آیینهای بیطرح (آشناییزدایی در شعر شاعران امروز)
خلاصه
آشناییزدایی اصطلاحی است که در روزگار اخیر مطرح شده است و تلاش شده حوزۀ کارکرد آن را از دایرۀ تعریف شناخته شده که برخی توسط برخی منتقدان آورده شده است، فراتر رود و آن را در عناصر مختلف شعر تعمیم بخشیده شود. آشناییزدایی به نوعی رسالت هنر میتواند به حساب آید.معرفی کتاب
آشناییزدایی اگر چه مبحثی در حوزۀ نقد ادبی است؛ اما از دیرباز وجود داشته است و هنرمندان و شاعران مختلف به اشکال گوناگون از آن بهره جستهاند. در شعر شعرای بزرگ و نامآور همواره موارد متعدد آشناییزدایی وجود داشته است. بزرگانی چون سعدی، مولانا، حافظ، صائب، بیدل و ... در حوزههای مختلف آثار خود و در عناصر آن آشناییزدایی نمودهاند. بخش عظیمی از کار ایشان و نامآوری آ«ها مدیون جستجو و تلاش خلاقانۀ آنها در حوزهها و جزئیات مختلف کار خویش است و به کاربردن ابداعاتی است که پیش از آنها سابقه نداشته است. تازگی و شگفتانگیزی کار این شاعران که همواره نظر و توجه مخاطبانشان را جلب نموده و در سایۀ تلاش آگاهانه یا ناخودآگاه آنها برای شکستن حریم عادتها و پدیدآوردن تازگیها پدید آمده است.
نخستین کسی که مفهوم آشناییزدایی را عنوان نمود، ویکتور شکلوفسکی منتقد روسی بود که از طرفداران مکتب فرمالیست یا صورتگراهاست. فرمالیستها اساس کار خود را بر تقدم لفظ بر معنی قرار داده و محتوای هر اثری را با تمام ابعاد و جنبههای معنایی و زیباییشناختیاش تابع کلمات و زبانی میشناسند که اثر با آن آفریده شده است.
در تعریف آشناییزدایی گفتهاند: « آشناییزدایی پیش از هر چیز بازی با زبان است». عدول از نرم و هنجار طبیعی زبان و دست بردن در مفاهیم آشنا و غریبه گرداندن آنها بر این اساس حوزۀ آشناییزدایی عناصر مختلف شعری را دربرمیگیرد و دامنهای بیمرز پیدا میکند.
آشناییزدایی شعر را از سقوط در دامنه ابتذال و تکرار مصون میدارد و در هر دورهای متضمن پویایی و کمال آن است و که میتواند در ارضاء حس نوجویی خواننده نیز نقش بسزایی داشته باشد و زمینههای لذت هنری و تأثر بیشتر او را از اثر شعری سبب گردد و در عین حال او را در توسعه نگرش هنریاش یاری دهد و به تربیت و پرورش ذهنیت شاعرانه وی بیانجامد. بهره خواننده از شعری که در آن نمونههای آشناییزدایی به چشم میخورد، بهره کمی نیست. هر مخاطبی در مواجهه با تازگی و بدعتهای هنری به وجد آمده و از آن متأثر میگردد. بدایع هر شعری میتواند خواننده آن را دچار شگفتی سازد و اسباب لذتی عمیق و تأثیری ماندگار را برای وی به وجود آورد و نیز پیام تازهای را برای او به ارمغان آورد. تازگی در هنر منجر به بروز و ظهور عواطف و اندیشههای تازهای در مخاطب آن میگردد.
زمینه آشناییزدایی، نوآوری و خلاقیتی هنری است که موارد آشناییزدایی، خلاقیت و تازگی روح و اندیشه شاعران خلاق را به ظهور میرساند و آن را عینیت میبخشد؛ به این ترتیب با ظهور هر شاعر نوآوری ما میتوانیم شاهد موارد بیشتری از آشناییزدایی باشیم، چرا که آشناییزدایی کاری خلاقه است که تجلی آن مستلزم نبوغ و توانمندی شاعر است. بدون وجود خلاقیت و توانمندی لازم ارائه آن میسر نخواهد بود. البته هر ناهنجاری یا قاعدهگریزی را نمیتوان آشناییزدایی تلقی نمود.
