولت چین و شمنیسم نوشتاری، نتیجهگیری.
واژهنامۀ توصیفی، کتابشناسی، نمایۀ اسامی و نمایۀ موضوعی.
پربازدید ها بیشتر ...
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
اسطوره شناسی به مثابۀ نقد فرهنگی: به یاد جلال ستاری
به کوشش ناصر فکوهی و جبار رحمانیدر این کتاب سخن از جلال ستاری است و آوردن عناوینی چون «استاد»، «دکتر»، «اندیشمند» و .... برای او بیه
انسانشناسی؛ اندیشمندان، نظریه و کُنش؛ مجموعه مقالات و گفتگوها
ناصر فکوهیاین کتاب مجموعهای است از مقالات، گفتگوها و یادداشتها و چند ترجمه کوتاه در حوزه نظری انسانشناسی م
نظری یافت نشد.