قلمرو نقد و نظریۀ ادبی (1300 تا 1350 شمسی)
خلاصه
در این کتاب به بررسی دیدگاههای مختلف در مقوله نقد ادبی پرداخته شده است.معرفی کتاب
نیمۀ اول قرن چهاردهم هجری برای کشور ایران سالهای پرتلاطم و پرفراز و فرود در همۀ زمینهها بوده است و جامعۀ ایرانی در این سالها با جنبشهای مختلف اجنماعی، سیاسی، ادبی و .... روبرو شده است که این قلمروهای مختلف تأثیر و تأثرهای انکارناپذیری بر همدیگر داشتهاند. همچنین در این دوران مقولههای مختلف در قلمروهای یادشده آغاز و پایهگذاری شده است؛ مقولههایی که در جریان شکلگیری روابط جهانی پدید آمده و مرزهای آن تا سرزمین ما گسترده شده است. در این داد و ستد و تغییر و تبدیلها، ادبیات در صف اول قرار دارد و نظم و نثر رد پی این روابط و تحولات از درون و برون خانهتکانی میکند.
آفرینش ادبی و چون و چرا دربارۀ آن از جمله قلمروهایی است که همراه و همزاد همدیگرند و به آسانی تن به تمایز نمیسپارند. از آن روی از دیرباز همراه با آفرینش ادبی، پرسشهایی از چیستی ادبیات، معنی ادبیات، فایدۀ ادبیات و .... مطرح شدهاند و در پی آن نظریهها و خوانشهای گونهگون تکوین یافتهاند که هر کدام گویندگان و روندگانی گاه بسیار و گاه اندک داشتهاند.
در غرب رویکردهای نقد ادبی در بسترهای اجتماعی، سیاسی و اندیشگانی در دورههای مختلف به وجود آمده است و در کتابهای تاریخ اندیشه، ادبیات، نقد ادبی و نظریههای ادبی ثبت و ضبط شده است. مباحث نقد و نظریۀ ادبی در ایران به صورت مدون و مستقل سابقهای طولانی دارد و تنها اشارهها، گزینگویهها، هجوها و نظایر آن در میان شاعران به چشم میآیند. البته موضوعی که در این میان باید یادآور شد این است که ادبیات قدرتمند کلاسیک فارسی، نشان از حضور و نقدی میدهد که به صورت پنهان و غیرمکتوب جریان داشته است؛ چرا که در غیر این صورت چهرههای برجستۀ هر کدام از سبکهای شعر فارسی از قرن چهارم تاکنون چگونه پدید آمدهاند؛ اما از نظر آثار مکتوب میتوان گفت ادبیات فارسی در مجموع از سه منبع در قلمرو نظریه و نقد ادبی بهره گرفته است: کتابهای بلاغی عربی از قرون اولیه، منتقدان هند از قرن یازده بدین سو و ترجمۀ آثار اروپاییان که از مشروطه به بعد شکل میگیرد. دو گروه اول آثار ادبی را در حوزۀ بلاغی و گروه سوم را در حوزۀ پوئتیکی بررسی میکنند.
رویکرد گستردهای که در ایران در اندیشههای جدید جهان صورت گرفت، سبب ترجمۀ بسیاری از آثار اروپایی به زبان فارسی شد که البته این روند گاه منظم و فراوان و گاه کند و اندک بوده است. حرکتی که پیش از مشروطه در ایران آغاز شد، به ویژه از نخستین دهههای نیمۀ اول قرن چهاردهم هجری، نقطۀ آغاز و شکلگیری بسیاری از جریانهای مهم علوم انسانی به شمار میرود که مطالعۀ این جریانها، تاریخ اندیشه، تاریخ تطور نظریههای ادبی و غیره را نشان میدهد.