آشناییزدایی شگردی برای زیباییآفرینی است و امکانی است که با آن مناسبات و روابط تازهای بین اشیا و پدیدهها به وجود میآید. با آن، مخاطب اثر، در برابر زیباییهای نادیده و تجربه ناکردهای قرار میگیرد و او را با کشف تازهای مواجه میگرداند. جنبههای مختلف آشناییزدایی اعم از جنبههای زبانی، معنایی، عاطفی و فکری آن هریک تأثیری متفاوت در خواننده خود دارند و به گونهای خاص او را تهییج کرده و به لذت میرسانند که در این مقال هریک از این جنبهها بررسی خواهد شد.
آشناییزدایی شعر معاصر فارسی را نیما بنا نهاده است. او که به تنهایی همت خویش را مصروف پردازش شعری تازه نموده بود ابعاد و تازگیهای کار خویش را وسیعتر و فراتر از آنچه که تاریخ شعر فارسی به خود دیده بود گسترش داد. تجربههای نامتعارف نیما در حوزههای مختلف شعری و تغییراتی که وی در عناصر و جنبههای آن پدید آورد هریک مستلزم شکستن حریم عادت یا عاداتی بود و نیز نیازمند جایگزین کردن شیوه و روشهای تازهای که این امر در آغاز، کار او را از هر نظر غریب و نامأنوس جلوه میداد و اسباب مخالفت را از سوی طرفداران شعر سنتی نسبت به او فراهم میکرد. آنچه که مخالفان نیما را در آغاز به مقاومت و مخالفت در برابر او برمیانگیخت، تبعیت نکردن نیما از قراردادها و ضوابطی بود که در شعر، طی قرون متمادی به صورت عادات و الگوهای غیرقابل تغییر درآمده بودند.
توصیه نیما به همه شاعرانی که از او تبعیت میکردند این بود که زاویه نگاه خود را تغییر دهند و عینکی متناسب با زمانه خویش به چشم بزنند در این صورت خواهند توانست محصول روزگار خویش باشند، و شعری متناسب با مقتضیات زمانه خویش خلق کنند. شعری که بتواند انسان امروز و عواطف و افکار و زندگانی او را در خود بازتاب دهد و از احساس بیگانگی او با روابط و مناسبات و پیچیدگیهای دنیا و زندگی امروزی بکاهد. جامعه رو به ترقی ایران که از بسیاری جهات مراحل سنتی را پشت سر گذارده و وارد حیطهای تازه از زندگی فردی و اجتماعی میگشت نیازمند شعر و ادبیاتی پیشرو و متناسب با حال و هوای خود بود و نیما بهتر و بیشتر از هر کس دیگر این امر را تشخیص داده بود. او به نتیجه بخشی کار خویش اطمینان داشت و به همین خاطر شب و روز تلاش نمود تا آثار و عوارضی را که بر اثر سابقه طولانی شعر فارسی بر اذهان مانده و چارچوبی معین به خود پذیرفته بود، بزداید و شاعران و خوانندگان شعر را آماده مواجهه با آثاری تازه و متفاوت کند. تلاش نیما بیش از هر چیز دیگر متوجه ذهنیت شعری جامعه خود بود که در اثر تأثیر هزار ساله شعر کلاسیک پدید آمده و تکوین یافته بود. این تغییر همتی بلند میطلبید و نیما از چنین همتی برخوردار بود به همین جهت کار او را کارستان نامیدهاند. او توانست، جز این اگر بود او نمیتوانست روش نامتعارف خویش را در شاعری بقبولاند و آن را تثبیت سازد.
