۱۵۸۷
۰
چه کردند ناموران

چه کردند ناموران

پدیدآور: کاوه میرعباسی ناشر: افقتاریخ چاپ: ۱۳۸۸مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۲۰۰۰شابک: 8_483_369_964_978

خلاصه

این کتاب بیست روایت طنزآمیز از سرگذشت انسان‌هایی است که به برکت نبوغ یا خباثت خود به شهرت رسیده‌اند.

معرفی کتاب

این کتاب بیست روایت طنزآمیز از سرگذشت انسان‌هایی است که به برکت نبوغ یا خباثت خود به شهرت رسیده‌اند و از آنجا که نصف بیشتر مطالب این کتاب خالی‌بندی است، مطالعۀ آن حتی برای کسانی که حوصله ندارند زندگینامه بخوانند، توصیه می‌شود.

در قسمتی از روایت "صد رحمت به ببر" اینگونه آمده است: سرباز از شدت غضب کبود شد و چون خيال مى‌کرد ارشميدس هم مثل فيل زنده و مرده‌اش صدتومن است و فرق فيل و فيلسوف را فقط در جثه‌شان مى‌دانست، بى‌معطلى شمشيرش را بيرون کشيد و سر از تن آن جليل مبارک نفس جدا کرد و جنازه‌اش را ـ البته در دو قسمت ـ نزد مارسلوس برد. سردار فاتح همين که چشمش به جسد خونين ارشميدس افتاد، بر سر سرباز خطاکار نعره زد: آخر فيلسوف مرده به چه درد من مى‌خوره؟ سرباز ساده‌دلانه جواب داد: اصلاً فيلسوف به چه درد مى‌خوره قربان؟

این کتاب در دو بخش به رشتۀ تحریر درآمده است:

بخش اول: چه کردند ناموران: صد رحمت به ببر، از جنگ پلوپنزی تا سوسمار، یافتم!یافتم!، تعارف توکیویی، دو صد گفته و نیم‌کردار، معمای دست‌ها، آفتاب آمد دلیل آفتاب، مادر فرانکشتاین، از سبیل چخماقی حذر کن و باجناق لویی آراگون.

بخش دوم: این مردمان خبیث: تقصیر مارکی دوساد بود، قلب‌های تنها، در تعقیب ریش آبی، دلقک‌بازی بسه جان وین، در خدمت پزشکی، رقص خون‌آشامان، سکوت دره‌ها، غریبه و مهتاب، فقط دو بار برج ایفل را می‌فروشید و همه‌چیز برای فروش.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

نشر کتاب، و تمدن

نشر کتاب، و تمدن

عبدالحسین آذرنگ

در این کتاب کوشش شده تا رابطۀ میان نشر کتاب و توسعۀ تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کا

منابع مشابه بیشتر ...

طنزهای باستانی؛ البته دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی

طنزهای باستانی؛ البته دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی

محمدولی سهرابی‌ اسمرود

شادروان باستانی پاریزی معتقد بود هر صفحۀ کتاب بشر، خودش یک نوع طنز است. در این کتاب محمدولی سهرابی ب

مشت بر سندان

مشت بر سندان

رضا رفیع با مقدمۀ محمدعلی علومی

آنچه در این کتاب آمده، مشتی از طنزیات ژورنالیستی رضا رفیع است که در فاصلۀ سال‌های 1390 تا 1391 به صو