شکوه و جاودانگی: جامع التواریخ و رشیدالدین فضل الله همدانی (ضمیمۀ شمارۀ 30 دوفصلنامۀ آینۀ میراث)
خلاصه
نوشتۀ حاضر ترجمۀ مقالهای است که پژوهشگر عراقی، یوسف الهادی به زبان عربی دربارۀ زوایایی از زندگی رشیدالدین نگاشته است.معرفی کتاب
خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (648 ـ 718ق) طبیب، مورخ، مفسر، سیاستمدار و وزیر سه فرمانروای مغول در عصر حاکمیت ایلخانان بود. او در بسیاری از علوم و فنون دستی توانا و شناختی وسیع و نظری دقیق داشت و علاوه بر تخصص در دانش پزشکی ـ که از نیای خود به ارث برده بود ـ با کشاورزی، مهندسی شهرسازی، فلسفه و کلام و الهیات نیز آشنایی داشت. زبانهای فارسی، عربی، مغولی، ترکی را خوب میدانست و با زبانهای عبری و چینی آشنا بود.
در طول تاریخ فرهنگی دورۀ اسلامی وزرا و امرایی بودهاند که نامشان به عنوان حامیان فرهنگی و اسلامی و ایرانی در منابع ثبت شده است؛ اما در این میان شاید تأثیر هیچکدام به اندازۀ رشیدالدین فضل الله همدانی عمیق و پایدار نبوده است. این امر شاید بیش از هر چیز ماحصل روحیۀ آرمانگرای وی در زمینۀ عمران و آبادانی سرزمینها، گسترش روابط بازرگانی و همچنین توجه او به پدیدآمدن آثار مکتوب و پشتیبانی از آن بوده است.
از کتاب آثار و احیا اثر رشیدالدین ـ که اکنون بازماندۀ مختصری از آن در دست است ـ میتوان توجه او را به کشاورزی و آبادسازی سرزمینها دریافت. همین آگاهیها از جایجای نامههای بازمانده از او نیز به دست میآید؛ ضمن اینکه توجه او به گسترش بازرگانی نیز عمدتاً از همین نامهها و احیاناً برخی دیگر از نوشتههای او دانسته میشود.
امروزه نسخههای اصل از نگاشتههای او یا رونویسهایی از آثارش، در کتابخانههای دنیا نگهداری میشود که برای شناسایی بخش مهمی از تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران و سرزمینهای اسلامی میبایست از آنها بهره برگرفت. خوشبختانه بخشی از این آثار تاکنون منتشر شده و بخشی نیز در دست تصحیح است و مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب نیز در این میان کوشیده است گوشهای از امکانات خود را به این مهم اختصاص دهد؛ اما جز پژوهش و انتشار این آثار بایسته است تا مندرجات این آثار نیز به شیوههای نوین پژوهشی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و در قالب مقالاتی منتشر شود.
رشیدالدین به لحاظ کثرت و آثار و تألیف کتب تاریخی، از سرآمدان عصر خود به شمار میرفت. گردآوری تاریخ عهد مغولان از شاهکارهای اوست. او به قصد گردآوری منابع تاریخ جهان، مجموعۀ گرانسنگ جامع التواریخ را تدوین و تصنیف کرد و طبعاً از برخی منابع معتبر تاریخی پیش از خود بهره جست. گاه کتابی را کامل و گاه بخشهایی از کتابی را برگزیده و بدینسان مجموعۀ خود را به قول معروف "جور" کرده است؛ اما از قراین و شواهد تاریخی، خوب پیداست که وی به مطالب برخی کتابها از منابعی که بعدها نوشته شده افزوده و بخشهای کار را تکمیل کرده است. از میان برخی کتابهایی که او ـ بی ذکر نام مؤلف ـ نقل کرده است، پارهای در دسترس نیست و نسخهای بینقص از آنها یافت نمیشود؛ از این رو جامع التواریخ حافظ آن آثار بوده است و امروزه تنها از راه این متن بدان اثار دسترسی داریم.
نوشتۀ حاضر ترجمۀ مقالهای است که پژوهشگر عراقی، یوسف الهادی به زبان عربی دربارۀ زوایایی از زندگی رشیدالدین نگاشته است. وی در نوشتۀ خود کوشیده به ویژگیها و سودمندیهای آثار رشیدالدین و کارهای فرهنگی او بپردازد و برخی نظرات مغرضانه یا دور از انصاف دربارۀ رشیدالدین را که از روزگار وی به بعد مطرح شده، با دیدی منصفانه بررسی کند.
فهرست مطالب این کتاب بدین ترتیب است:
مقدمه؛ شکوه و جاودانگی: جامع التواریخ و رشیدالدین فضل الله همدانی؛ رشیدالدین پزشک؛ به دستی قلم را رمیگیرد و به دست دیگر سلاحی را پس میزند؛ استخوانهای رشیدالدین؛ برنامۀ روزانۀ رشیدالدین؛ انگیزۀ تألیف جامع التواریخ؛ استناد به منابع تاریخی ملتها؛ افزودههای رشیدالدین؛ بخش سامانیان، آل بویه و غزنویان؛ بخش تاریخ آل سلجوق؛ بخش اسماعیلیان؛ بخش تاریخ هند و سند و کشمیر؛ بخش شاهان خوارزم؛ رشیدالدین و منابع موجود دربارۀ یورش مغول به بغداد؛ منابع و مآخذ.
پربازدید ها بیشتر ...
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
منابع مشابه بیشتر ...
دلگویه های پیرمرد: بررسی و تحلیل ستون طنز نشریۀ «باباشمل»، اندیشۀ سیاسی و مشی روزنامهنگاری رضا گنجهای مدیر و بنیانگذار نشریۀ «باباشمل»
محمد کشاورزمهندس رضا گنجهای از جمله طنزپردازانی است که با وجود دوران کوتاه فعالیت مطبوعاتیاش، تأثیری انکارناپ
زن در ایران نو: واکاوی مسائل اجتماعی زنان در روزنامۀ ایران نو 1288 ـ 1290 شمسی
علی باغداردلگشااین کتاب به بررسی مقالات مندرج در روزنامۀ «ایران نو» در صد سال پیش میپردازد. نخست نشان میدهد که زن
نظری یافت نشد.