شعر معاصر، شعر ناهمگونی است. ناهمگونی شاعران معاصر در عناصر مختلف شعری به ظهور رسیده و به اشکال مختلف و متفاوت بروز نموده است. آنها ناگزیر بودهاند به جای آنکه از دیوان شعر قدما مضمون و زبان و محتوای شعر خویش را گلچین و انتخاب کنند به کشف و جستجو در ساحت تفکر و زندگانی خویش بپردازند و تجربهها و دریافتهای خود را با زبان خویش بیان دارند. دنیای آفریده شده در شعر شاعرانی چون نیما، شاملو، اخوان، سپهری و دیگران هیچکدام شباهتی به هم ندارد و شباهتی نیز بین آنها و دیوانهای شعری شعرای گذاشته نیست. ساحت شعری هریک از این شاعران برآیند حس و حال و تجربه و عواطف آنها، و نیز نوآوری فردی آنهاست.
مجموعاً این شاعران در شکستن حوزه سنتهای رایج شعری و عادات و کلیشههایی که همواره به صورت چارچوبی برای شعر درآمده بودند، قدم برداشته و در نهایت مجموعهای بدیع آفریدهاند که در آنها عادات شعری کنار نهاده شده است. این روند محدود به بزرگانی که نام بردیم نیست جریانهای مختلف شعری که پیشگامان آن، شاعران یاد شده بودند پس از آنها نیز استقرار یافت و گونههای متفاوتی از شعر معاصر توسط شاعران دیگر آفریده شد که هر یک از آنها را میتوان مهر تأییدی بر شیوه نیمایوشیج تلقی نمود. این جریانها از نخستین دهه ظهور نیما تا به اکنون تداوم داشتهاند و ما در هر مقطع زمانی کوتاه شاهد آثاری تازهتر و متفاوت از پیشگامان شعر معاصر بوده و هستیم.
پیگیری موارد آشناییزدایی در شعر معاصر در عین حال که کاری ساده به نظر میرسد، امری دشوار نیز هست. ساده از این جهت که اساساً شعر معاصر در خلاف جهت سنتهای شعری حرکت نموده و از هر نظر میتواند غریب به نظر رسیده و جنبهها و جزئیات آن متفاوت از شعر گذشته باشد. دشوار به این خاطر که تفکیک بخش یا بخشهایی از آن به عنوان نمونههای آشناییزدایی و استخراج و طبقهبندی آنها به جهت کثرت موارد در ظرف یک موضوع نخواهد گنجید. در هر نمونه شعری از اشعار امروز میتوان مواردی ناآشنا و بیسابقه یافت که خواننده اثر پیش از رویت اثر با آن برخورد نداشته است. از این نظر هر اثری نمونهای از آشناییزدایی است که جلوههای مختلف آشناییزدایی را در زبان، تفکر و خیال در خود دارد. و این امر نیازمند ابزارهای مناسبی است که شاعر باید آن را حاضر کرده باشد. تسلط به واژگان و ساختارهای مختلف زبانی، داشتن تخیلی قوی و برخورداری از اندیشهای متعالی، مسیر آشناییزدایی را بر شاعر هموار میسازد. بدون این سرمایهها پدید آوردن موارد آشناییزدایی در شعر بر شاعر میسر نخواهد بود.
فهرست مطالب این کتاب بدینقرار است:
فصل اول: نیما یوشیج
فصل دوم: احمد شاملو
فصل سوم: مهدی اخوان ثالث
فصل چهارم: سهراب سپهری
پربازدید ها بیشتر ...
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
نشر کتاب، و تمدن
عبدالحسین آذرنگدر این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا
منابع مشابه بیشتر ...
مکالمه با سورنا: مجموعه گفتگوهای منوچهر آتشی
به کوشش محسن میرکلایی، شهره رحیمیپور انارکیاین کتاب شامل ۱۲ گفتگو با منوچهر آتشی، شاعر جنوبی میشود که به همت چهرههای ادبی معاصر مانند بهرام ا
نظری یافت نشد.