در دهههای 30 و 40 رویکرد جامعهشناسانه از اقبالی کمنظیر برخوردار است و با توجه به این رویکرد آثار فراوان تئوریک، ترجمه یا تألیف میشود؛ اما این رویکرد نتوانسته بازتاب کیفی شایستهای در نقدهای علمی بیابد. نقدهای فراوانی که تحت عنوان جامعهشناسی ادبیات نوشته شده است، از جهت منطق این مکتب، نقدی کمبار است و بیشتر جنبۀ کلی، ذوقی و سطحی دارد. در مقابل رویکرد زبانشناسانه به ادبیات، با وجود کمبودن منابع تئوریک به گونهای روشمند، علمی و دقیق شکل میگیرد. با وجود آنکه در دورههای مورد بحث این نوشتار هنوز نظریههای اساسی و ارزشمند زبانشناسی ادبیات، مانند آثار یاکوبسن یا فرمالیستهای روسی مطرح نشده و منتقدان ما با آنها آشنایی پیدا نکرده بودند، آثاری در خور توجه پدید آمده است. در کنار منتقدانی که از ترجمهها استفاده کردهاند، گمان میرود برخی نیز از منابع خارجی به طور مستقیم بهره بردهاند. البته حداقل در محدودۀ تاریخی این نوشتار هیچ ردپایی از آثار سوسور، یاکوبسن یا فرمالیستهای روسی در آثار براهنی دیده نمیشود. در هر حال منتقدان هر کدام از رویکردها، طبعاً آثاری را که مؤلفههای آنان را مطابق همان رویکرد داشته باشد نقد و بررسی میکنند؛ اگرچه تقابل میان رویکردها گاه فضایی ستیزهجویانه را نیز فراهم میآورد؛ مثلا منتقدان جامعهگرا هرگونه بازیهای زبانی و فرمالیسم را سرسختانه مورد انتقاد قرار میدهند و در مقابل منتقدان فرمالیست، شاعران اجتماعی را به سطحینگری و شعاریبودن متهم میکنند.
در این نوشتار به سه موضوع توجه شده است: محدودۀ جستجو از سال 1300 تا 1350؛ تنها آثار مرتبط با نظریۀ ادبی به طور کلی و نیز نقد ادبی با تمرکز بر شعر موردنظر است؛ تنها سه رویکرد زبانشناسانه، روانشناسانه و جامعهشناسانه محور مباحث قرار گرفته است.
مباحث فصول مختلف این کتاب در نگاهی گذرا بدین شرح است:
ابتدا زمینههای شکلگیری نظریه و نقد ادبی بر اساس کتابها و مقالههایی که در 50 سال اول قرن چهاردهم ترجمه یا تألیف شده، بررسی گردیده است؛ در این فصل ابتدا به آغازگران این حرکت، یعنی پژوهشگران غیر ایرانی (شبلی نعمانی، ادوارد براون و بان ریپکا) که آثارشان دربارۀ ادبیات فارسی است، پرداخته شده است. سپس آثار محققان ایرانی (لطفعلی صورتگر و عبدالحسین زرین کوب) و آنگاه کتابهای ترجمه شده از زبانهای دیگر(ارسطو، تولستوی، سارتر و مندور) مطرح شده است و همۀ این آثار در سه بخش یاد شده معرفی، بررسی، تحلیل و مقایسه شدهاند.
در فصل دیگر رویکردهای جامعهشناسی، روانشناسی، زبانشناسی و فرمالیسم بررسی شده است. در زمینۀ جامعهشناسی با توجه به کتابهای «ارنست فیشر» و «امیرحسین آریان پور» به تفصیل توضیح داده شده و سپس این نوشتهها با توجه به کتابها و مقالات دیگر در بخش نتیجه مقایسه شدهاند.
در پایان نیز مباحث مربوط به نقد عملی شعر نو فارسی بر اساس رویکردهای یادشده، آمده است.
فهرست مطالب کتاب به ترتیب زیر است:
مقدمه
پیشدرآمد
زمینههای شکلگیری نظریه و نقد
پژوهشگران غیر ایرانی
پژوهشگران ایرانی
ترجمۀ آثار دیگران
رویکردها: رویکرد جامعهشناسانه، رویکرد روانشناسانه، رویکرد زبانشناسانه
نقد عملی: نقد عملی بر اساس رویکرد جامعهشناسانه، نقد عملی بر اساس رویکرد روانشناسانه، نقد عملی بر اساس رویکرد زبانشناسانه
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
مؤلف، اصطلاحی تازه در نقد
اندرو بنتاندرو بنت، تعاریف گوناگون و متغیر مفهوم مؤلف و تحولات تاریخی آن را از هومر تاکنون بررسی میکند. با ا
مقدمه ای بر ادبیات عمومی و تطبیقی
دنیل هانری پژوبه ابتکار دانشگاه عینالشمس (قاهره) دانیل ـ هانری پژو، استاد بازنشستۀ دانشگاه سوربن، در ژوئیۀ 2006،
نظری یافت نشد.